سخنرانی کامل نصرالله در شب هفتم محرم
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان که همهساله بهمناسبت ایام محرم سلسله مباحث مذهبی مطرح و میان طرح این مباحث به مسائل روز نیز اشاره میکند.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، متن کامل سخنرانی سید حسن نصرالله در شب هفتم ماه محرم به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ، خاتم النبیین، ابی القاسم محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
السلام علیک یا سیدی و یا مولای یا ابا عبدالله الحسین یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا مابقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم .
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
سادات اندیشمند و برادران و خواهران حاضر در این مراسم السلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته .
البته امشب لازم می دانم به صورت ویژه به این مجموعه بزرگوار از زخمیان مقاومت اسلامی درود بفرستم، کسانی که به ندای ابا عبدالله الحسین علیه السلام لبیک گفتند، این عزیزان در طول مدت ده ها سال بر این لبیک خود ثابت قدم بوده و هستند و کماکان در میدان رزم حضور دارند، و در این راه زخمی شدند، اگر چه عاشقانه شهادت بوده اند.
در این شب های حسینی و مبارک مایه افتخار و مباهات ماست که آنها را در بین خود می بینیم، این عزیزان اکنون در مجمع سید الشهداء در کنار ما هستند، برای خوش آمد گویی به این عزیزان بر محمد و آل محمد صلوات می فرستیم.
پروردگار متعال در کتاب مجید چنین می فرمایند :" أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ".
در شب های گذشته در باره مسئولیت های خود در قبال امت و مسائل امت و درباره این دنیا سخن گفتیم، اما در خطبه امشب و در خطبه آتی ان شاء الله می خواهم، در باره آن چه به آخرت مربوط می شود، و روز قیامت و جهان آخرت و در خصوص مسئولیت های ما در این دنیا در قبال آخرت سخن بگویم.
البته در واقع هر آن چه که در واقعه کربلا روی داد، و نتایج حاصل از آن اگر به عمق مساله توجه کنیم خواهیم دید، و اگر به علل و اسباب و ریشه های این واقعه بنگریم خواهیم دید، ریشه در همین ماجرای دنیا و آخرت دارد، به نحوه نگریستن به جهان آخرت و نحوه تعامل با جهان آخرت دارد، خواه در این پایگاه بوده باشیم یا در ان پایگاه بوده باشیم.
برای این که در این باره در این دو شب فرصت پرداختن به این مطالب را داشته باشیم، البته اگر خداوند سبحان ما را در قید حیات باقی بگذارد، قصد دارم به صورت سریع تری به این مسائل در این دو شب بپردازم، می خواهم بیشترین حجم از مطالب را بازگو کنم، اگر چه می دانم ما بسیاری از مطالب را نخواهیم توانست مطرح کنیم، اما سعی می کنم به مسائلی بپردازم که اولویت بیشتر و فایده بهتری دارند.
واقعیتی وجود دارد که همه مردم در قبال آن اجماع نظر و رای دارند، از زمان حضرت آدم علیه السلام چنین بوده و همواره در این باره چنین نظری خواهند داشت، در این موضوع تکبر جایگاهی ندارد، و ان مساله واقعیت مربوط به مرگ است، این واقعیت چنین است که همه ما خواهیم مرد و مرگ یک مساله ای حتمی است، هم اکنون شما دور جهان بگردید و ببینید میلیاردها انسان در حال زندگی هستند و محال است در بین این خیل عظیم از انسان ها یک انسان عاقل را بیابید و به شما بگوید من جاودانه هستم، من همیشگی هستم، و باقی می مانم و هرگز نخواهم مرد!.
چنین مساله ای وجود ندارد و این موضوع خاتمه یافته است، مومن و مشرک و کسی به وجود خداوند ایمان دارد و کسی که به این وجود ایمان ندارد، مشرک و پرسنمده بت ها و پرستنده سنگ ها و پرستنده دیگران، همه مردم از آغاز خلقت تا به امروز و تا روز قیامت بر این مساله اجماع نظر دارند که مرگ امری حتمی است، و این همان مرگی است که پروردگار سبحان با آن توانسته است، بندگانش را تسلیم سازد، پروردگار سبحان با مرگ و نیستی بندگانش را تسلیم امر خود ساخته است.
سوال بزرگی که مطرح می شود این است که بعد از مرگ چه چیزی وجود دارد؟ حال که ما در برابر واقعیت گریز ناپذیری قرار گرفته ایم، و هیچ جای بحث و جدلی در این باره وجود ندارد، ایمان و عقیده و پیشینه عقیدتی تو هر چه می خواهد باشد، چه دین داشته باشی چه نداشته باشی، یعنی اصلا صاحب آیین نیستی، سرنوشت تعیین شده تو این است که مرگ حتمی است، بنابرانی بعد از مرگ چه چیزی وجود دارد؟ این یک پرسش منطقی و عقلی و یک سوال طبیعی و مشروع است، یا این که خیر چنین نیست ؟ .
بعد از مرگ چه چیزی وجود دارد؟ بعد از مرگ ما به عنوان افراد حقیقی چه چیزی قرار دارد؟ حالا براردان ما و خانواده های ما که درگذشتند، دنیا هنوز پابرجاست ؟ این افراد به کجا رفته اند ؟ و چه چیزی در انتظار آنان است ؟ همچنین باید سوال کرد چه چیزی بعد از به پایان رسیدن کار این دنیا وجود دارد ؟ و پایان این هستی بعد از زوال و نابودی چیست ؟ البته در این باره هم بشریت و اندیشمندان به اجماع نظر رسیده اند که جهان در حال سیر در مسیر پایان طبیعی خود می باشد، یعنی این هستی به سمت مرگ طبیعی و نیستی طبیعی خود پیش می رود، بنابراین بعد از این مرحله چه چیزی وجود دارد؟ هر ان چه می دانیم و می بینیم همگی البته این است که ما همه چیز را وجدانی بیان می کنیم و همه چیز اکنون گفتنش سهل و آسان و ساده خواهد بود، البته این چنین گفتاری معمولا باید ابعاد فلسفی و کلامی و منطقی و مسائل دیگر هم در ان باید مدنظر قرار گیرد، اما با توجه به این موضوع که جلسه ما متنوع است و افراد از رده های سنی مختلف در آن حضور دارند، از این رو مسئولیت و وظیفه من در اینجا این است که تمام این مطالب را تا جایی که امکان دارد ساده تر کنم، تا غرض و مفهوم را به شنونده منتقل سازم، می خواهم به اندازه ای این موضوع را ساده کنم، تا همه متوجه شوند، از این رو از به کار گیری اصطلاحات علمی و کلامی و فلسفی تا جایی که امکان دارد دوری خواهم کرد، از این رو این موضوع را آن گونه که در واقعیت وجود دارد به آن رسیدگی می کنیم.
ما در بیرون از این ماجرا که می بینیم؟ وقتی کسی می میرد، و همه روزه مردم در حال مرگ هستند، و آنها را می بینیم، ما در برابر اجساد بی جان و بی حرکت قرار می گیریم، روحی وجود ندارد و نفسی وجود ندارد، این روح و نفس از این پیکره خارج شده است، حتی این پیکر بی جان می تواند از نظر فیزیکی و اعضا کاملا سالم هم بوده باشد، یعنی هیچ بیماری و هیچ نقصی در آن وجود ندارد، اما زمان مرگ فرا رسیده است، روح خارج شده است، و ما در برابر یک جسد بی جان قرار گرفته ایم، این جسد بی جان را غالبا مردم تشییع می کنند، و وظایف و تکالیف دینی را در قبال آن جسد هر کس بسته به دین خود ادا می کند، و این جسد را سرانجام در قبر دفن می کنند، در یک قسمت کوچکی در زیر خاک می کنند، و خاک تمام روی ان را فرا می گیرد، و در این مرحله ارتباطش قطع و در این مرحله اخبار و آثارش هم به پایان می رسد، همه چیز تمام شده است، حالا که خاک همه چیز را پر کرده در این قبر چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ برای این جسد بی جان چه اتفاقی خواهد افتاد و این مرده با چه رویدادهایی مواجه خواهد شد ؟ هنوز در این باره چیزی نمی دانیم و نخواهیم دانست تا روز قیامت.
البته این را هم می دانیم که در پایان کار این جسد بی جان بعد از گذشت مدت زمانی از هم گسسته می شود، کرم ها و موریانه ها و حشرات آن را می خورند، و تنها چیزی که از او می ماند تنها یک اسکلت بندی است، و بعد از گذشت زمانی طولانی تر این استخوان ها هم فرسوده خواهند شد، و بعد از گذشت مدت زمان دیگری حتی ممکن است تنها مقداری خاک از وی باقی بماند.
