به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،در طول ماه های اخیر بخصوص روزهای پس از عملیاتی شدن مفاد برجام کشورهای علاقمند به ایجاد مناسبات سیاسی -اقتصادی در تکاپو افتاده اند. کشورهای آلمان، روسیه، چین، سوئیس، هلند، دانمارک، کانادا، ژاپن، کرهجنوبی و .... این تنها بخشی از لیست نام کشورهایی است که از روزهای پس از اعلام توافق هستهای هر یک به گونهای تمایل خود را برای توسعه روابط با ایران نشان دادهاند.
بطور کلی دولتمردان کشورهای غربی بر لزوم بازسازی روابط با ایران تاکید می کنند و بعضی از هیاتهای ایرانی نیز برای سفر به تهران دعوت میکنند. اگر رئیسجمهوری چین در راس هیاتی 300 نفره به ایران میآید، حسن روحانی نیز پس از پذیرایی از رئیس دولتی که آن را «شریک خوب دوران تحریم» نامید، به ایتالیا و فرانسه میرود. آن چه در نهایت به چشم میآید ترافیک دیپلماتیک ایران در دوران پساتوافق است که اجرایی شدن برجام و درک دوران پساتحریم به آن شدت بخشیده است.
در طول یک دهه گذشته، چنین حجم تعامل دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورها به چشم نمیخورد. هر چقدر نام کشورهای قدرتمند دنیا در عرصههای سیاسی و اقتصادی در طول ده سال گذشته در روابط دیپلماتیک ایران کمرنگ بود، امروز رقابت انعقاد قرارداد و پیمان نامه با ایران میان کشورها بیش از بیش حائز اهمیت شده است. نمیتوان در مقابل رابطه با قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان اهمیت ویژهای قائل نشد. در استدلالهای دولت همواره بر قدرت و توانمندی کشورها تاکید میشود لیکن ایجاد روابط خارجی برمبنای احترام متقابل می تواند بر وزن سیاسی کشورها بیافزاید و این در حالی است که این قدرت و توانمندی تنها در ارتباط با کشورهای کوچک و ضعیف بدست نمیآمد و به دلیل عدم ارتباط با قدرتهای بزرگ، سنجیدن عیار آن ناممکن بنظر میرسد.
این در حالی است که مذاکرات هستهای ایران با 5 قدرت بزرگ جهانی در کنار اتحادیه اروپا و کوتاه نیامدن از خواستههایش و در نهایت رسیدن به نتیجه برد – برد عیار قدرت نظلام جمهوری اسلامی ایران را بسیار بهتر نشان میدهد. حال در روزگار پساتحریم نیز دعوت رسمی کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه از روحانی و یا اشتیاق رئیسجمهوری چین برای سفر به ایران نشان میدهد که ایران در معادلات مختلف سیاسی و اقتصادی جهان چه اثرگذاری ویژهای دارد.
مسئولان جمهوری اسلامی و دستگاه دیپلماسی کشور و همچنین نظرات و نصایح گره گشای مقام معظم رهبری ادبیات دیپلماتیک تهران را به خوبی بر رخ مدعیان سیاست جهانی کشاند. بطور کلی دولتمردان وطنمان در سیاست خارجی خود تلاش میکند ایران را کشوری اهل منطق، گفتوگو و صلحجو معرفی کند؛ حال اینکه تاریخ و فرهنگ کهن سرزمینمان مبیین همین نکته است. در سخنان سفرای دیپلماسی ما میتوان نقاط مشترک بسیاری یافت که در کنار احترام به دیگر کشورها و پرهیز از اظهارات تنشزا، از موضع و مبانی اصولی جمهوری اسلامی ایران کوتاه نیامده و نخواهند امد.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران همواره بر جهانی عاری از خشونت و افراطیگری و احترام متقابل بین کشورها تاکید ورزیده است. وقتی به حجم چند صد نفره سفیران و رییس جمهوری چین به ایران یا سفر بلند پایهترین مقام سیاسی ایران به فرانسه و ایتالیا با دعوت رسمی همتای سیاسیاش را نگاه کنیم، متوجه میشویم که، دولتهای دنیا و غرب به درک صحیحی از ادبیات احترام در عرصه سیاست خارجی بر مردم و نظام ایران رسیده اند.
شکوه سیاست خارجی ایران
آقای روحانی خوش آمدی! این خوشامد روزنامه فرانسوی «لوموند» به مناسبت سفر رئیسجمهوری اسلامی ایران به فرانسه بود. روحانی از ایتالیا رهسپار فرانسه شد تا اقتدار ایران اسلامی را به رخ اروپاییان بکشد به نحوی که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، سفر مقامات کشورمان به ایتالیا و فرانسه را سفری تاریخی میدانند. فرانسه در انتظار گسترش روابط اقتصادی خود با جمهوری اسلامی ایران است. وی چهارشنبه و پنجشنبه میهمان فرانسه است. رئیسجمهوری در فرودگاه بورژه پاریس و در جمع خبرنگاران بر آغاز فصل جدید روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا از جمله فرانسه تاکید کرد. روحانی اظهار کرد: ایران به دنبال تعمیق روابط تهران-پاریس به نفع دو ملت و دو کشور است و این سفر گام مهمی در این مسیر است. در این دیدار تاریخی دو روزه، فرانسه و ایران قرار است قراردادهای اقتصادی و تجاری زیادی امضا کنند. لوموند نوشت: «فرانسه حق دارد؛ زمانی که مقامات این کشور، ایران را کشوری آیندهدار در منطقه بحرانی خاورمیانه می خوانند.»
