پارس؛
یک گزارش: تقلب کار خوبیست / موافقین تقلب چه میگویند
اما آمار 88 درصدی موافقین تقلب و این استدلالها میگوید مشکل فقط تقلب نیست. مشکل فهم ما از "شادی"، "خاطره خوش"، "آدم شریف"، "آدم موفق" و حتی "همدلی و همیاری" نیز هست.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- آتوسا افشین نوید(معلم)- اردیبهشت، ماه طوفانی کلاسهای نوشتن مدرسه است. هر جلسه موضوعی برای بحث طرح میکنم. بچهها بنابر نظرشان، به دو گروه موافق یا مخالف گزاره طرح شده میپیوندند. طرح دلیل میکنند و بعد به رد دلیل گروه مقابل میپردازند. تمرین هفتگی چیزی نیست جز مکتوب کردن آنچه در کلاس بحث شده. اولین هفته اردیبهشت موضوع، بحث بر سر گزاره زیر بود.
"تقلب کار خوبیست".
در هر چهار کلاسم هنوز نقطه گزاره را نگذاشته فریاد شاد بچهها بلند میشود. قانون کلاس اینست که در بحث کلاسی کسی نمیتواند ممتنع باشد یا هر دو نظر مخالف و موافق را داشته باشد. برخلاف موضوعاتی مثل "اعتراض به کتابهای درسی بد منجر به تغییر کتاب میشود" یا "من حق دارم در اتاق خودم را قفل کنم" تقسیمبندی بدون شک و شبهه انجام میشود. در هر کلاس به طور متوسط 2 مخالف در مقابل 18 موافق مینشیند. آمار دقیق من میگوید از مجموع 80 دانشآموز چهار کلاس نهم حدود 12 ٪ در گروه مخالف تقلب و 88٪ در گروه موافق مینشینند. بحث بالا میگیرد. گروه مخالف تقلب میگوید تقلب نوعی دزدیست و گروه موافق میگوید وقتی هر دو نفر درگیر در کار تقلب موافق آنند دزدی معنا ندارد. گروه موافق اقلیت مخالف را متهم به ترسو بودن میکند و گروه مخالف، گروه موافق را متهم به شیادی. دلایل یکی پس از دیگری طرح میشود. دو گروه عصبانی میشوند. زنگ میخورد خیلیها از عصبانیت قرمز شدهاند. خود من هم حال بهتری ندارم. اما در نهایت کشمکشها به تغییر جزیی در نگاه بچهها منجر میشود. مخالفین تقلب به 18٪ افزایش میکنند و باقی در گروه موافقین تقلب باقی می مانند.
اما موافقین تقلب چه میگویند
موافقین تقلب شش دلیل عمده دارند. دلیل اول اینکه اهمیت نمره، تقلب را توجیه میکند. الف مینویسد: "در دوران ما نمره علاوه بر اینکه برای خود دانشآموز مهم است، برای خانواده و مشاور و مدرسه مهمتر است. پس هدف اینست که هر جور شده نمره دلخواه آنها را بیاوریم. همین تقلب را توجیه میکند." ب مینویسد: "همهشان حرص میخورند. بابت نیم نمره حرص میخورند از مامان و بابایم گرفته تا مدرسه. من هم دوست ندارم آنها بیخود حرص بخورند. نمره اصلا مهم نیست. پس تقلب میکنم و کارم خیلی هم خوب است."
دلیل دوم و سوم که تقریبا قریب به اتفاق بچهها دربارهاش مینویسند اینست که تقلب خلاقیت را بالا میبرد و یادگیری بهتری انجام میشود. جیم مینویسد: "فقط یک انسان با ذهنی پیچیده و دوراندیش و خلاق میتواند برنامهها و نقشههای یک تقلب را بچیند بدون اینکه توی دردسر بیفتد."
تا اینجای قضیه، دلایل به نظرم عجیب و غریب نبود و در هر کدامشان میزانی از راستی هم وجود داشت اما سه دلیل بعدی برای من یک زنگ خطر جدی میشود. بیشتر از نیمی از گروه موافق مینویسد تقلب به افزایش روابط اجتماعی کمک میکند. دال مینویسد: "تقلب روابط اجتماعی را بالا میبرد زیرا زمانی که تقلب میکنیم مجبور میشویم با همدیگر همکاری کنیم و این به پیدا کردن دوستانی مطمئن و قابل اعتماد کمک میکند زیرا هر دوی ما مجبور به پنهانکاری و اعتماد به یکدیگر هستیم."