مردم باز می گردند و تسلیت دیگران را می پذیرند، برای چندین روز و حتی چندین هفته از مرده خود یاد خواهند کرد وبعد از گذشت مدتی به زندگی عادی و روزمره خود ادامه می دهند، و اگر چنین نمی بود زندگی هرگز ادامه نمی یافت، این از جمله مطالبی است که می دانیم و از ان اطلاع داریم، همچنین می دانیم که روح از جسد خارج شده است، این جاست که سوال ها نمود پیدا می کنند و مطرح می شوند، این روحی که از جسد خارج شده است و جسد را به یک پیکره بی جان و بی حرکت مبدل ساخته، آیا این روح هم خواهد مرد ؟ یا این که این روح هنوز زنده و عاقل است ؟ آیا احساس دارد، و می داند در اطرافش چه می گذرد؟ آیا احساس درد و رنج و شادی می کند ؟ حال و روز این روح یا نفس چه خواهد بود ؟ هر نامی که دوست دارید برای آن بگذارید! به کجا رفته است ؟ کجا ساکن خواهد شد و محل اقامت این روح در کجاست؟ سرنوشت این روح چه خواهد بود؟ این یک سوال بسیار بزرگ است ! البته همین سوال فتح بابی خواهد بود برای پرسش های دیگر و این که آیا در جایی دیگر جهانی دیگری هم بعد از مرگ وجود دارد ؟ این جهان کدام است ؟ اوضاع آن جهان به چه صورت خواهد بود ؟ اوضاع ان به چه صورت است ؟ قوانین و مقررات آن جهان به چه منوال است ؟ اصول و موازین و سنت های حاکم بر آن جهان به نحوی است ؟ آیا همانند جهان ماست یا جهانی متفاوت خواهد بود ؟ در آن جهان چه چیزی وجود دارد ؟ آیا ارتباطی بین جهان ما و ان جهان وجود دارد ؟ آیا در آن جهان حساب و کتابی وجود دارد یا ندارد ؟ اگر حساب و کتابی هست آیا در قبال آن چیزی خواهد بود که در این جهان مرتکب ان شده ایم یا در باره مسائل دیگری خواهد بود ؟ سوال ها بسیار فراوان هستند و همه این پرسش ها مشروع هستند، و برای همه هم شناخته شده هستند.
بسیار خوب این پرسش ها واقعا جای تامل دارند، البته چنین است و حتی لازم است برای پاسخ به انها برای مدت های مدیدی تفکر و تعقل کنیم، حتی به مطالعه و تحقیق هم نیاز دارند، مطالعاتی عمیق و واقعی و جدی برای آن نیاز است، چرا ؟ چون پاسخ به این پرسش ها به سرنوشت یک یک ما مربوط می شوند.
پاسخ به این پرسش ها و یافتن آن به سرنوشت عزیزانی که به آنها علاقمند هستیم نیز مربوط می شود، اگر کسی به پدرش و مادرش و همسرش و فرزندانش و دختران و برادرانش و خواهران و بستگان سببی و نسبی و دوستان و همسایگان خود و به سرنوشت مردم علاقمند باشد، پاسخ به این پرسش ها برایش از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود از این رو وی پیگیر درک و فهم این سرنوشت خواهد بود، هم پیگیر سرنوشت خودش می شود و هم پیگیر سرنوشت عزیزان خود و دیگران خواهد بود.
این بحث و بررسی هم تنها در حد شناخت و معرفت نیست، یعنی این گونه نیست که گفته شود هفت آسمان وجود دارد و شخص بگوید بسیار خوب این هفت آسمان در کجا قرار دارند؟ آیا در قبال ان هفت زمین هم وجود دارد یا تنها یک زمین وجود دارد ؟ این هفت زمین و هفت آسمان کجا هستند ؟ شناخت این مسائل در حد خود خوب است، یا مطالب مربوط به فیزیک و شیمی را برخی مطالعه می کنند، و یا مسائل تاریخی را مطالعه می کنند می خواهند از چنین مسائلی سر در بیاورند، اما این جا بحث به این نحو نیست، ما در این جا در خصوص موضوعی بحث و بررسی می کنیم که به سرنوشت شخص ما انسان ها مربوط می شود، سرنوشت یک یک ما، به زندگی ما در ان جهان دیگر مربوط می شود، به سربلندی همیشگی ما یا گمراهی و عذاب همیشگی ما در آن جهان مربوط می شود، این بررسی ها به سلامت و امنیت همیشگی ما مربوط می شود.
از این رو این پرسش ها از جنس پرسش های سرنوشت ساز به شمار می آیند، مسائلی که به دلیل نوع فعلی که مرتکب می شویم تدابیر و اقداماتی در قبال آن صورت خواهد گرفت، حتی در این باره برنامه ریزی ها و نقشه ها طراحی و پی ریزی شده است، ما باید برای این مساله توشه و برنامه های خوبی را برای مسیری طولانی که در پیش داریم اندوخته و فرستاده باشیم، و البته در آن جهان با حیات طولانی مدتی روبه رو خواهیم بود.
ای برادران و ای خواهران آن چه در این خصوص عجیب و غریب است، چه افراد مومن باشند و چه غیر مومن بوده باشند، آن است که ما در این زندگی و در این جهان خوب می دانیم، که ما تنها برای چند سال محدود زندگی خواهیم کرد، این مساله را خوب می دانیم و نسبت به این مساله یقین قاطع داریم، حتی ممکن است بعد از این تنها برای دقایقی زنده باقی بمانیم و خداوند تنها این را می داند، اما هر چقدر که این مدت زمان برای ما بخواهد طولانی باشد مگر چند سال می تواند باشد؟ پنجاه سال شصت سال یا حداکثر یکصد سال، بسیار خوب یکصد و بیست سال، باز از این هم بیشتر یکصد و پنجاه سال، اگر چه امروزه دیگر کسی سنش به یکصد و پنجاه سال قد نمی دهد، اما با این وجود که ما فرض را بر این قرار می دهیم که برای این مدت زمانی زندگی خواهیم کرد، باز هم می نشینیم و درس می خوانیم و تخصص می گیریم، و بحث و مطالعه انجام می دهیم، و تجارت می کنیم و شاغل می شویم و کار می کنیم و خانه ها را می سازیم و اثاثیه گردهم می آوریم و ازدواج می کنیم و بچه دار می شویم و قدرتمند می شویم و به دنبال سمت ها و پست ها می گردیم، و به دنبال قدرت می گردیم تا از خود دفاع کنیم، و می کوشیم تا امنیت خود و خانواده های خود را تامین کنیم، و به سلامت خود توجه می کنیم، و به بهداشت و سلامت مردم توجه می کنیم و به دنبال تامین امنیت و آسایش و رفاه می گردیم، به دنبال فراهم کردن بسیاری از مسائل دیگر هستیم، همه و همه برای پنجاه سال یا شصد سال یا شاید هم برای یکصد سال است.
اما در آن جا حیاتی دیگر برای من و تو وجود دارد، که برای مدت میلیون ها سال به طول می انجامد، و حتی میلیاردها سال به طول می انجامد، فقط خداوند از آن آگاه است، حیاتی ابدی و همیشگی است، حیات و زندگی جاودانه است، مگر این که خداوند مقدر کند و به صورت دیگری باشد، واقعا نباید در آن خصوص فکر کنیم ؟ آیا نباید خود را برای ان حیات و زندگی آماده کنیم ؟ آیا نباید برای آن زندگانی منازلی بسازیم ؟ آیا نباید برای آن دوران برای خود باغ هایی بکاریم ؟ آیا نباید از اکنون برای فراهم کردن امنیت و آسایش خود در آن جهان اقدام کنیم؟
آیا سلامتی و ثبات و صلح و را در آن دنیا برای خود نباید فراهم سازیم؟ آیا در آن دنیا نباید برای خود به فکر جایگاهی مناسب باشیم ؟ آیا برای رفاه حال خود در آن جهان نباید کاری کنیم ؟ آیا برای آن جهان نباید برای خود کرامت و بزرگی و عزت و سربلندی مهیا کنیم ؟ آیا در آن جهان جایگاهی برای خود نمی خواهیم ؟ نباید فراموش کنیم که در کنار ان جهان آتش و عذاب و دوزخی وجود دارد، آیا به فکر هر انسانی نمی رسد که برای آن دوره کاری باید کرد و از عذاب و دوزخ و آتش در امان باشیم، این گرفتاری و این سرنوشت به سمت ما در حال آمدن است و کسی را از آن رهایی و امنیتی نیست ؟ .
