گفتگو با نیوشا ضیغمی
او یکی از ستارگان سینمای کشورمان است که با «اخراجی ها» توانست خود را به عنوان چهره جدید سینما معرفی کند و با کاندیدا شدن در جشنواره فیلم فجر نشان داد علاوه بر چهره خوبی که از خدا هدیه گرفته است، توانایی های خوبی هم در زمینه بازیگری دارد. صحبت از نیوشا ضیغمی است! بازیگری که از صحبت هایش می توان فهمید دل خوشی از حال و روز سینما ندارد و می گوید برای ادامه راه دلگرمی ندارد. ضیغمی که امسال کمتر به گفتگوهای مطبوعاتی تمایل نشان داده است، این بار دعوت ما را پذیرفت و ساعتی را به گفتگو با ما اختصاص داد.
امسال نسبت به سال های گذشته در پروژه های کمتری حضور داشتید چرا؟
دو دلیل عمده باعث شد که تصمیم بگیرم امسال نسبت به گذشته کم کارتر باشم. دلیل اول این بود که این روزها وضعیت کلی سینما، در شرایط خوشایندی به سر نمی برد و طبیعتاً در این شرایط نمی توان برای آینده کاری خود برنامه ریزی کرد. از طرفی فیلمنامه هایی که به دستم رسید نه از نظر محتوا و نه از نظر ساختاری چیزی نبود که نظرم را جلب کند. من همه به این نتیجه رسیدم که اگر قرار است بعد از ده سال فعالیت در سینما، بخواهم صرفاً حضور فیزیکی در کارها داشته باشم و بگویم من بازیگر پرکاری هستم، بهتر است این اتفاق را رقم نزنم و صبر کنم تا در فیلم هایی بازی کنم که باب میل خودم است و می توانم با فیلمنامه آن ارتباط برقرار کنم. با توجه به شرایط آشفته سینما، زیاد به کار کردن دلگرم نیستم. حاشیه سازی های زیادی که امسال برای سینما وجود داشت و همچنین اتفاقاتی که برای فیلم هایی که در آن بازی کردم افتاد (مثل گشت ارشاد) باعث شد به این فکر کنم که یک مقدار صبر بیشتری به خرج دهم و ببینم که سینما قرار است به چه سمت و سویی حرکت کند. خیلی از فیلم ها امسال با فروش بسیار پایینی روبرو بود. آماری را مطالعه می کردم که نشان می داد تعداد زیادی از فیلم هایی که امسال اکران شده فروشی پایین تر از ۱۰۰ میلیون تومان را تجربه کرده است که فکر می کنم این آمار خیلی تلخ و ناگوار است. همه این موارد باعث می شود که انسان نسبت به حال و روز سینما نگران شود.
گفتید که برای کار کردن دلگرم نیستید. این دلگرمی به چه دلیلی از دست رفته است؟
دلیلش کاملاً واضح است. حال و روز امروز سینما، فکر می کنم نیازی به توضیح من ندارد و می توان به راحتی از اکران فیلم ها و… به شرایط سینما پی برد. اکثر همکارانم مانند من تصمیم گرفته اند که مدتی از فعالیت در سینما فاصله بگیرند و به کارهای دیگری مشغول شوند و این واقعیت تلخی است که دارد اتفاق می افتد. به نظرم کسی که قرار است یک کار هنری تاثیرگذار انجام دهد، نیاز به آرامش فکری دارد. وقتی یک فیلم با اخذ پروانه ساخت جلوی دوربین می رود و تولید می شود و بعد با گذشتن از فیلترهای مختلف، موفق به دریافت پروانه نمایش می شود، باید به راحتی اکران شود اما متاسفانه در مدت اخیر این موضوع بارها تکرار شده که بعد از اکران بعضی از فیلم ها در سینماهای کشور، برای آنها اتفاقات تلخی افتاده است. از نحوه اکران فیلم ها که بگذریم، به فیلمنامه هایی می رسیم که آنقدر بی محتوا هستند که هیچ حرفی برای گفتن ندارند و من بازیگر با خودم می گویم چرا باید آن را قبول کنم و در آن بازی کنم؟ ! من معتقدم اگر انسان قرار است در یک اثر هنری حضور داشته باشد، بهتر است کاری را انتخاب کند که حرفی برای گفتن داشته باشد.
