پارس بررسی می کند:
بکشید شیخ زکزکی هارا، ملت ها بیدار می شوند!/ شیخ ابراهیم الزکزاکی کیست؟
سوالی که باید به افکار عمومی صدها میلیون شیعه و مسلمان جهان پاسخ دهند. آیا خون یک سیاه مسلمان با یک سفیدپوست قاچاقچی برایشان فرق می کند؟ هزاران سوالی که فکر نکنم مدعیان به اصطلاح حقوق بشر حتی پاسخی برای آن داشته باشند!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»-امیر مسروری(رئیس اندیشکده مطالعات جهان اسلام)- سال ها قبل همان زمانی که خط ترور و نفاق در کشور به اوج خود رسیده بود، امام خمینی(ره) فرمود : «ان رجل فاجری که خون عزیز ما را به زمین ریخت، تأیید کرد دین خدا را. یعنی خدا دین خودش را به او تأیید کرد. با ریختن خون عزیز ما، تأیید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا میکند. بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.»(1) پیامی که در سال های بعد زمانی که رهبر شیعیان و مبارزان مستضعفان پاکستان علامه ی شهید « سید عارف حسین الحسینی » تکرار شد و باز ایشان در پیام خود فرمودند : «دردآشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بستهاند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزهاند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند. و برای امثال علامه عارف حسین حسینی بشارتی بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حقْ عروج خونین ارجِعِی الی رَبِّکِ (۱) را نظاره کند، و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد، و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. بزرگترین فرق روحانیت و علمای متعهد اسلام با روحانی نماها در همین است که علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای»(2) در هر دو پیام عمق نگاه امام راحل با مسیر شهادت بسته نمی شود. در نگاه امام شهادت اخرین مقطع از فعالیت و رشد بشری نیست بلکه شروع یک حرکت نو و بیدار کننده ی فریاد مظلوم و نابودی کاخ ظالم است. همان پیامی که در تعابیر ایشان از قیام امام حسین با پیروزی خون بر شمشیر نقش بست. در این نگاه جریان مدافع مظلوم و مستعضف جان و مال و همه چیزش را برای دفع ظالم و راه حق می دهد و این فداکاری ها نهال طیبه ای را غرس می کند که موجب همه گیر شن پیام حقانیت خواهد بود.
خبر مجروح شدن و اسرات شیخ زکزکی، رهبر شیعیان و اول مدافع مبارزه با محور صهیونیستی در نیجریه در شرایطی منتشر شد که سال قبل شهادت سه پسرش دل هر آزاده ای را در روز قدس ناراحت و نگران کرد. واقعه ی حمله به راهپیمایان روز قدس و شهادت مردم بیگناهی که برای دفاع از یک مظلومیت به خیابان آمده بودند، نشان می دهد مدعیان دمکراسی و حامیان همیشگی اسرائیل، هیچ علقه ای به شعارهای رسانه ای خود ندارند و سکوت و از مهمتر بایکت این موضوع، بزرگترین وظیفه ی این جریان است. بر همین اساس ذکر چند نکته قابل توجه است:
1.شیخ زکزکی و جریان حرکت اسلامی نیجریه در زمانی که حتی در داخل ما مسئله ی فلسطین و مظلومیت مسلمانان فلسطینی مورد بی مهری و بی توجهی عده ای قرار گرفت که شعار های انحرافی می دادند ایستادند و حتی فرزندانش را نیز در راه فلسطین فدا کرد. زکزکی های جهان پیام امام راحل و مقام معظم رهبری برای نابودی صهیونیسم دریافت کردند و در این راه با هرچه داشتند وارد صحنه شدند. اگر حرکت اسلامی و حتی خود شیخ دغدغه ای برای مسئله ی فلسطین و دفع شر اسرائیل نداشتند و همانند عده ای ساکت می نشستند، امروز هیچ مسئله ای در نیجریه برایشان پیش نمی کشید. لذا باید شیخ زکزکی را اول مجاهد و مدافع آرمان های فلسطین در آفریقا دانست که برای این موضوع هر چه داشت فدا کرد.
2. موضوع حادثه ی زاریا نشان داد، فعالان و به اصطلاح مدعیان صلح جهانی و مدافعان حقوق بشری که برای رفتن خار به چشم یک قاچاقچی مواد مخدر یا برای فلان مروج فرق ضاله ی دنیا که حرکتش حتی میان ادیان الهی مورد نهی است، فریادی سر می دهند که عقل انسان در گستردگی ابعاد آن متعجب می شوند، چرا سکوت کرده اند و هیچ موضع گیری ای نمی کنند. چرا افرادی که خود را مدافع حقوق اقلیت ها می دانند، این چنین نسبت به حادثه ی زاریا ساکت شدند و هیچ حرفی نمی زنند.سوالی که باید به افکار عمومی صدها میلیون شیعه و مسلمان جهان پاسخ دهند. آیا خون یک سیاه مسلمان با یک سفیدپوست قاچاقچی برایشان فرق می کند؟ هزاران سوالی که فکر نکنم مدعیان به اصطلاح حقوق بشر حتی پاسخی برای آن داشته باشند!