واقعا جای تعجب دارد، آیا این رفتار از طرف ما به عنوان اشخاص و افراد رفتاری عجیب و غریب و غیر عقلانی و غیر منطقی نیست ؟ حتی به فکر صلاح و منفعت خود هم نیستیم ! الان اگر به شما گفته شود که یک سال یا دو سال دیگر قرار است در محل زندگی تو زلزله ای روی دهد، قرار است شدت آن به اندازه ای باشد که همه چیز را از بین می برد، بگویند که قرار است خسارت ها در حد تسونامی باشد، مگر این گونه نیست که از هم اکنون به فکر می افتید چگونه خود را از این منطقه رها سازید و چگونه منزل و ما یملک خود را بفروشید و از این مکان خود را رها کنید و در جایی دیگر خانه ای برای خود بخرید، و شغلی جدید برای خود فراهم کنید ؟ حتی ممکن است خیلی پیش از فرا رسیدن آن زمان احتمالی تمام این کارها را انجام داده باشید! این تنها یک خبر علمی بود، می تواند صحت داشته باشد و واقع شود و می تواند صحت نداشته باشد و روی ندهد، اگر به شما گفته شود در این مسیری که اکنون در آن گام برداشته اید دشمنی وجود دارد و برای شما کمین کرده است، یا در مسیر شما میدانی از مین وجود دارد، و شما ناگزیر هستید از این میدان و از این مسیر عبور کنید، شما آیا خودتان را برای همه احتمالات آماده نمی کنید و آیا برای این مسیر و پیمودن آن برنامه ریزی نمی کنید و همه چیز لازم را در نظر نمی گیرید ؟، چگونه باید این مین ها را باز و خنثی کنید و چگونه باید برای مقابله با این دشمن اقدام کنید ؟ چگونه می خواهید خود را به سلامت و با امنیت کامل به کرانه دیگر مسیر برسانید ؟ ، بسیار خوب وقتی برای این دنیا چنین برنامه ریزی لازم و ضروری است، چرا در قبال زندگی خودمان و سرنوشت خودمان و در قبال عزت و بزرگی و سربلندی خود، و برای امنیت و سلامتی خود و برای رفاه و سعادت خود بر همین اساس برای جهان آخرت اقدام نمی کنیم ؟ .
این مساله وقت بسیاری از ما طلب نمی کند و وقتی از ما نخواهد گرفت، ما سالیان سال می نشینیم و برنامه ریزی و تحقیق و مطالعه انجام می دهیم و تجارت می کنیم و از صبح تا شب همه مردم در طول شب و روز می دوند و تا تنها دو لقمه نانی بخوریم و کمی برای خودمان امنیت و رفاه تامین کنیم و دشمنان را از خود دور سازیم، تا یک مقدار زندگی اجتماعی در خور و مقبول فراهم سازیم، بسیار خوب برای آن جهان چه خواهیم کرد ؟ چه چیزی آماده کرده ایم ؟ و تاکنون چه کرده ایم ؟ این واقعا یک پرسش بزرگی است.
ای برادران و ای خواهران در واقع اگر قرار باشد در این باره کاری انجام دهیم فقط بیان احتمال کافی است، حتی اگر کسی با خودش کمی منطقی باشد و با خودش خلوت کند و بیندیشد، حتی اگر به یقین کامل نرسیده باشد، که آخرتی هست و بعد از این حیات زندگی دیگری وجود دارد، و معتقد هم نباشد زندگی دیگری بعد از مرگ وجود دارد، فقط کافی است ولو برای یک درصد پایین احتمال قرار دهیم، منطق و عقل به ما می گوید برای احتیاط هم که شده احتمال پایینی را مد نظر قرار دهیم، باید در این خصوص آماده و مهیا باشیم، و خود را برای چنین احتمالی اماده سازیم، چرا که بعد از مرگ دیگر به هیچ عنوان فرصتی برای تجدید نظر و انجام کاری برای آن دنیا نخواهد بود.
زمانی که به اوضاع خودمان توجه می کنیم و اکنون البته می خواهم به صورت کلی صحبت کنم، کسی که به خداوند سبحان ایمان داشته باشد، و به اسامی و صفات ربوبی الله ایمان داشته باشد، و به قدرت و توان بی حد و مرز الاهی هم ایمان داشته باشد، و به کمال و جود و کرم الاهی هم ایمان داشته باشد، و به کبریاء و جبروت و انتقام الاهی هم ایمان و یقین داشته باشد، و همچنین به عدالت الاهی هم ایمان داشته باشد، پاسخ های بسیار سریعی برای تمام این پرسش خواهد یافت.
ما ایمان داریم که بعد از مرگ زندگی دیگری وجود دارد، و ایمان داریم که جهانی دیگر وجود دارد، و ایمان داریم که در ان دنیا حساب و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم وجود دارد.
از این رو تمام این بحث ها و بررسی و مناقشات و استدلال ها را دیگر ادامه نمی دهیم چرا که فرض ما بر این است که تمام حاظران در این نشستف همگی ما به این امر ایمان داریم، و اگر آغاز سخنان را این گونه شروع کردیم هدف ما از آن تاکید بر این واقعیت بوده است، حال باید بگویم که اولا و به این دلیل که همه پیامبران الاهی که در تاریخ بشریت مبعوث شده اند، و در برخی از روایت ها آماده است شمار آنها 125 هزار پیامبر بوده، همگی با ما در خصوص زندگی پس از مرگ سخن گفته اند، این 125 هزار پیامبر در بین اقوام خود به صداقت و درستی و امانتداری و سلامتی و پاکدستی معروف و شناخته شده بودند، همگی به ما از این مساله به نقل از پروردگار سبحان خبر داده اند، تمام کتاب های آسمانی این پیامبران الاهی در این باره با ما سخن می گویند، از وجود آن جهان و زندگی در آن جهان خبر داده اند، قرآن کریم کتاب جاویدان و خاتم کتب آسمانی و الاهی بیش از هزار آیه در این کتاب وجود دارند که همگی در باره جهان دیگر و جهان آخرت سخن به میان آورده است، به حوادث مربوط به روز قیامت و به بعد از مرگ و پیش از قیامت و بعد از قیامت و بعد از بعد از قیامت هم اشاره کرده اند، دیگر برای شما چه بگویم؟، از بهشت و آتش دوزخ و زندگی و جاودانگی و امثال این، سخن به وضوح گفته شده است.
حتی برخی از سوره ها در قرآن کریم نامشان هم به جهان آخرت مربوط می باشند، به عنوان مثال نام می برم، الجاثیه و الواقعه و الحشر و الممتحنه و التغابن و الحاقه و القیامه و التکویر و الانفطار و الغاشیه و الزلزله و القارعه ، والبته سوره هایی هم داریم که درست است نامشان در این باره نیست، اما مضمون آیات آن درباره قیامت و جهان آخرت است، سوره ای همچون سوره الانسان که برادر بزرگوار قاری قرآن کریم بخش هایی از این سوره را برای شما تلاوت می کردند.
همچنین مقتضای عدالت الاهی، می خواهم در این رابطه تنها به این دو دلیل بسنده کنم، یعنی پیامبران و کتاب های آسمانی به ما در این باره خبر داده اند، و همچنین میزان و نحوه ایمان ما به مقتضای عدالت الاهی در این امر مهم است، ایمان به مقتضای عدالت الاهی مهم است، چرا که در این دنیا صالحان و نیکان و کسانی که براساس نیکی رفتار کردند، کسانی که ایمان آوردند وعمل صالح انجام دادند، از حضرت آدم علیه السلام تا روز قیامت، ممکن است در این دنیا جزا و پاداش اعمال صالح و نیک خود را نبینند و به دست نیاورند، ممکن است کشته شوند و به شهادت برسند، ممکن است درد بکشند، و ممکن است با سختی های این جهان هم روبه رو شوند، این درحالی است که دیگرانی در این دنیا در حالت لذت بردن هستند.
بنابراین باید جهان دیگری هم وجود داشته باشد، مقتضی عدالت الاهی در این است، ( بله 124 هزار ، درست است، من در اعداد و ارقام مرتکب اشتباه می شوم، و بد نیست برای من این مساله را اصلاح کنید! )، بنابراین مقتضای عدالت الاهی در این است که در جهان دیگری و حیاتی دیگر باید وجود داشته باشد، تا صالحان و نیکان جزا و پاداش عمل صالح خود را ببینند، پاداش زخم ها و دردها و رنج های خود را ببینند، باید پاداش صبر واستقامت خود را ببینند، باید پاداش فقر و بلایی را که در این دنیا به دلیل صداقت و درستی کشیدند در جهان آخرت بچشند.
