ایالات متحده آمریکا احیای روابط خود با شورای همکاری خلیج فارس و دلجویی از سران عرب این منطقه را پس از دلخوری‌ها و سردی که در نتیجه رخدادهایی چون امضای برجام با ایران، اختلاف دیدگاه در موضوع سوریه میان واشنگتن و ائتلاف سعودی‌ها، سیر تحولات عراق، لبنان و یمن و شاید چندین مورد اختلافی دیگر میان آنها بوجود آمده بود در دستور کار خود قرار داده است.

 حال که اوباما با وجود همه فشارها و مخالفت‌ لابی‌های داخلی و خارجی از جمله برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس توانسته توافق هسته‌ای با ایران را محقق کند، از سوی دیگر بحران سوریه پس از شکست طرح حذف اسد از قدرت در مسیر واقع‌گرایانه حل و فصل سیاسی خارج از آنچه سعودی‌ها خواهان آن بودند، قرار گرفته و جنگ یک‌ساله یمن هم به آنچه ریاض توقع داشت نینجامیده، او قصد دارد با دلجویی از عربستان سعودی و ائتلاف هم‌پیمان این کشور جای ‌پای خود را در این  منطقه حساس بار دیگر محکم کند.

به این منظور قرار است دومین نشست مشترک سران شورای همکاری خلیج فارس با رئیس جمهور آمریکا هفته آینده در ریاض برگزار شود.

 پرواز ناتو به خلیج فارس

هفته گذشته نیز جان کری در بحرین در نشست وزرای خارجه این شورا شرکت کرد و با اتخاذ مواضع تند ضد ایرانی از جمله تأکید بر ضرورت مهار برنامه موشکی ایران که آن‌را تهدیدی برای اعراب و موازنه منطقه خواند، وعده همکاری ناتو و شورای همکاری خلیج فارس را به شکل جدی‌تری مطرح کرد.

از دهه گذشته و در چارچوب طرح «همکاری استانبول» که در سال2004 تصویب شد، ناتو بدنبال حضور خود در خلیج فارس بوده است. بر اساس طرح همکاری استانبول، اهدافی از جمله تأمین امنیت انرژی، مدیریت قدرت‌های منطقه‏ ای و تروریسم در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا نام برده شد.

این طرح توانسته است با گنجاندن نگرانی‌های مشترک با کشورهای حاشیه خلیج فارس، کشورهای عربی را به همکاری با ناتو جذب کند. کشورهای قطر، کویت، بحرین و امارات تاکنون به این طرح ملحق شده‌اند. به این منظور اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا هم هفته آینده در نشست وزرای دفاع این شورا در عربستان شرکت خواهد کرد تا راهکارهای نزدیکی ناتو و این شورا را بررسی کند.

پیشنهاد همکاری ناتو و شورای همکاری خلیج فارس درست یک‌سال پیش در اولین نشست مشترک امریکا و سران این شورا به دعوت اوباما در کمپ‌دیوید مطرح شد.

از این مسیر آمریکا منافع متعدد و در هم تنیده‌ای را بدست خواهد آورد. نخست آنکه متحد قدیمی خود یعنی ریاض را که از سر خشم و استیصال در یک‌سال گذشته دست به اقدامات جنون‌آمیز و دردسر سازی زده تا حدی آرام خواهد کرد و شاید از این مسیر آن ‌را به همراهی با برنامه‌های در حال اجرا ترغیب کند.

از سوی دیگر نزدیکی بیشتر آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس ابزاری برای فشار و محدود کردن دامنه نفوذ و تحرک ایران در منطقه تلقی می‌شود، امری که هم خواست آمریکا است و هم خواست اعراب. دستاورد سوم منافع اقتصادی و امنیتی این نزدیکی برای آمریکا است. واشنگتن از این مسیر نه تنها می‌تواند قراردادهای کلان تسلیحاتی جدید را با کشورهای عربی منعقد کند که حضور نظامی خود را نیز در این منطقه گسترش خواهد داد. رزمایش مشترک نظامی آمریکا در خلیج فارس هم گامی در این مسیر است.

 موازنه جدید

دکتر مقدم‌فر کاهش توان بازیگری و تأثیرگذاری آمریکا و متحدانش در شورای‌همکاری خلیج فارس در تحولات منطقه از جمله مهار افزایش قدرت و نفوذ ایران، مدیریت بحران سوریه، محدود کردن محور مقاومت از جمله حزب‌الله‌ لبنان، دولت شیعه در عراق و انصارالله در یمن را از عوامل ترغیب آمریکا به بازسازی روابط با شورای همکاری خلیج فارس و تقویت این کشورها می‌داند و می‌گوید: واشنگتن تلاش می‌کند از این امکان برای احیای راهبرد‌ کلان خود در مورد غرب آسیا بهره ببرد.

این کارشناس مسائل استراتژیک می‌گوید: ورود روسیه به تحولات غرب آسیا موازنه این منطقه ‌را دچار تغییرات راهبردی کرده ‌است و آمریکا برای مقابله با این وضعیت و بازگشت دوباره روسیه به فکر برقراری رابطه و همکاری میان ناتو و شورای همکاری خلیج فارس افتاده است. وی منزوی کردن ایران، مهار محور مقاومت، بازیابی موقعیت رژیم صهیونیستی و بهبود روابط آن با اعراب را از دیگر اهداف این تحرکات آمریکا و اعراب توصیف می‌کند.

 طرح بلندپروازانه موشکی آمریکا پشت مرزهای ایران

اجرایی کردن برنامه سیستم و نظم دفاعی منسجم در خلیج فارس در مقابل ایران که ایجاد سامانه دفاع موشکی یک اقدام محوری آن است، یکی از اصلی‌ترین اهدافی است که آمریکا در این مسیر دنبال می‌کند.

سیستم دفاع موشکی موردنظر آمریکا یک سیستم دفاع هوایی مشترک را دنبال می‌کند که در آن باید سیستم‌های راداری این کشورها با هم ترکیب شده و سیستمی آمریکایی و با مدیریت این کشور در منطقه مستقر شود. بر این اساس طرح آمریکایی سپر دفاع موشکی باید تا سال2020 اجرایی شود.

تغییر موازنه موشکی، تیرگی روابط و افزایش تنش‌های منطقه‌ای و کاهش توان بازدارندگی جمهوری اسلامی از مهمترین پیامدهای این سامانه موشکی است. ژنرال پترائوس مقام ارشد پیشین فرماندهی نیروهای آمریکایی در غرب آسیا در سال2010، هدف این سامانه موشکی در خلیج فارس را ارتقای توان دفاعی کشورهای خلیج فارس و تقویت سیستم بازدارندگی در برابر ایرن معرفی کرده است.