3. حوادث از این دست نشان داد، جامعه مسلمان هنوز به تجربه و پختگی لازم برای دفاع از آرمان های اصلی خود نرسیده است. بر خلاف انتظار به مدت کوتاهی از حادثه ی منا، فاجعه ی زاریا رخ داد و در هر دو حادثه نقش جریان و محور مرتجع و باکوت رسانه های مسلمان دیده می شود. اگر این حادثه در دل غرب و علیه یک گروه کوچک هم رخ می داد، حتی اگر رسانه های دولتی بایکوت مطلق را دستور کار خود قرار می دادند اما گروه های بین المللی غربی و اروپایی با ارتباطاتی که با یکدیگر دارند به راحتی می توانند دست به اعتراضات مختلف بزنند و حتی برای این اعتراضات هزینه هم می دهد. اما در جهان اسلام با این گستردگی موسسات و نهادهای فعال و فرهنگی! حتی یک حرکت مسنجم بین المللی در محکومیت زاریا صورت نگرفت. موضوعی که نشان می دهد چقدر فعالان جامعه ی اسلامی از یک دیگر دور هستند.
حادثه ی زاریا و از این دست حادثه ها نشان دهنده ی یک چیز است. عدم اتحاد مسلمانان و ایستادگی همه مسلمانان در برابر ظالم . درسی که امام حسین در کربلا به همه بشریت داد. درسی که امام با انقلاب اسلامی داد و این انقلاب به صورت واقعی نشان داد در تمامی صحنه ها حتی در اوج جنگ تحمیلی دست از دفاع از مظلومان جهان بر نداشت. افغانستان، مصر و فلسطین سه نمونه ی مشخص از این ایستادگی های انقلاب اسلامی در همان دوران دفاع مقدس است. امید است این موضوع درسی باشد برای مجموعه های بین المللی که اینقدر فعالیت می کنند اما اثر بخشی بین المللیشان نمی تواند صفوف رسانه ها را بشکند و صدای مظلومان را به گوش جهان برساند.
1) 30/1/1359
2) 14/6/67
بعد از تحلیل:
چرا ژنرالها جنبش عاری از خشونت الزکزاکی را تحمل نمیکنند؟
سربازان ارتش صهیونیستی نیجریه در اقدامی غیرمعمول به روی شیعیان آتش گشودند. این اقدام باعث شکل گرفتن شایعاتی شده که دلیل اقدام ارتش نیجریه از کشتن گروهی شیعیان چه بود.
به گزارش «ایبیسینیوز»، یک روایت ساختگی و حکومتی این است که شیعیان در حال برگزاری مراسم عزاداری بودند آن هم در شرایطی که کاروان حامل «توکور بوراتای»، رئیس ستاد مشترک ارتش نیجریه، درحال بازدید رسمی از شهر زاریا بوده است. ثانی عثمان، سخنگوی ارتش نیجریه ادعا میکند که شیعیان هوادار شیخ الزکزاکی به کاروان بوراتای حمله کردند و سربازان همراه وی، چارهای جز دفاع و حمله متقابل نداشتند. گفته میشود شیعیان با ایجاد مانع در خیابانهای شهر زاریا، به عزاداری مشغول بودند اما کاروان حامل رئیس ستاد مشترک ارتش این اقدام را خصمانه تلقی کرده و آتش گشودند. «ایبیسینیوز» میافزاید: «ناگهان رگبار گلوله از مسجد و ساختمانهای اطراف به سوی کاروان باریدن گرفت.» سخنگوی ارتش میگوید: «اقدام شیعیان تلاشی بود برای ترور.» ارتش حتی پا را فراتر گذاشته و میگوید شیعیان با بمبهای دستساز به کاروان حمله کرده و تیراندازی از ساختمانها شروع شد.
