نه در ایران که در تمام دنیا، فدراسیون فوتبال آن کشور از اکثر وزارتخانه‌ها خبرسازتر و بر همین اساس با اهمیت تر است. در واقع چیزی به جز جنگ در دنیا وجود ندارد که به اندازه فوتبال مستقیما با روحیه، غرور و تعصب مردم یک کشور گره بخورد و این گره ناگسستنی باشد. 
 
به همین دلیل است که برخی اهمیت ریاست فدراسیون فوتبال را بالاتر از بسیاری از وزارتخانه ها می‌دانند اما نکته اینجاست که این اهمیت فوتبال در ایران موجب تعارض های بسیاری شده است. چند دهه است که در فوتبال ایران سه ضلعی قدرت در ورزش وجود دارد و این سه ضلعی در تقابل با یکدیگر و نه هم راستای یکدیگر حرکت می کنند. 
 
اختلافاتی که برای امروز و دیروز نیست 
سال هاست که کمیته ملی المپیک، فدراسیون فوتبال و البته وزارت ورزش در تضاد با یکدیگر قرار دارند و تقریبا پیش از همه اتفاقات مهم ورزش این سه در تقابل با یکدیگر قرار می‌گیرند. 
 
انتخابات فوتبال ایران نزدیک است، فدراسیونی که سازمانی غیر دولتی (NGO) محسوب می شود و باید خودگردان باشد. 76 نفر اعضای مجمع دارد که آنها به صورت تخصصی باید برای این فدراسیون فوتبال برنامه ریزی کنند و اهداف آتی و رئیس آینده را انتخاب کنند اما این موضوع نه به مذاق این وزارتخانه ورزش که به مذاق هیچ وزارتخانه ورزشی در هیچ دولتی خوش نمی آید و تلاش برای تغییر این روند و خودگردان نبودن این سیستم، ماجرا جویی های زیادی را رقم زده که بعضا به تعلیق فوتبال ایران انجامیده است. 
 
در کمیته ملی المپیک هم نمونه همین اتفاقات را می بینیم، نامه کیومرث هاشمی که خود جزو و عضو کمیته انتقالی در زمان تعلیق فوتبال ایران بود و تجربه زیادی در این رابطه دارد نگران کننده است. صرف نظر از فدراسیون کشتی که نامه رسول خادم به رئیس جمهور که بیانگر مشکلات بین این فدراسیون و وزارت ورزش است دیگر فدراسیون ها هم با جبر برای تغییر اساسنامه مواجه شده اند که این می تواند – بخوانید ممکن است – منجر به بروز یک فاجعه در ورزش کشور شود. 
 
اختلافات همه گیر 
وزارت ورزش حالا همه فدراسیون‌ها را به نوعی در تقابل با خود می‌بیند و اگر چه بسیاری از این فدراسیون‌ها توان و جرات اعتراض ندارند اما تغییر اساسنامه های آنها در نهایت می‌تواند دخالت مستقیم در انتخاب – بخوانید انتصاب - رئیس آنها تلقی شود و به جای آنکه متخصص های آن رشته هم‌راستا با هم رئیس فدراسیون ها را انتخاب کنند، این وزارت ورزش است که می خواهد مستقیما روسا با نظر مسئولین خودش انتخاب شود که این بایسته و شایسته نیست کما اینکه در مورد کرانچار و تیم امید هم به دلیل تخصصی نبودن تصمیم نهایتا جواب نداد. 
 
سه ضلعی ورزش ایران مجددا در تقابل با هم قرار گرفته‌اند آنهم در آستانه المپیک و در آستانه مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال. تقابل وزارت ورزش و فوتبال شاید پر خبر تر از تقابل وزارت ورزش و کمیته المپیک هم باشد، تقریبا هر هفته خبری از این تقابل و اشکال گیری های وزارت ورزش از فدراسیون فوتبال شنیده می شود که برای مردمی که توقع حمایت و اتحاد کامل از این ارگان ها دارند کاملا دردآور است و نگران کننده. 
 
حمایت از صندلی نه حمایت از مدیر روی صندلی 
متاسفانه بین این سه ضلعی ورزش سال هاست که حکم اینگونه است: حمایت از صندلی ها صورت نمی گیرد بلکه از آدم ها و مدیرانی که روی آن صندلی ها می نشینند صورت می گیرد. این در حالی است که درست این است: از صندلی‌ها باید حمایت شود، مهم نیست که مجمع فدراسیون‌ها چه کسی را انتخاب می‌کنند و درسیستم سیاسی خودی یا غیر خودی باشند. مهم ایران است و اعتلای نامش، باقی موارد به پیشرفت ورزش ایران کمک نمی کند. 
 
ورزش ایران به دلیل عدم تصویب قوانینی که بتواند به درآمد‌زایی این صنعت کمک کند ورشکسته است، این موضوع برای تغییرات نیازمند همبستگی است اما به نظر می‌رسد خودی کردن روسا مهم تر از اتحاد برای به دست آوردن قوانین درآمد زا در مجلس است. 
 
این نکته را هم باید نوشت که با انتشار مصوبه هیات دولت در مورد اساس نامه فدراسیون فوتبال، وزارت ورزش این هفته به نظر می‌رسد موضوع دیگری نداشته باشد اما در هر حال باید منتظر بزرگ‌تر شدن دامنه اختلاف‌ها بود.