البته در سوی دیگر ماجرا ظالمان و جنایتکاران و طاغوت ها و خود رای ها و قاتلان و بدخواهان و کسانی که زمین را مملو از ظلم و ستم و فساد کردند، و طغیان کردند، مثل فرعون و نمرود و پیش این آنها و بعد از آنها و چه بسیارند فرعون ها در این دنیا و بسیارند نمرودیان و این افراد جزای اعمال خود را در این جهان ندیدند، عدالت الاهی اقتضا می کند بعد از این جهان جهان دیگری هم باشد، تا چنین افرادی مورد بازخواست قرار گیرند، و جزای اعمالشان در این دنیا را ببینند، باید چنین افرادی عقوبت شوند، بخاطر تمام جنایات و فسادی که مرتکب شدند، باید در برابر طغیان و ستمی که بر دیگران و بر خلق خدا و بندگان خداوند روا می داشتند، مورد بازخواست قرار گیرند،از این رو باید چنین جهان دیگری و باید چنین روزی هم وجود داشته باشد.
حالا اگر قرار باشد به ان پرسش ها پاسخ دهیم و خلاصه ای را به دست بیاوریم، یعنی خلاصه ای به صورت حد اقل بر مبنای قرآنی و اسلامی را به دست بیاوریم، بگذارید در خصوص مسائل اساسی صحبت کنیم، چرا سخن گفتن درباره جزئیات هفته ها وقت و زمان لازم دارد، از این رو نمی توان مطلب را در یک شب یا دو شب جمع کرد، ابتدا این که ما ایمان قاطع داریم که بعد از مرگ حیاتی دیگر و زندگی دیگری وجود دارد، بله ما به این مساله معتقد هستیم و به این امر ایمان داریم، و این ایمان را براساس دلایلی عقلی و قرآنی و اسلامی و برخی از مسائلی که تاکنون گفتیم ایمان داریم.
همچنین ایمان داریم که جهان دیگری هم وجود دارد، که به سمت آن جهان دیگر منتقل خواهیم شد، و حیات و زندگی بشریت با مرگ انسان خاتمه و پایان نمی یابد، بلکه مرحله ای از زندگی انشان به پایان می رسد، حتی با پایان کار این دنیا هم زندگی بشریت به پایان نمی رسد، تنها مرحله دنیا به پایان می رسد، و بشریت از زمان حضرت آدم علیه السلام تا آخرین مخلوق موجود بر روی زمین تا پیش از فرا رسیدن روز قیامت، به جهان دیگر و آخرت منتقل خواهند شد، این از نظر اصل و اساس کار است.
مساله دیگر است که به عقیده ما یعنی به عقیده اسلامی ما زندگی در مرحله بعد از مرگ به دو بخش تقسیم می شود، یک مرحله میانی و دیگری مرحله بزرگ است، می توان چنین نامگذاری کرد، یا همان گونه که علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان می فرمایند یک مرحله مقدماتی است، و دیگری مرحله حیات و زندگی ابدی و واقعی، علامه طباطبایی یک تعبیر بسیار زیبایی دراین باره دارند، می فرمایند : دنیا منزل کار وفعالیت است، محل امتحان و آزمودن است، و جهانی میانه وجود دارد که نام آن را برزخ می گذاریم و در این باره صحبت خواهیم کرد، یعنی همان جهان قبر و برزخ، یعنی جهان آماده شدن برای حساب و پاداش، و جهان سوم جهان حساب و پاداش و عقاب است.
بنابراین یک مرحله ای میانه در این بین قرار دارد، البته براساس اصطلاحات اسلامی نام این مرحله جهان قبر یا برزخ است، البته به صورت عمومی نام این مرحله را جهان برزخ می نامند، این مرحله از مرگ انسان آغاز می شود، یعنی از مرحله انتقال انسان از این جهان آغاز می شود، و تا زمانی به طول می انجامد که خداوند سبحان اجازه دهد، روز قیامت فرا برسد، و در ان زمان روز قیامت بزرگ آغاز خواهد شد.
البته در این مرحله بزرخ کمی اوضاع متفاوت است، پدرما حضرت آدم علیه السلام و مادرمان حضرت حواء سلام الله علیها در مرحله بزرخ از همان زمان وفاتشان به سر می برند، و حداوند می داند فاصله زمانی بین ما و آنها و فاصله تاریخی به چه میزان است، همچنین افرادی که پیش از ما هزار سال دو هزار سال یا سه هزار سال و یا پنج هزار سال پیش افتادند در آن جهان یعنی در جهان برزخ به سر می برند.
کسانی که امروز فوت می کنند به جهان برزخ می روند، و این جهان را نمی دانیم از نظر زمانی به چه میزان امتداد خواهد یافت، چرا که موعد فرا رسیدن زمان و ساعت قیامت را کسی جز پروردگار متعال نمی داند، از این رو حتی نمی توانیم در این باره پیش بینی کنیم.
ما به این جهان جهان برزخ می گوییم، کلمه برزخ در زبان عربی به معنی حد فاصل بین دو چیز است، یا حایل بین دو چیز است، یعنی این برزخ حد فاصل میان کسانی است که از جهان فعلی رفتند و بین مرحله جهان آخرت قرار گرفته است، همه در این بخش منتظر فرا رسیدن اذن خداوند برای آغاز قیامت بزرگ و عظیم هستند، و همه در انتظار روزی هستند که تمام عالمیان در این روز جمع می شوند، یعنی از حضرت آدم علیه السلام تا روز فرا رسیدن موعد قیامت، بنابراین این بزرخ و این مانع و این حد فاصل همه آنها را از هر سویی فرا می گیرد، و حتی برخی بیش از این را هم گفته اند که کسی اجازه رفتن به آن جهان آخرت را ندارد، چرا که مجوز الاهی برای این مساله صادر نشده است، و حتی قادر نیستند به جهان نخستین یعنی دنیا باز گردند، چرا که باز هم مجوزی از جانب خداوند متعال در این باره صادره نشده است.
بنابراین این برزخ آنها را از دنیا و آخرت و انتقال به این دو جهان مانع می شود، مرحله بعدی مرحله قیامت بزرگ و جهان ابدی است، یعنی همان دنیای ازلی و جاویدان، یعنی این دوره از زمان تصمیم خداوند برای تجدید این خلقت می گیرند، و در آیه های قرآنی صحنه ها و جلوه هایی از روز قیامت به تصویر کشیده شده است، خورشید و ماه و کوه ها و زمین و آسمان ها و همه و همه دگرگون می شوند، و روزی که زمین و اسمان دگرگون می شوند و همه در برابر قدرت خداوند سبحان جلوه گر می شوند، و در ان روز پروردگار سبحان تمام خلق را بار دیگر زنده می گردانند، و همه را به صحرای محشر رهنمون می سازند تا حساب و کتاب همه آغاز شود و در این مرحله حساب و کتاب هم شروع می گردد.
در این مرحله است که رویدادهای قیامت بزرگ و جهان آخرت آغاز خواهد شد، اکنون و امشب در این زمان باقی مانده و در این نصف زمان باقی مانده برای ما من سعی دارم، این مرحله را هم به پایان برسانم، می خواهیم در این زمان باقی مانده مرحله قبر و برزخ را به پایان برسانیم.
نخست این که علما و اندیشمندان زمانی که می خواهند در این باره به مطلبی استناد و استدلال کنند، به این فرموده پروردگار متعال استناد می کنند که فرموده است: " حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ " ، هرکس از ما که به مرحله جدا شدن روح از بدن برسد، درک خواهد کرد که روح از بدنش در حال جدا شدن است، و مرحله و وضعیت انتقال را شروع کرده است، و برای آغاز و ترک این دنیا مهیا شده است، این شخص در حال مخاطب قرار دادن پروردگار سبحان است، یا مستقیم این مطلب را بیان می کند یا از طریق فرشتگان الاهی در این جهت اقدام می کند، الان چه می گوید؟
می گوید پروردگارا مرا به جهان نخستین باز گرداند و آن گونه که ما در زندگی امروزی می گوییم تازه عمق مصیبت را درک کرده است، حیات به پایان رسیده است و دیگر فرصت هیچ کاری فراهم نیست، قرار است به زودی به جهان آخرت انتقال یابد، اکنون مساله جان کندن و انتقال به جهان دیگر را مشاهده کرده است، دیگر فرشتگان و روح در حال جدا شدن از بدن را دیده است، او جهان جدیدی را که در برابر دیدگانش عیان شده است می بیند، تمام این مسائل در روایات امده است و دیگر همه چیز در برابر دیدگانش جلوه گر می شوند، اکنون دیگر احساس می کند که سرنوشت وی تعیین شده است، از این رو التماس می کند تا فرصت بازگشت به وی داده شود، ما اکنون در خصوص مردمانی که در بهشت یا دوزخ هستند صحبت نمی کنیم، ما هنوز در مرحله جان کندن و خروج روح از بدن هستیم و در این مرحله التماس آغاز شده است، چه می گوید: " حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ " پاسخ چه می آید ؟ " کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ " خیر چنین فرصتی دیگر نیست، از این رو از زمان مرگ تا زمان برانگیخته شدن و فرا رسیدن روز قیامت در همین برزخ باقی خواهند ماند، از این رو همه این انسان ها اکنون باید در این جهان یا منطقه برزخ باقی بمانند، تا روزی که برانگیخته شوند.