به گزارش بیبیسی، ابراهیم موسی، سخنگوی جنبش اسلامی نیجریه میگوید: سربازان ارتش بدون هیچ دلیلی، به روی مسلمانان شیعه آتش گشودند و صدها نفر را زخمی و بازداشت کردند. همسر و فرزند و معاون شیخ الزکزاکی در میان کشته شدگان هستند. شیخ ابراهیم میگوید: ارتش در گذشته هم جنبش اسلامی نیجریه را هدف قرار داده بود. سال گذشته، ارتش سه فرزند دیگر شیخ را در حالی کشتند که تازه از پکن و بیروت (به دلیل مطالعات مذهبیشان) بازگشته بودند. «ایبیسینیوز» میافزاید: در کنار فشار ارتش بر شیعیان اما این گروه مسلمان در دو هفته گذشته هم از سوی بوکوحرام هدف گرفته شدند. بوکوحرام با اعزام بمبگذاران انتحاری به میان شیعیان 22 نفر از آنها را کشت. بیبیسی در گزارش 14 دسامبر خود مینویسد: ارتش نیجریه پیش از دستگیری شیخ ابراهیم، دو تانک در خارج از منزل مسکونی او مستقر کرده بود. این گزارش میافزاید: جنبش اسلامی نیجریه به رهبری شیخ ابراهیم الزکزاکی به دنبال تاسیس «جمهوری اسلامی» در نیجریه است و این یکی از دلایل ستیز ارتش با شیعیان این کشور است. اما پس از حمله خونین ارتش نیجریه به مسجد شیعیان سرنوشت شیخ ابراهیم در هالهای از ابهام فرورفته است. برخی میگویند او توسط ارتش نیجریه در حبس خانگی به سر میبرد ولی برخی از هواداران شیخ میگویند: او به نقطهای نامعلوم برده شده است.
شیخ ابراهیم الزکزاکی کیست؟
معلم «ابراهیم یعقوب الزکزاکی» در 14 شعبان 1327 (5 می1953) در شهر زاریا چشم به جهان گشود. الزکزاکی در لغت به معنای «مردی از زازائو» است. زازائو امیرنشینی در ایالت کادونا است که شهر زاریا در آن قرار دارد. تبار شناسی شیخ ابراهیم چنین است: ابراهیم بن علیو بن تاج الدین بن امام حسین. البته امام حسین به معنای امام سوم شیعیان نیست چرا که شیخ ما در زمره سادات نیست. «امام حسین»، جد شیخ ابراهیم، اصالتا اهل مالی بود و در دوره «مجدد شیخ اسامه بن فودیو» به سوکوتو آمد. گفتنی است ایالت سوکوتو، بزرگترین ایالت مسلمان نشین نیجریه است که سلطانی مستقل دارد. این کشور بهصورت فدرالی اداره میشود. در هر حال، زمانی که «امام حسین» به سوکوتو آمد در زمره شاگردان فودیو در آمد. به دنبال روابط نزدیکی که میان این دو برقرار شد، شیخ فودیو، «امام حسین» را به امیر و حاکم این منطقه یعنی «معلم موسی» وصل کرد تا با کمک یکدیگر دولت اسلامی در زازائو را به وجود آورند. با شکست زازائو، موسی امیر آنجا شد و «امام حسین» به مشاور مذهبی او تبدیل شد. با ازدواجی که میان خانواده موسی و حسین شکل گرفت، روابط آنها بیش از پیش نزدیک شد. تمام این اتفاقات در بخش اول قرن 19 اتفاق افتاد.
پدر شیخ ابراهیم در سال 1972 درگذشت. ابراهیم پنجمین فرزند بود. او در 15 سالگی به مدرسه عربی «فتا» رفت که برای آموزش ابتدایی عربی تاسیس شده بود. او با استعدادی که در تحصیل نشان داد دوره 4 ساله مدرسه را ظرف 2 سال به اتمام رساند. ابراهیم سپس به مدرسه مطالعات عربی در کانائو رفت و در فاصله 1971 تا 1976 موفق به دریافت مدرک «سطح 2» شد. او سپس برای ادامه تحصیلات به دانشگاه «احمدو وِلو» رفت. او در کنار مطالعات دینی در رشته اقتصاد تحصیل کرد و در سال 1979 با رتبه اول فارغالتحصیل شد اما به دلیل فعالیتها و تحصیلات اسلامی که داشت مدرک به او داده نشد. او در کنار تحصیلات دانشگاهی در محضر اساتید دیگری در «حوزه» در کانائو زانوی ادب زمین زد. او اکنون 6 فرزند دارد که دو فرزند او در سال گذشته و یکی هم چند روز پیش در حمله ارتش نیجریه کشته شدند. شیخ ابراهیم اکنون رهبر جنبش اسلامی نیجریه است. با وجود فعالیتهای سیاسی که در رژیمهای نظامی و غیرنظامی داشته اما در توصیف او گفته میشود که با وجود خشونتی که طی سالها علیه او و خانوادهاش اعمال شده اما هرگز به خشونت متوسل نشده است. اگرچه تخمین زده میشود که 3 میلیون حامی دارد اما رویکرد او در مقابله با رژیمهای مختلف در کشورش رویکردی عاری از خشونت بوده است. ویکی پدیا مینویسد: از 1995 میلادی به این سو روند جذب اهل سنت به مذهب شیعه اثنی عشری افزایش یافته بهگونهای که در حال حاضر تعداد شیعیان تا 10 میلیون نفر برآورد میشود.
