نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیس‌جمهور در خصوص اجرای موافقتنامه «برجام» را می‌توان نقطه عطفی در روند تحولات مربوط به پرونده هسته‌ای ایران دانست که به نظر می‌رسد می‌توان در خصوص ابعاد گوناگون، نکاتی را ذکر نمود. در این یادداشت تلاش خواهد شد برخی تأملات پیرامون این نامه مورد مداقه قرار گیرد:

1 ـ یکی از مهم‌ترین رسالت‌هایی که می‌توان برای این نامه قائل شد، نقش متوازن‌سازی و متعادل‌سازی آن در مقابل متن برجام است. متن برجام حاوی نکات مبهم و دارای کژتابی‌های تأمل‌برانگیزی است که عدم دقت کافی در مورد آنها می‌توانست برای منافع ملی و مصالح کشور زیانبار باشد. در مقابل متن چالش برانگیز برجام دو نگاه وجود داشته است؛ نخست نگاهی که شیفته توافق قائل به تعامل به هر قیمتی است و در خصوص برجام قائل به «غمض عین» بود. نگاه دیگر معتقد بود با توجه به مخاطرات موجود در این متن به طور کلی باید آن را کنار نهاد و بار دیگر به مذاکره برگشت. در مجموع سیاست نظام مواجهه منطقی و واقع‌بینانه و براساس منافع و عزت ملی با این سند بود که بر این اساس اجرای برجام با شروطی که تعدیل‌کننده و متوازن‌ساز است، برگزیده شد. اکنون می‌توان گفت درصورت اجرای دقیق و جزء به جزء ملاحظات نامه رهبر معظم انقلاب و شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی می‌توان امیدوار بود که آسیب‌های نهفته در برجام به حداقل برسد. 

2 ـ تأثیر دیگر نامه اخیر رهبر انقلاب را باید در انسداد رخنه‌ها و مجاری نفوذ احتمالی در «برجام» و «بعد از برجام» جست‌‌وجو نمود. هرچند مقوله «نفوذ» را باید بسیار وسیع و فراتر از یک سند تحلیل نمود، اما واقعیت آن است که غرب سلطه‌گر برای این سند، جایگاه ویژه‌ای در سناریوی نفوذ و استحاله قائل است و قرائنی که پیداست نشان می‌دهد امیدهای بسیاری برای غرب در مقطع اخیر به وجود آمده است که بی‌ارتباط با این سند نیست. ملاحظات مصوب در خصوص اجرای برجام نقطه امید دلسوزان نظام و انقلاب در جهت خنثی‌سازی و انسداد این نقاط می‌تواند باشد، البته به شرط آنکه مسئولان ذی‌ربط مسئولیت خود را در اجرای دقیق و موبه‌موی آن شناخته و بدان عمل کنند. 

3ـ روندی که به تنظیم و نهایی شدن سند «برجام» انجامید را باید در چارچوب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» تحلیل کرد. اتخاذ این تاکتیک نه برای ملاحظه قدرت خارجی، بلکه به جهت کسب یک تجربه تاریخی برای ملت ایران بوده است. از این رو می‌توان گفت نقش و جایگاه ‌ تربیتی و هدایت‌کننده پذیرش «برجام» به مراتب بیشتر از جایگاه «سیاسی- حقوقی» است. 

طبعاً وظیفه مسئولان اجرایی ذی‌ربط آن است که به تکالیف خود عمل کنند،‌اما فارغ از این امر، نتیجه عمل و تلاش مسئولان در جهت پیشبرد این ملاحظات، خود بخشی از این فرآیند کسب تجربه است. 

4ـ اکنون باید پذیرفت پرونده بررسی «برجام» در مراجع رسمی کشور مختومه شده است و اظهارنظر در خصوص اجرای آن چندان مفید فایده نیست. اما همان‌گونه که اکنون «برجام» سندی رسمی و پذیرفته شده است، ملاحظات رسمی مندرج در نامه رهبر معظم انقلاب و دیگر دستگاه‌های مسئول نیز رسمیت یافته و لازم‌الاجراست. اکنون که در مقطع حساس آغاز اجرای برجام و خصوصاً اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران هستیم، رسالت مهمی که بر دوش جبهه مؤمن انقلابی و دلسوزان نظام سنگینی می‌کند، مطالبه‌گری پیگیر برای اجرای دقیق این ملاحظات است. 

این نکته از آن رو مهم است که ممکن است پیگیری این ملاحظات برای برخی از متصدیان امر، دشوار به نظر برسد اما باید دانست که ایستادگی روی منافع ملی و عزت کشور قطعاً هزینه‌هایی دارد که باید پرداخت شود و بدون آن کسب استقلال ملی ممکن نیست. اینک مسئولیت تاریخی جبهه مؤمن انقلابی رصد هوشمندانه توطئه‌های دشمن و مطالبه‌گری فعال از مسئولان اجرایی برای عمل به ملاحظات رسمی و شروط اعلام شده است.