و ان روزی که در صور اسرافیل دمیده شود، و خلقت بار دیگر روح به آنها باز گردانده شود، " فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَاءَلُونَ " دیگر در این مرحله همه عازم حساب و کتاب می شوند، و همه به صحرای محشر رهسپار می گردند.
در این مرحله یعنی در آغاز مرحله جهان برزخ، یعنی در عالم قبر ، در خصوص و پیرامون این جهان جزئیات بسیاری وجود دارد، روایت ها هم بسیارند، احادیث بسیاری هم در این خصوص داریم وآیات پر تعدادی در این زمینه وجود دارند، بنابراین همه بر این معنی دلالت می کنند، این مطالب را بر می شمرم اما به شکل و شیوه ای متفاوت بیان خواهم کرد، اما من قصد دارم در خصوص مسائل اصلی و اساسی متمرکز شوم، نخست این که بین تمام مسلمانان مورد اجماع قرار گرفته است این مساله ای که بیان خواهم کرد مگر برخی از آرای معدود، اما مذاهب به صورت عام در این باره موافق هستند، که خداوند سبحان بعد از این که انسانی به خاک سپرده می شود و در قبر قرار می گیرد، دو فرشته بزرگوار خود را به نزد این شخص می فرستد، و زندگی و حیات را مجددا به این مرده باز می گرداند، و این دو فرشته و نمی خواهیم درباره نام هایشان صحبت کنیم، چرا که این مربوط به جزئیات می شود، شروع به پرسش از وی می کنند، از مسائل اساسی از این شخص سوال خواهند کرد، از خدایش و از دینش و از پیامبرش سوال خواهند کرد، اگر این شخص اگر این شخص پاسخ درست داد و براساس زندگی دنیوی خود بود، و این فرد اگر صالح و نیک بود، در این صورت براساس بخشی از روایت ها وی را به فرشتگان نعیم تحویل خواهند داد، و اگر پاسخ قاطعی نداشت و یا جوابی نداشت و یا این که واقعا بگوید که چگونه بوده است، او را به فرشتگان غذاب تحویل خواهند داد، و تمام اتفاقات لازم برای این شخص در همان قبر برای او می افتد و دراین باره به جزئیات امر اشاره نخواهیم کرد.
این لحظه بسیار حساس و سرنوشت ساز است، از این لحظه به بعد مسیر و صف ایستادن این فرد تعیین می شود، و می داند به کدامین سوی رهسپار خواهد بود، در این صف خواهد بود یعنی در صف بهشتیان خواهد بودف و به دور از تمام جزئیات پیرامون آن ، یا این که در این صف دیگری خواهد بود، صف عذاب و سختی و گرفتاری ها البته بازهم به دور از جزئیات مربوط به خصوصیات و پیرامون آن، این مساله در روایات به آن اشاره شده است، البته در این بین مرحله روزها و لحظات نخستین قرار گرفتن این انسان در قبر بسیار سخت و طاقت فرسا خواهند بود، یعنی بسیار هولناک هستند و وحشت بسیاری دارند، برای این که مفهوم این سخن را به صورت درست برای شما بازگو کنم لازم است کمی این ماجرا را با کمک گرفتن از اوضاع در این جهان توصیف و تشریح کنم، تا درک ساده تری از اوضاع به دست بیاوریم، وقتی که از شهری به شهری دیگر منتقل می شوید، مساله خیلی سخت نیست مهم این است که هنوز در میهن خود هستید، درست است که محیط پیرامون این شخص تغییر خواهد کرد و محله او عوض می شود، و همسایه ها تغییر می کنند، وی برای مدتی می تواند به هم ریخته باشد، یعنی تا با محیط جدید خود عادت کند، کمی زمان می برد، باید مدتی زمان بگذرد تا بتواند از نظر روحی و عاطفی با همسایه ها و منطقه جدید عادت کند، حال اوضاع را تصور کنید چگونه می تواند باشد، اگر قرار باشد انسانی از این دنیا به دنیای دگر منتقل شود؟ ترس و دردی که در حین جان کندن و خروج روح از بدن با آن روبه رو خواهد بود، به چه میزان است ؟ هول و ترس ناشی از انتقال به این جهان جدید چگونه و به چه میزان خواهد بود ؟ این خود به تنهایی کافی است!
از این رو پیامبران سلام الله علیهم این پیامبران عالیقدر و بزرگ و امامان ما و بزرگان و صالحان و عارفان و صالحان وقتی چنین لحظاتی را به یاد می آوردند، و یا می خواستند به آن لحظات تامل و تفکر کنند، گریه می کردند، حالا زمانی که به قبر منتقل می شود، چگونه خواهد بود؟ این مرحله که کاری ندارد، بسیار واضح است و نیازی به روایت ها نیست تا به ما این مرحله را نشان دهند، به این حفره تنگ منتقل می شود، و حضرت امیر المومنین علیه السلام در این باره چنین می فرمایند: " حُفْرَةٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ یَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ "، یعنی این قبر خانه غربت است، این خانه وحشت و تنهایی است، این خانه کرم هاست، این خانه ترس است، این خانه وحشت و نگرانی و اضطراب است، شخصی به تنهایی در ان قرار می گیرد و غریب و بی کس است و تنها مانده است، نه کمکی دارد و نه یاوری دارد، حتی اگر حرف بزند کسی صدایش را نخواهد شنید، دیگر نمی تواند کاری بکند و چیزی دیگر از دستش بر نمی آید، دیگر فرصت اصلاح امور را از دست داده است، این جا خانه ناتوانی مطلق است، این جا خانه فقر مطلق است، همه چیز در همین قبر تنگ و تاریک است.
حالا ما از خودمان حرف می زنیم که ما قادر و غنی هستیم و می توانیم چنین و چنان کنیم، حال این که در اوج فقر و گرفتاری و جهل زندگی می کنیم، وهر آن چه که داریم همه منت و نعمت الاهی است، اگر علمی یا مالی یا جاه و مقامی داریم همه از آن خداست، اما در قبر واقعیت ها خود را نشان می دهند، در قبر است که عجز و ناتوانی و جهل و ضعف و سستی و کاهلی من نشان داده می شود، مضافا بر این برخی از روایت ها از فرشتگان و عملکرد آنها در قبال من در قبر سخن گفته اند، حدیثی درباره فشار قبر داریم، یعنی این قبر بر مرده فشار وارد می آورد، این امر در شب ها و ورزهای نخست حاصل می شود، یا حتی اصطلاحا فراگرفته شدن در قبر نامیده می شود، البته از این فشار جز برخی از افراد بسیار اندک، کسی از آن فشار قبر مستثنا نخواهد بود، تمام این مطالب در روایت ها نزد شیعیان و سنی ها موجود است، از این رو تمام مسلمانان از ان مطلع هستند و از این رو احتیاط و توجه بیشتر نسبت به این مطالب امری لازم و ضروری است، این یکی از منازل و اماکن جهان آخرت است، این آغازین مراحل و منازل آخرت انسان است.
بسیار خوب بعد از این چه اتفاقی می افتد ؟ بسیار خوب فرشتگان آمدند و سوالات خود را پرسیدند و مردم را براساس پاسخ هایی که ارائه دادند، دسته بندی و تقسیم کردند، شما به این سمت و شما به آن سمت خود بعدش چه می شود ؟ ، سرانجام این مردم قرار است به کجا بروند ؟ در این خصوص هم نظرات و بررسی ها و آرای دقیق و تفصیلی وجود دارد، این مطالب فلسفی و علمی و کلامی و قرآنی هستند، من قصد ندارم وارد این مباحث شوم، امام همان گونه که از ابتدا هم وعده داده بودم قصد دارم مسائل را به صورت ساده بیان کنم.
از این رو، ای برادران و ای خواهران، در این باره سرنوشت یقینی وجود دارد و جای هیچ بحث و جدلی در آن نیست، در این خصوص همه به اتفاق نظر رسیده اند و دلیل آن هم آیات قرآنی و روایت های هستند که سندیت آنها صحیح است، و تا جایی که امکان دارند در این خصوص کمک می کنند.