با این تفاسیر، الان به روشا (خواهرتان) توصیه می کنید که در تصمیمش برای حضور در دنیای بازیگری تجدیدنظر کند یا او را به ادامه راه تشویق می کنید؟
مسئله من بازیگری و سینما نیست. من هیچ وقت آن عشقی که به سینما و کارم دارم را از دست نمی دهم. شاید دلسرد شوم، اما قطعاً دوباره تلاش خواهم کرد تا با انگیزه بیشتری کارم را پیگیری کنم. روشا هم به تازگی وارد دنیای بازیگری شده است و در یکی دو پروژه حضور داشته و بازی جلوی دوربین را تجربه کرده است و طبیعتاً شرایطی که امروز من دارم را درک نمی کند. روشا قطعاً برای کار کردن نسبت به من انگیزه بیشتری دارد و من هم او را تشویق می کنم تا در کارش پیشرفت داشته باشد. نگاه من نسبت به کارم مدام در حال تغییر است و الان نگاهم بیشتر به سمت تولید است. امسال فیلمنامه ای را که فکر می کردم پتانسیل خوبی برای ساخته شدن دارد، به مرحله تولید رساندم. فاکتورهایی که برایم مهم بود تا حدی در این فیلمنامه وجود داشت و در نهایت فیلمی تولید شد که فکر می کنم پروژه آبرومندی است و حرف هایی برای گفتن خواهد داشت.
با توجه به وضعیت بد تولید و اکران چه انگیزه ای باعث شد که دوباره به فکر تهیه و تولید بیافتید؟
به هر حال معتقدم نباید به طور کلی سینما را رها کرد چون اگر همه با این فکر که شرایط سینما خوب نیست، قید فعالیت در آن را بزنند، هنر هفتم کشورمان سریع تر مسیر نابودی را طی خواهد کرد. من همیشه این مثال را می زنم که کشورهای ثروتمند به دلیل نداشتن پشتوانه فرهنگی، با برگزاری جشنواره های پر زرق و برق تلاش می کنند خودشان را مطرح کنند اما ما سینما داریم و نمی دانیم چرا دوست داریم با دست خودمان آن را نابود کنیم. در هر صورت، دوستی که کارگردان این فیلم بود طرحی را به دستم رساند. وقتی طرح را مطالعه کردم حس کردم این طرح مواردی دارد که قابل تامل است و به همین دلیل با تمام مشکلاتی که وجود داشت، از آنجایی که بر این باور بودم این کار می تواند چهره خوبی از سینمای ایران به دنیا معرفی کند؛ تصمیم گرفتم این فیلم را تولید کنم. فکر می کنم اگر این نگاه برای تولید وجود داشته باشد، در این شرایط پرداختن به کار تهیه و تولید کار اشتباهی نیست.
امسال بعد از مدت ها به تلویزیون باز گشتید، از بازی در این مجموعه تلویزیونی راضی هستی؟
همانطور که می دانید من قبل از اینکه جلوی دوربین سینما قرار بگیرم؛ کارم را در دنیای بازیگری با « در چشم باد» آغاز کردم که هنوز هم به حضور در این سریال افتخار می کنم و به چشم یک اثر فاخر هنری به آن نگاه می کنم. در مورد سریال « راستش را بگو» هم باید بگویم که وقتی متن این سریال را مطالعه کردم، تصمیم گرفتم بعد از ده سال به تلویزیون بازگردم. قصه این فیلم چیزی فراتر از داستان های معمولی بود که مدام از تلویزیون می بینیم و من را مجاب کرد بعد از سال ها دوباره حضور در تلویزیون را تجربه کنم، به هر حال جنس مخاطب تلویزیون با تماشاگر سینما متفاوت است و خیلی دوست داشتم یک بار دیگر کار برای این مخاطب وسیع را تجربه کنم.
بعد از پخش سریال، انتظاراتی که داشتید برآورده شد؟
همانطور که گفتم فیلمنامه، قصه بسیار خوبی داشت اما متاسفانه این پروژه با حدود ۴۰۰ دقیقه سانسور روی آنتن رفت. ۴۰۰ دقیقه ممیزی در ۱۲۰۰ دقیقه که زمان کل سریال بود، یعنی یک فاجعه! وقتی این اتفاق می افتد مردم با یک مجموعه گنگ و بی سروته مواجه می شوند که ارتباط کاراکترها چندان ملموس نیست. این اتفاقی بود که متاسفانه از دست کارگردان و تهیه کنندگان و بازیگران خارج بود. این مسائل پیش بینی نشده که به وجود می آید به نوعی انسان را دلزده می کند.