نسخه آفریقایی حزبالله
برخی میگویند جنبش اسلامی نیجریه (IMN) بر پایه الگوی حزبالله لبنان شکلگرفتن است. فارغ از صحت و سقم این مساله اما آنچه روشن است این است که شیخ و حزبش، دولت نیجریه را مسوول ارعاب و تهدید شیعیان میداند. یکی از نقاط مشترک این حزب با حزبالله لبنان نگرش تقابل جویانه با اسرائیل است. دیدگاه شیخ در مورد اسرائیل جالب است. جنبش اسلامی نیجریه می2008 سمپوزیومی با عنوان «خلق دولت نامشروع اسرائیل» برگزار کرد. شیخ در آنجا سخنانی بر زبان آورد که به گفته برخی باعث حساسیت ارتش نسبت به او شد. الزکزاکی میگوید: «وقتی اسرائیل شصتمین سالگرد تاسیس خود و اشغال فلسطین را جشن میگیرد ما عزاداری میکنیم چرا که واقعیت این است که تاسیس اسرائیل بر مبنای تروریسم بوده است.» شیخ از جمله روحانیونی است که به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، عربی و فارسی مسلط است. او سفرها و سخنرانیهایی در الجزایر، بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، آمریکا، لبنان،جمهوری آذربایجان و ایران داشته است.
بحران در نیجریه
نیجریه پرجمعیتترین کشور در آفریقا و هفتمین کشور پرجمعیت جهان است. این کشور همچنین پرجمعیتترین کشور جهان با اکثریت سیاهپوست است. نیجریه در سال ۱۹۶۰ از بریتانیا مستقل شد و نام این کشور از نام رودخانه نیجر گرفته شدهاست. این کشور به دلیل تنوع قومی و زبانی به شکل فدرال اداره میشود. ویکیپدیا مینویسد: «جمعیت ۱۷۰ میلیونی نیجریه نیز از نظر قومیت و زبان چندپاره است. قوم هوسه-فولانی در شمال کشور، عمدتا مسلمان هستند و یاروکوبا در جنوب غربی، بعضی مسلمان و بعضی مسیحیند. قوم ایگبو در شمال شرقی زندگی میکنند. بیشتر تروریستهای بوکوحرام از قوم کانوریس هستند.50 درصد از مردم نیجریه مسلمان و ۴۰ درصد مسیحی هستند.»
نیجریه اکنون به دو قسمت تبدیل شده است: شمال عمدتا مسلماننشین و جنوب عمدتا مسیحی. شاید اگر بوکوحرام نبود نیجریه هم کشوری میشد همچون سایر کشورهای آفریقایی. اما اکنون نام این کشور با بوکوحرام گره خورده است. گروهی که دست بیعت به داعش داده و تلاش دارد تا شریعت مورد نظر خود را در تمام 36 ایالت نیجریه پیاده کند. تاکتیکهای این گروه بیشباهت به داعش نیست: زنده زنده سوزاندن، کشتار دسته جمعی، به صلیب کشیدن و ... جنبش اسلامی نیجریه به رهبری شیخ ابراهیم اکنون با دو دشمن دست به گریبان است: از یکسو بوکوحرام بهعنوان دشمن ذاتی شیعیان در بخشهایی از این کشور میتازد و هر آنکه با او مخالف باشد را از دم تیغ میگذراند و در سوی دیگر، ارتش نیجریه است که وجود رهبری شیعه در این کشور را مانعی در راه اجرای سیاستهای خود میبیند.
وبسایت رسمی جنبش اسلامی نیجریه مینویسد رویکرد ارتش نیجریه در برابر شیعیان به مقاومت شیخ ابراهیم در برابر بیعدالتی و سرکوب شیعیان باز میگردد. این وبسایت که به نوعی پیوند میان ارتش و بوکوحرام ایجاد میکند، میافزاید: رویکرد ارتش در برابر شیخ به مقاومت او در برابر بوکوحرام و مخالفت او به صهیونیسم باز میگردد. او ارتش را مقصر شکلگیری و طغیان بوکوحرام اعلام کرده چرا که ارتش همه چیز را برای خود میخواهد و هیچ صدای مخالفی را بر نمیتابد. برخی شیخ ابراهیم را قلب تپنده شیعه در آفریقا مینامند که توانسته در برابر یورش بوکوحرام و ارتش نام شیعه را زنده نگه دارد.
ارسال نظر