به گزارش پارس به نقل از  مشرق،دوازدهم دی ماه سال 84 مردی به نام جواد در یک اقدام خشن همسرش به نام صغری را با روسری‌اش خفه کرد.

عامل جنایت در بازجویی‌ها گفت: چند سال پیش با صغری ازدواج کردم و بعد از مدتی متوجه شدم وی با مردی ارتباط پنهانی دارد به همین خاطر او را طلاق دادم و حتی مجبور شدم کارم را در شهرمان رها کنم و برای ادامه زندگی به تهران آمدم.

وی افزود: چند ماه بعد از جدایی‌مان صغری با من تماس گرفت و خواست فرصتی دوباره به او بدهم و از نو زندگی‌مان را شروع کنیم، پذیرفتم و صغری با برادرش به خانه‌ام در تهران آمد و پس از عقد موقت زندگی‌مان را زیر یک سقف شروع کردیم.

این مرد جنایتکار گفت: چند ماهی از زندگی‌مان گذشت که متوجه رفتارهای مرموز دوباره همسرم شدم. مدتی او را تحت نظر گرفتم و احساس کردم باز رفتارهای پنهانی‌ای دارد. خیلی خشمگین شدم تا اینکه روز جنایت بین ما درگیری به وجود آمد. از او خواستم که هر چه زودتر خانه‌ام را ترک کند اما توجهی نکرد.

در حالی که همسرم نشسته بود روسری‌اش را که دور گردنش بود به دست گرفتم و کشیدم تا او را از خانه بیرون بیندازم. در ورودی آپارتمان را باز کردم و محکم روسری را کشیدم. دستم خسته شده بود، روسری را رها کردم و برای کشیدن سیگار از خانه بیرون رفتم دقایقی بعد وقتی آمدم دیدم صورت صغری سیاه شده و نفس نمی‌کشد. آنجا بود که فهمیدم خفه شده است. باور کنید در زندگی به او خیلی فرصت دادم اما او قدرش را ندانست. این در حالی بود که در زندگی چیزی برایش کم نگذاشته بودم و همه امکانات رفاهی را برایش مهیا کرده بودم.

این مرد در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و چهار قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت و به قصاص نفس محکوم شد و پس از تأیید در دیوانعالی کشور در لیست اعدام قرار گرفت.

پس از گذشت 10 سال خانواده قربانی جنایت حاضر به پرداخت تفاضل دیه نشدند و مرد محکوم به مرگ در زندان بلاتکلیف ماند تا اینکه دادستان تهران نیز با توجه به شکایت مرد قاتل برای وی تقاضای اعمال ماده 429 قانون مجازات اسلامی را کرد.

صبح دیروز این مرد اعدامی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و دو قاضی مستشار تنها به لحاظ جنبه عمومی تحت محاکمه قرار گرفت.

جواد وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: من قصد قتل همسرم را نداشتم و تنها به خاطر اینکه او را از خانه‌ام بیرون بیندازم روسری‌اش را محکم چسبیدم و کشیدم و ناگهان دیدم از پای درآمده است.

وی افزود: بعد از قتل دست و پایش را با دستمالی بستم و داخل حمام خانه بردم و وسایل خانه‌ام را به حراج گذاشتم. به مشهد رفتم و در آنجا به خانواده‌ام گفتم که صغری را کشته‌ام.

از این وضعیت خسته‌ شده‌ام چرا که 10 سال است بلاتکلیف در زندان به سر می‌برم و حتی تفاضل دیه را بخشیدم تا هر چه زودتر اعدام شوم اما خانواده همسرم به دادگاه مراجعه نکردند.

در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و با احتساب ایام بازداشتی مرد قاتل را به پرداخت دیه 12 میلیون تومانی محکوم کردند.