این سرنوشت یقینی چیست ؟ این که دو گروه از مردم وجود دارند، که در عالم برزخ حضور دارند، گروهی عذاب بر آنها نازل می شود، بله یقینا چنین است، و گروهی در نعمت به سر می برند، این هم قطعی و یقینی است، از این رو این دو گروه هستند، و درباره باقی مردم تا لحظاتی دیگر صحبت خواهم کرد، درباره گروه نخست بگویم، گروهی که به محض انتقال از این دنیا فرشتگان آنها را تحویل می گیرند، با خشونت و توهین و شکنجه و خواری و مجازات به اشکال گوناگون، این دسته کدام افراد هستند؟ به این آیه کریمه می رسیم که البته در باره داستان حضرت موسی علیه السلام و فرعون است، خداوند می فرماید: " فَوَقَاهُ اللَّهُ " یعنی خداوند حضرت موسی علیه السلام را در امان قرار دارد " سیِّئَاتِ مَا مَکرُوا وَ حَاقَ بِئَالِ فِرْعَوْنَ سوءُ الْعَذَابِ، النَّارُ یُعْرَضونَ عَلَیهَا " سوء العذاب در اینجا چیست ؟ دو بخش دارد، بخش نخست آن " النَّارُ یُعْرَضونَ عَلَیهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا " این همان بخش اول عذاب است، و بخش دوم عذاب چیست ؟ " وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُواءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَّ الْعَذَابِ " این همان سوء العذاب است، بخش نخست ان در عالم برزخ اتفاق می افتد، وبخش دوم زمانی که روز قیامت فرا می رسد، چه دلیلی وجود دارد که این امر در برزخ اتفاق می افتد؟ مفسران و اندیشمندان در این باره می گویند، زمانی که فرمودند : " النَّارُ یُعْرَضونَ عَلَیهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا " در جهنم بزرگ و جاویدان صبح و شب وجود ندارد، اما اینجا گفته می شود که صبح و شب در این آتش قرار می گیرند، یعنی هنوز به جهنم آخرت منتقل نشده اند، مساله دوم و قرینه دوم در این باره مساله ذکر عبارت : " وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُواءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَّ الْعَذَابِ " است، یعنی بخش اول پیش از قیام ساعت و قیام روز قیامت حاصل شده است، به صورت شبانه روزی در آتش قرار گرفتند، پیش از این که قیامت برپا شده باشد، و زمانی که قیامت برپا می گردد پروردگار سبحان می فرمایند: " أَدْخِلُواءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَّ الْعَذَابِ ".
بنابراین این گروه نخست چه کسانی هستند؟ فرعون در این مکان خصوصیت و جایگاهی ندارد منظور فرعون ها هستند، نمرودیان هستند، جنایتکاران هستند، طاغوتیان هستند، ابوجهل است، ابو لهب است، بزرگان چشم و گوش بسته قریش هستند، کسانی که برضد حضرت پیامبر خداوند صلی الله علیه و آله و سلم نبرد کردند، در روایت ها آمده است کسانی که " من مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً " هستند، یعنی کفر مطلق است، ظلم مطلق هستند، طغیان محض و مطلق هستند، استبداد محض و مطلق هستند، چنین افرادی اصلا فرصت استراحت هم ندارند، برخی شاید بگویند اگر خودکشی کنند راحت می شوند، اما کجای خودکشی باعث آسایش خواهد شد ( با لبخند ) چنین افرادی جایی برای استراحت در دریافت عذاب ندارند، چنین افرادی زندگی دنیایشان بهشت بوده، همان گونه که حضرت امام حسین علیه السلام چنین افرادی را چنین توصیف کرده اند، کسانی هستند که زمانی که در جهان بودند در بهشت بودند، دیگر تمام شد، در کاخ بود و در نعمت ها به سر می برد، ملک و خدم و حشم داشت، مردمانی در اختیارش بودند و می خورد و می خوابید و می نوشید، و لذت می برد و اموال خود را هر طور که دوست داشت خرج می کرد، شهوت های خود را سیر می کرد و تمام وظیفه اش در این حد بود، اکنون این مرحله دیگر تمام شده است، اما از همان لحظات نخستین جان کندن و خارج شدن روح از بدن و تا ابد الدهر و آخر زمان آخرت باید عذاب و درد را تجربه کند، خواری و پستی و درد را باید تحمل کند، بنابراین این دسته اول هستند.
اما دسته دوم، ولی پیش از پرداختن به دسته دوم باید گفت، در خصوص این آیه اگر چه تنها یک آیه است اما با کمک همین یک آیه هم می توان برای اثبات وجود عالم میانه یا همان برزخ استناد کرد، همچنین این آیه ثابت می کند، در این بزرخ زندگی وجود دارد، چرا که بی جان در این عالم برزخ عذاب داده نمی شوند، بلکه عذاب و شکنجه برای زنده هاست، و همچنین دلالت می کند بر عذاب و نعیم و پاداش و مجازات خیر و شر و در آیه های بعد از ان هم چنین است و از همین آیه بر وجود آتش در برزخ هم می توان دلالت کرد، سوای آتش جهنم شناخته شده، همچنین از همین آیه می توان دریافت که عذابی که در جهان برزخ است، قابل قیاس و مقایسه با عذاب روز قیامت و جهان آخرت و جهنم نیست، از این رو باید گفت عذاب در این عالم برزخ در درجه پایین تری است، در غیر این صورت لزومی نبود که گفته شود " وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُواءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَّ الْعَذَابِ " در روز قیامت بر آل فرعون عذاب شدید تری را وارد سازید، از این رو عذاب در روز قیامت شدید تر از عذاب عالم برزخ است، بر همین اساس می توان استناد کرد که نعیم قیامت و بهشت بالاتر از نعیم برزخ است.
از این رو در روایات ها امده است کسانی که در عالم برزخ شکنجه و عذاب داده می شوند خطاب به پروردگار متعال می خواهند تا قیامت را برپا کند، چرا که هم اکنون که در برزخ هستند حجم گرفتاری و عذاب را درک کرده اند، از این رو آن چه انتظار آنها را می کشد بسیار شدید تر است.
اما در مقابل کسانی که در برزخ در ناز و نعمت هستند خطاب به پروردگار خود می فرمایند، پروردگارا قیامت را برای ما برپا بدار، چرا که انها را به نعمت های بهتر و بیشتر و والاتری نوید داده اند.
گروه دیگر شهدا هستند، البته شهدا به این دلیل است که آیه هایی که برای این امر انتخاب شده چنین استناد کرده اند، در غیر این صوئرت منظور پیامبران و اولیا و اوصیا و معصومین هستند، و یا باز هم براساس روایت ها کسانی که " من محض الایمان محضا " هستند، یعنی ایمان مطلق و محض هستند، طهارت و ایمان و خلوص و صفا و پاکی و تدین و عدالت هستند، این افراد محض ایمان را تشکیل می دهند، این افراد هم در جهان برزخ بدون هیچ بحثی در نعمت به سر می برند، از همان لحظه نخستی که از این جهان منتقل می شوند وارد نعیم الاهی می شوند، به رضوان و امنیت الاهی منتقل می شوند، به سلامت و رستگاری منتقل می شوند، آنها به عزت و بزرگی و کرامت منتقل خواهند شد، یعنی به طور کلی به هر آن چه خداوند سبحان برای آنها تعیین کرده منتقل می شوند، این همان گروه دوم هستند، دلیل این امر چیست ؟ استدلال از قرآن کریم می آید، آن جا که پروردگار متعال در وصف شهدا می فرمایند: " وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ " یعنی به کسانی که در راه خداوند کشته می شوند، از زمان حضرت آدم علیه السلام تا روز قیامت نگویید مرده اند، بلکه آنها زنده هستند، یعنی آنها همین الان هم زنده هستند، درباره قیامت صحبت نمی کنیم، آنها همین الان زنده هستند، یک آیه واضح تری هم در این باره داریم که فرموده است: " وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ " آنها هم اکنون زنده هستند و نزد پروردگار خود هستند، این یعنی چی که نزد خدای خود هستند ؟
در حال دریافت رزق هستندف اینجا معنی رزق خورد و خوراک و پول نیست، خیر همه چیز می تواند رزق باشد، در حال دریافت کرامت و رتبه و منزلت و امنیت و آسایش و طمانینه هستند، در حال کسب شرف و بزرگی هستند، رشوان و عزت الاهی را دریافت می کنند، آنها در حال دریافت روح و ریحان و نعیم هستند، " فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ " این جا شاهد گفتار ماست، " وَیَسْتَبْشِرُونَ " به چه کسانی به دوستان و عزیزان خود و کسانی که هنوز در جهان نخستین و دنیا هستند، کسانی که هنوز به انها نپیوسته اند، به آنها چه می گویند، بگذارید کمی خودمانی تر باهم صحبت کنیم، شهدایی که به ان جهان منتقل شده اند و از ما پیشی گرفته اند چه می گویند از آن جهان ؟ ای برادرانی که در دنیا هنوز هستید ای کسانی که اهل این دنیا هستید، اگر بدانید ما در چه نعمت هایی به سر می بریم، در چه زیبایی و آسایش قرار داریم، در چه نور و چه عزت و بزرگی هستیم، با چه کسانی هستیم و همجوار چه عزیزانی هستیم، اگر چنین می دانستید هرگز به خود اجازه نمی دادید بازهم در ان دنیا باقی بمانید و هرگز صبر نمی کردید، مگر این که به ما بپیوندید، و یک لحظه هم در این امر به خود تردید راه نمی دادید.