سال ۹۱ در مجموع برایتان سال خوبی بود؟
بله، امسال در مجموع سال خوبی بود. من امسال در خیلی از زمینه ها تجربه های متفاوتی کسب کردم. البته فکر می کنم کارهای بسیار بهتری می توانستم انجام دهم اما به اقتضای شرایطی که وجود داشت، مجبور شدم از انجام آن کارها صرف نظر کنم.
فکر می کنید نوروزهایی که ما داشتیم با نوروزهایی که بچه های امروز تجربه می کنند شبیه به هم است؟ مثلاً برای بچه های امروز هم عیدی گرفتن جذابیت دارد؟
فکر می کنم دنیای بچه های امروز با دنیای کودکی ما تفاوت های زیادی دارد. ما با اتفاقات کوچک خوشحال می شدیم اما خوشحال کردن بچه های امروز کار راحتی نیست. الان که به دوران کودکی ام نگاه می کنم، عید برای همیشه در خرید لباس، مسافرت و عیدی گرفتن معنا می شد و به همین راحتی دچار هیجان و خوشحالی می شدم اما فکر نمی کنم الان بچه ها با گرفتن مثلاً یک ۵ هزار تومانی به عنوان عیدی شاد شوند و اکثراً به دنبال وسایل الکترونیکی هستند. فکر می کنم جریان زندگی برای ما متفاوت تر از جریانی است که کودکان امروز در زندگی دنبال می کنند.
از نوروز کودکی تان خاطره ای دارید؟
خاطرات بسیار خوبی از آن روزها در ذهن من نقش بسته، خاطراتی که شاید امروز به دلیل روزمره گی که گرفتارش شده ایم خیلی سخت تکرار شود. بچه که بودم، همه در منزل مادربزرگ پدری ام جمع می شدند. تقریباً هر ده دقیقه یک بار مهمان تازه ای می آمد و عیدی هایی که در این میان به من داده می شد واقعاً برایم هیجان انگیز بود. هر وقت که به این موضوع فکر می کنم، یاد عیدی هایم می افتم که جمع می کردم و روزی هزار بار می شمردم تا مبادا کم شده باشد. (خنده)
در سال ۹۲ و بعد از اینکه دو سال از زندگی مشترک تان می گذرد، به مادر شدن فکر نمی کنید؟
نه، اصلاً!
اما مادر شدن احتماً آرزوی همه خانم ها است…
من از مادر شدن خیلی می ترسم. فکر می کنم وقتی مادر می شوم، خودم خیلی بزرگ شده ام که حالا باید بچه داشته باشم و این برایم یک مقدار ترسناک است. با اینکه هر زنی خیلی دوست دارد مادر باشد، اما حداقل الان علاقه ای به مادر شدن ندارم.
نمی ترسید اختلاف سنی تان با بچه ای که به دنیا می آورید آنقدر زیاد شود که باعث شود حرف یک دیگر را متوجه نشوید؟
واقعاً در حال حاضر نمی خواهم در این مورد فکر کنم چون صادقانه الان مادر شدن را دوست ندارم. به نظر من مادر شدن یک مسئولیت بسیار بزرگ است و روزی که مادر می شوم باید خودم را فراموش کنم و اولویت زندگی ام موجودی شود که بانی به وجود آمدنش من هستم. همیشه به این فکر می کنم که اگر یک روز آن بچه بیاید و از من بپرسد چرا من را به دنیا آوردی چه جوابی باید به او بدهم؟
خودتان این سوال را از پدر و مادرتان کرده اید؟
بله و هیچ وقت هم هیچ جواب قانع کننده ای نشنیده ام (خنده)
با همه این تفاسیر اگر روزی بچه دار شوید دختر را بیشتر دوست دارید یا پسر؟
پسر.
در این دو سال که ازدواج کرده اید، نوروزهای اصفهان را دیده اید؟
راستش در این مدت من عید نوروز ایران نبوده ام و همراه همسرم به مسافرت رفته ایم و به همین دلیل فرصت حضور عیدانه در شهر اصفهان را نداشته ام.
امسال عید کجا هستید؟
امسال هم ایران نیستم و برای مسافرت به یکی از کشورهای خارجی می روم.
زیروبم/ شماره پنجم/ ویژه نوروز ۹۲/ مصطفی امامی/ صفحه ۱۶
ارسال نظر