دستاوردهای سیاسی سفر رئیس جمهور به قلب اروپا
حسن روحانی در قامت نماینده ملت ایران به دو کشور مهم اتحادیه اروپا یعنی ایتالیا و فرانسه سفری کاری- دیپلماتیک انجام داد. این سفر در حقیقت دو جلوه دارد، یکی جلوه داخلی و دیگری جلوه بینالمللی. جلوه داخلی این است که این سفر پس از دورانی از رکود در سیاست و اقتصاد خارجی ما شکل میگیرد و در نتیجه فضای داخلی را به نوعی دچار یک انبساط مثبت کرده و به نوعی علاوه بر دادن شادابی به جامعه، ضریب اطمینان و امنیت جامعه را از جهت اقتصادی بالا برده است.
اما به هر حال باید دانست که جلوه بینالمللی این سفر از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. به این دلیل که پس از مدتی که ارتباط ما با دنیا قطع بوده و درنتیجه این عدم ارتباط با ایران سیاست بینالملل نیز دچار بحرانها و مشکلات متعددی گردیده است که بدون ایفای نقش ایران، راه برون برای دنیای غرب مسدود و بسی دشوار شده است این سفر به دو کشور مهم اتحادیه اروپا، سیاست خارجی را نیز دچار انبساط نمود و نشانی بود از بازگشت پیروزمندانه ما به فضای بینالمللی.
از سویی این سفر در طول ماهها و سالهای آینده در ارتباط با جامعه بینالملل با توجه به قراردادهایی که با این دو کشور منعقد خواهد شد، بسیار تاثیرگذار خواهد بود و فضای اتحادیه اروپا را به سمت کشور ما گشایش خواهد داد. در حقیقت زین پس ما در فضای اتحادیه اروپا دارای یک جایگاه جدید خواهیم بود و این مساله بسیار حائز اهمیت است. چرا که با توجه به روابط مثبت تجاری برقرار شده از این پس در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا برسر حضور در ایران و سرمایهگذاری در کشور ما نوعی از رقابت شکل خواهد گرفت. از سوی دیگر ما نیز باید چند مساله را در این میان رعایت کنیم. یکی اینکه به هر حال در طی دو دولت گذشته بیاعتنایی هایی نسبت به قوانین بینالمللی شکل گرفته است که موجب برخی لطمهها به سیاست بینالملل بوده است.
حال ضروری است که نسبت به قوانین بینالمللی دقت کافی به عمل آید و به آنها توجه شود. مساله دیگر این است که ساختار اقتصادی ما از برخی مشکلات درونی رنج میبرد و لازم است این ساختار ترمیم و دارای نوعی از انعطاف شود تا بتواند در مساله جذب سرمایهگذاریهای خارجی موفق عمل نماید. مساله بعد نیز این است که ما نیازمند تضمین امنیت سرمایه در کشور هستیم. این مساله هم به سرمایه داخلی و هم به سرمایه خارجی ارتباط دارد. یعنی اگر این امنیت برای سرمایهگذار خارجی فراهم شود، سرمایهگذاران داخلی نیز با توجه به عدم احساس امنیتی که تاکنون داشتهاند، اکنون میتوانند با احساس این فضای امن، سرمایههای سرگردان را به سمت تولید گسیل کنند.
آنچه در این میان مهم بنظر می رسد این نکته است که، نظام جمهوری اسلامی ایران با درایت و رهنمودهای رهبری انقلاب و تلاش مردان سیاست گذاری کشور و نیز به مدد پایمردی و استقامت مردم خود، قدرتهای جهانی را برانداشت که، تنها و بهترین راه ارتباط برقرار کردن با ایران از مسیر منطق-احترام به مردم و نظام ایران و رسیدن به اهمیت و ضرورت نقش تهران در معادلات جهانی می گذرد.
قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات به غایت طاقت فرسای هسته ای و نیز برتری در مواجه با چندین قدرت صنعتی -سیاسی دنیا که در حقیقت اتحادیه اروپا را نیز نمایندگی می کرد،به جهانیان نشان داد که، به زانو در آوردن نظام ایران را تنها می توان در افسانه پیگیری کرد لذا پیش فرض خود را براساس تعامل با ایران پایه گذاری کردند. این درست است که، احیای روابط سیاسی ما با دنیای پیرامونی خود موجبات پیشرفت اقتصادی و توسعه سیاسی کشور در صحنه نظام بین الملل خواهد گشت. اما باید گفت عظیم ترین و شگرف ترین دستاورد ایران در این بین جلوه گر شدن شکوه سیاست خارجی کشورمان بعنوان کشوری در حال توسعه و آسیایی با قدمتی کهن در عرصه بین المللی است که غرب را احترام وا داشت. امروز دیگر به ایران نه تنها بعنوان یک دولت-کشور بلکه بمثابه الگوی گفتمانی -دیپلماسی جهانی نگریسته می شود و این نگاه همراه با رویکردی متفاوت بود که موجد احترام مهد تمدن اروپا به تهران شد که این گرمای احترام نیز باعث آب شدن یخ روابط دو طرف گردید. امید است دنیای غرب همواره از سر تعامل و درک صحیح از فرهنگ و تمدن مردم کشورمان وارد مذاکرات ومناسبات پیش رو گردد.
ارسال نظر