اما حجاب اکنون در برابر شماست و در غفلت به سر می برید، فراموش کرده اید، اما این شهدا به بازماندگان چه نویدی می دهند ؟ شما که در مسیر ما ثابت قدم هستید به ما خواهید پیوست و شهادت هم به شما ان شاء الله ارزانی داشته خواهد شد، و شما از همان رزق و روزی که ما از آن بهره مند شده ایم، بهره مند خواهید شد، " یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ ".
بنابراین این گروه دومی هستند که ایمان را به صورت کامل و به صورت مطلق و محض دریافت می دارند، این عزیزان در عالم برزخ در نعمت و آسایش به سر می برند، تا این که روز قیامت فرا برسد.
بسیار خوب تکلیف باقی و سایر مردم چه خواهد بود، در اینجا روایت ها متفاوت است و گفته ها هم در این باره باهم فرق می کند، و نظر علما هم باهم در این باره فرق می کند و حتی علما در یک مذهب هم نظرشان باهم متفاوت شده است، یعنی همان طور که درباره شب های قدر دچار اختلاف نظر شدند و به دنبال این شب ها در ده روز آخر ماه مبارک رمضان جستجو می کنند، یا در روزهای فردی ده روز آخر به دنبال آن می گردند، در خصوص سرنوشت باقی مردم نظرها و آرا هم متنوع و گوناگون است.
امشب من نمی خواهم در این باره نتیجه نهایی و سرنوشت ساز را بدهم چرا که این بحث عقیدتی و کلامی و فلسفی و قرآنی است، اما در این باره برخی از آرا را مطرح خواهم کرد، برخی از این آرا و نظرات حکایت از این دارند که تکلیف بقیه مردم این گونه نیست، و ابتدا مورد سوال و جواب قرار می گیرند و اگر این تعبیرم درست باشد دسته اول را با خود می برند، و فرشتگان انها را تحویل می گیرند و یک سری از مسائل برای آنها در قبر روی می دهد، از فشار و درد و فراگیری و نوید دادن یا خشم و عذاب گفته می شود که گویی فرشتگان با این مردم کاری ندارند، این که با آنها کسی کاری ندارد و چه بر سر آنها خواهد آمد و کاری به کار آنها کسی ندارد، یعنی چی ؟ هیچ توضیحی نمی دهند، البته روایتی وجود دارد که می گوید کسی کاری به کار آنها ندارد، البته گفته ای دیگر هم وجود دارد با این مضمون که اگر شخص از صالحان و اصحاب اعمال نیک باشد دریچه یا روزنه ای از قبر او به سمت بهشت گشوده خواهد شد، از این رو از نسیم بهشتی و از روح بهشتی شمه ای به وی خواهد رسید، خدا می داند چه چیزی خواهد آمد، و آرام خواهد خفت تا زمانی که در صور دمیده می شود، و روز رستاخیر فرا می رسد، آن هم به اذن و صلاح خداوند.
البته چنین هم می شود برای کسانی که ظالم بودند و رفتار درستی نداشتند و دریچه و روزنه ای از جهنم بر روی قبر وی گشوده خواهد شد، و از آتش و لهیب آتش جهنم به او خواهد رسید، یا از حرارت و یا از ظلمت و تاریکی جهنم چیزی به او خواهد رسید، و او هم خواهد خفت و از این ماجرا به دور می باشد.
البته برخی دیگر می گویند خیر تفاوتی نیست اما آنها همچون گروه اول و گروه دوم نیستند، یعنی بخش اول با حساب و کتابی نعمت دریافت می دارند و بخش دوم هم براساس حساب و کتابی مجازات خواهند شد، و گرنه خوب می دانیم قاعده کلی این است که هر قبری یا بهشتی از بهشت الاهی است یا چاله ای از چاله های سوزان جهنم است، الله اکبر به هر حال در خصوص کسانی که در نعمت هستند و منظور پیامبران و شهدا هستند، آیا این نعمت ها را در قبر خود دریافت می دارند، و آیا قبر آنها به بهشتی از بهشت الاهی مبدل می شود، یا این که در عالم برزخ بهشت هایی هستند که به آن مکان سوق داده می شوند و در آن جا از نعمت های الاهی بهره مند می گردند، البته در این باره هم حدیث و سخن و روایت ها متعدد و متفاوت هستند، همچنین در طرف دیگر نیز آیا قبر به چاله ای از چاله های سوزان جهنم مبدل خواهد شد یا این که جهنم هایی در عالم برزخ وجود دارد که ظالمان و ستمگران به آن مکان سوق داده می شوند، در این باره هم جزئیات زیاد است، اما نتیجه گیری که من به دنبال رسیدن به ان هستم همین نکته است.
به دور از نظر دسته اول یا دسته دوم و گروه سوم یعنی باقی مردم به جز گروه اول و دوم درست باشدف فقط کافی است تنها این احتمال را فرض کنیم، مثلا من خودم را جزو فرعون ها نمی دانم ( بالبخند ) و امیدوارم از گروه مومنان باشم، اما بگذارید خود را از عموم مردم فرض کنم، یعنی از آن گروهی هستم که می خواهیم جویای احوال آنها باشیم، بسیار خوب این احتمال وجود دارد که این ماجراها از من دور شوند، یعنی به من بگویند فعلا بخواب و در روز قیامت حساب و کتاب کارهایت را دریافت خواهی کرد، اما خوب این احتمال هم وجود دارد که چنین چیزی نباشد، فقط کافی است یک احتمال در این باره قرار دهیم، که سخن آخری که در این باره گفتیم صحت داشته باشد، یعنی هر قبری یا به جهنمی برای صاحبش تبدیل شود، یا برای صاحبش به روزنه ای از بهشت مبدل شود، و این که نعمت ها برای افراد صالح از زمان مرگشان و ترک این دنیا آغاز می شوند، و عذاب الاهی هم از همان لحظه مرگ افراد نا صالح از قبرشان شروع می شود، ولی با اوضاع و شرایط عالم بزرخ متناسب خواهد بود و با شرایط عذاب یا نعمت روز قیامت متفاوت است.