پنجمین دلیل که بین دلایل گروه موافق پرطرفدار به چشم میآید اینست که تقلب باعث شادیست. کاف مینویسد: "تقلب خوب است چون برای ما خاطره خوب میسازد. ما زمانی که در حال تقلب هستیم با کارهایمان و با سوتیهایمان باعث ایجاد خاطره خوش میشویم. این خاطره خوش در ذهنمان میماند و در آینده با یادش لبخند به لبهایمان میآید و زندگیی یک زندگی خوب است که پر از خاطرههای خوب باشد."
اما ششمین دلیل جنبه اجتماعی قویی پیدا میکند. چهارده سالهها معتقدند تقلب خوب است چون ضروریست. نون مینویسد: "وقتی میدانی و میبینی بیشتر بچهها تقلب میکنند و تو نکنی؛ خب اگه تقلب نکنی حقت ضایع میشه." واو مینویسد: "کسی که چنین مهارتی دارد در بازار کار که وارد شود دیدش نسبت به مسائل بازتر است. میتواند همه جوانب را در نظر بگیرد تا نتوانند سرش را کلاه بگذارند و همین اتفاق باعث رشد و پیشرفت کشور میشود تا عامل فساد باشد. پس برای پیشرفت کشور تقلب ضروریست."
گروه مخالف برای مخالفت با تقلب دو دلیل عمده میآورد. اول اینکه تقلب سبب ضایع شدن حق دیگران میشود. دوم اینکه آنهایی که تقلب در مدرسه را کار عادی یا خوبی میدانند چه دلیلی دارد در آینده در کارشان تقلب نکنند. 68 درصد موافقین تقلب مینویسند زمانی که هر دو طرف تقلب به آن رضایت دادهاند موضوع تضییع حق منتفیست.
در کلاس بیشتر از نیم ساعت از حق نفر سوم حرف زدیم. اینکه فرض کنیم الف و ب راضی به تقلب است اما ث راضی نیست. نمره الف و ب در نهایت به دلیل تقلب دوطرفهشان از ث بیشتر میشود. آیا حق ث ضایع نشده. جوابها نشان از بحران فهم "دیگری"، "همدری" و فهم چیزی به نام "جامعه" را دارد. دلیلها میگوید: شخص ث باید مسئولیت عدم "همکاری"اش با الف و ب را بپذیرد. از دید موافقین تقلب نه تنها ث حق اعتراض ندارد، بلکه عنصریست خائن و ترسو که مانع شادی، رشد و پیشرفت! جمع میشود.
اما نحوه رد دلیل مورد دوم استدلال مخالفین هم شنیدنی بود. ی مینویسد: " از نظر من که میگویند کسی که الان راحت تقلب کند بعدا در کارش هم همین است خیلی بیمنطق و بیمعنی است و من به شخصه کسانی را میشناسم که در دوره راهنمایی و دبیرستان اصلا تا حالا خودشان امتحان ندادهاند یعنی اینجوری تقلب میکردند و تا آخر امتحان اصلا نمیدانستند از چی امتحان دارند ولی الان جزء موفقترین افراد شغل خویش و شریفترین انسانهای کار خوداند."
راستش موضوع تقلب را که مطرح کردم فکر میکردم میشود بر سر مضر بودن تقلب با بحث و گفتگو به جایی رسید اما آمار 88 درصدی موافقین تقلب و این استدلالها میگوید مشکل فقط تقلب نیست. مشکل فهم ما از "شادی"، "خاطره خوش"، "آدم شریف"، "آدم موفق" و حتی "همدلی و همیاری" نیز هست. یکی از بهترین شاگردانم در انتهای انشایش نوشته:
"در قرآن سفارش شده که باید به افراد مومن کمک کنیم و در شرایط سختی دست آنها را بگیریم. بنابراین اگر دیدید دوستتان سرجلسه امتحان در تنگناست و به کمک نیاز دارد شایسته است به او کمک کنید تا در روز رستاخیز پاداش گیرید و رستگار شوید. با این کار نه تنها خود را از آتش دوزخ دور کردهاید بلکه مسلمانی را هم از سختی و پشیمانی نجات دادهاید. این دقیقا چیزیست که به آن میگویند یک تیر و دو نشان."
به عنوان معلمی که دغدغه اخلاق داشته و دارم در این لحظه اعلام میکنم که کمی ترسیدهام. نه از اینکه معیارهای اخلاقی اکثریت چهارده سالهها منطبق بر معیارهای اخلاقی من نیست، برای اینکه منطق این دنیا را نمیفهمم. دنیایی که واژههایش مثل واژههای دنیای منست اما با معنایی به شدت متفاوت. ما دو نسلی هستیم که هر دو به پیشرفت، به کمک به دیگری و به شادی فکر میکنیم اما شادی و پیشرفت و کمک ذهن من کجا و ذهن آنها کجا.
چپ کوک
ارسال نظر