همین یک احتمال کافی است تا همه ما را در حال نگرانی و اضطراب نسبت به آینده قرار دهد، باید نسبت به آینده خود در نگرانی باشیم، بلکه حتی باید ما را به شدت نسبت به آینده و سرنوشت خود محتاط سازد، و این سوال را از خود بپرسیم که بسیار خوب ما به کدامین سو پیش می رویم؟ پایان کار چه خواهد بود ؟ هریک از ما ممکن است در هر لحظه ای بمیرد، هنوز کسی نمی داند قرار است در چه مکانی بمیرد ؟ ممکن است کسی تمام جهان را بچرخد و در جایی بمیرد که هرگز انتظارش را هم نداشته و تصورش هم نمی کرده، و در زمانی ممکن است این مرگ حاصل شود که هرگز حتی در تصورش و در تصور دیگران هم نبوده است، در نهایت من می میرم، خداوند سبحان حتی خطاب به پیامبرش می فرماید: و تو می میری ، این در حالی است که محبوب ترین خلق برای خداوند است، بسیار خوب من مرده ام و به سمت این برزخ می روم، و به سمت این قبر می روم، قبری که فقط خدا می داند، چه مدت در آن مکان خواهم بود، صدها سال شاید هزاران سال، دهها هزار سال، چرا که نمی دانیم چه زمان روز قیامت فرا می رسد، خوب این منطقی است و روایت ها و حتی عقل هم می گوید چرا مه نه ممکن است صورت گیرد، بسیار خوب من برای این مرحله چه چیزی را آماده و مهیا کرده ام ؟ گه کرده ام و چه باید انجام بدهم ؟ فقط در حد برزخ می خواهم صحبت کنم، در شب آتی می خواهم درباره روز قیامت بزرگ صحبت کنم، برای همین قبر و برزخ چه کرده ام؟ خانه غربت و خانه تاریکی و خانه تنهایی و خانه وحشت و نگرانی و خانه کرم ها و برای این خانه عجز و ناتوانی و سستی و کاهلی و خانه گرسنگی و فقر و بی چاره گی چه کرده ام و چه چیزی مهیا ساخته ام ؟
این یک سوال بزرگ است که به عنوان هم افراد و هم به عنوان گروه ها باید به دقت آن را مورد بررسی قرار دهیم، همان گونه که برنامه ریزی می کنیم چگونه اوضاع اقتصادی خود را رفع و رجوع کنیم و حل و فصل نماییم، اوضاع معیشتی را سر و سامان دهیم، به اوضاع معیشتی خودمان برسیم، و اوضاع سیاسی خود را بررسی کنیم، و به اوضاع امنیتی خودمان هم رسیدگی نماییم، چگونه برای ازدواج باید برنامه ریزی کنیم و برای اموزش هم برنامه ریزی می کنیم، و چگونه شغل مناسب برای خود بیابیم، و چگونه فرزندانمان را بزرگ کنیم و چگونه برای انها زن و همسر مناسب بیایم، چگونه برای اوضاع و احوال خود برنامه ریزی مناسبی داشته باشیم، همان طور که چنین برنامه ریزی هایی از ما وقت می طلبند، و همه این برنامه ریزی ها را برای سالیان کمی برای این دنیای فانی انجام می دهیم، که البته منکر آن هم نیستیم که برای این جهان باید برنامه ریزی و مطالعه و تحقیق لازم را به عمل آوریم و در این باره بررسی لازم باید صورت گیرد، و به صورت جدی عمل کنیم و پیگیر برنامه ها و برنامه ریزی ها باشیم، و به صورت شبانه روزی در این خصوص گام بر می داریم، و در این راه از هر روز و هر دقیقه و هر ثانیه ای استفاده و بهره برداری می کنیم، و عهمر خود را در این جهت صرف می کنیم، باید برای آمادگی و مهیا شدن و فراهم کردن زمینه و توشه مناسب برای آن روز هم اقدام کنیم، همان طور که برای جنگ هم آمادگی هایی لازم است، آمادگی ما در این زمینه تاکنون چه بوده است ؟ ما برای این خانه جدید چه فراهم کرده ایم، واقعا برای این خانه جدید چه چیزی را آماده و مهیا ساخته ایم، برای آن جا چه وسایلی را ارسال کرده ایم ؟ اسباب و اثاثیه لازم تاکنون چه برای آن خانه ارسال کرده ایم ؟ چه اموال و چه چیزی برای آن منزل تا به حال فرستاده ایم ؟ چه سلاح و چه امکاناتی را ارسال کرده ایم ؟
البته در ان دنیا اوضاع فرق می کند! واقعا چه عمل صالحی را برای آن دنیا ارسال کرده ایم ؟ چرا که عمل صالح ما تنها چیزی است که از همان لحظه مرگ تا روز قیامت با ما باقی خواهد ماند، در شب آتی ان شاء الله این روایت که البته کمی طولانی است را از امیر المومنین علیه السلام برای شما قرائت خواهم کرد، آن چه با ما باقی می ماند مال و اموال نیست، البته الان مضمون این روایت را به یاد ندارم، اما ماحصل آن روایت به نقل از امام علی علیه السلام این است که که وقتی پایان کار کسی می رسد می بیند اموالش چه مانده است، البته هنوز متن را به درستی به یاد ندارم و در جلسه شب بعد متن دقیق آن روایت را برای همه خواهم خواند، به مال و دارایی خود می گوید من تمام عمرم را برای به دست آوردنت خرج کرده ام، تو را جمع کردم و اندوختم این اموال هم حلال بود، و هم حرام بود، اصلا در این باره از کسی سوال هم نمی کردم، حالا من در این سفر طولانی قرار است چه چیزی از این اموال و دارایی ها نصیبم شود؟ به وی گفته می شود تنها سهم تو از این اموال یک کفن است! باقی اموالت را ورثه تصاحب خواهند کرد، تو باید در این باره پاسخ گوی اموال و نحوه به دست آوردن آن باشی که از کجا اوردی و آیا از راه حلال یا از راه حرام تامین کردی اما این ورثه هستند که از این اموال سود و بهره خواهند جست، و در این دنیا با تمام لذت از آن بهره خواهند برد، بسیار خوب به فرزندان و همسر و عزیزان خود می نگرد، به آنها می گوید من برای شما خوراک و غذا می آوردم و برای شما پوشاک فراهم می کردم، من برای آموزش شما تلاش می کردم، برای تربیت شما زحمت کشیدم از شما دفاع می کردم همواره شماها را بر دوش خود می کشیدم و در قبال تمام این زحمات برای من چه خواهید کرد ؟،
به وی می گویند: تنها تو را بر دوش خواهیم کشید و تو را تا قبر مشایعت خواهیم کرد، این را البته من می گویم و حضرت امیر المومنین علیه السلام می فرمایند تو را به سمت حفره ای که برای تو کنده شده تشییع می کنیم، یعنی خداوند به آنها واقعا خیر بدهد که مرا در خیابان رها نمی کنند، تا بوی تعفن از جسدم به مشام برسد، مرا تا حفره ای که برایم کنده شده بود، حمل کردند، و برایم عزاداری کردند، بسیار خوب بعد یک مرحله دیگر می رسد، با همه این شرایط از وی بعد سوال می شود، تو که هستی ؟ این شخص اموالش به دردش نخوردند و فرزندانش او را ترک کردند، بستگان و خانواده هم او را اکنون ترک کرده اند، حالا یکی به او چسبیده و حاضر نیست از وی جدا شود و از او می پرسد تو کی هستی ؟ آقا و ای برادر تو کی هستی و از من چه می خواهی ؟ من تو را کجا دیده ام ؟ اصلا من تو را می شناسم یا نمی شناسم ؟ به وی می گوید بله من کارهای تو و اعمال تو هستم ؟ از امروز به بعد من همیشه با تو هستم، حتی برای یک لحظه از تو جدا نخواهم شد، من کردار تو هستم و اگر این کردار تو صالح و پسندیده بود، این توشه راه تو است، این کمک و یاور تو است، این پناه تو است، این توان و نیروی تو است، این تنها یاری تو است، این کمک حال تو خواهد بود، این ایمان و کردار نیک تو است، و اگر این عمل ظلم و طغیان و ستم و ظلم و فساد و ناپاکی و نادرستی است تو باشد، خداوند تو را با این چنین همراهی یار و یاور باشد، چرا که چنین اعمالی قرار نیستند تو را تا آخر کارت تنها بگذارند.
بنابراین اگر بخواهیم سخنان خود را به پایان برسانیم باید بگوییم، در همین بخش نخست ما به وجود عالم برزخی ایمان داریم، و به زندگی برزخی هم ایمان داریم، در این عالم عذاب و نعیم الاهی وجود دارد، البتی نعیم موجود در این عالم برزخ با هیچ نعیمی دیگر قابل مقایسه نیست و بخصوص با نعیم جهان کنونی قابل قیاس نیست، و عذابی در ان است که با هیچ عذاب دنیوی قابل مقایسه هم نیست.
اما با تمام این اوصاف نعیم و عذاب جهان آخرت از نعیم و عذاب دوزخ به مراتب و بسیار بیشتر و شدید تر است، این جهان برزخ با آغاز روز قیامت به پایان می رسد، موازین و وقوانین خاص به خودش را دارد، و اساس کار در این جهان هم عمل انسان است، حتی مومنانی که به شفاعت ایمان دارند و به شفاعت پیامبران و امامان علیهم السلام برای گناهکاران و عصیانگران ایمان دارند، و به شفاعت اهل البیت علیهم السلام ایمان دارند، و به شفاعت شهدا رضوان الله تعالی علیهم ایمان دارند، و ما ایمان داریم که این بزرگواران کرامت و منزلت و جایگاه عظیمی دارند، و از منرلت بالایی در نزد خداوند متعال برخوردار هستند، و شفاعت و می کنند و شفاعت آنها کارساز است، اما با این وجود در روایت ها و احادیث و نظر اندیشمندان آمده است، در عالم برزخ هیچ شفاعتی وجود ندارد! حتی در عالم برزخ شفاعتی هم وجود ندارد.
این که بخواهی بگویی پدرم شهید است، یا فرزندم شهید است یا من مادر شهید هستم و برادر شهید هستمف من نوه فلانی هستم این حرف ها هیج نفعی نخواهد داشت، در عالم برزخ ایمان و عمل صالح تو تنها نجات بخش و رهایی بخش تو خواهد بود، و هیچ چیز دیگری به درد تو نمی خورد.
در جهان آخرت بله هم شفاعت هست و هم درب های رحمت الاهی هستند و هدایای الاهی هستند، و لطف و الطاف الاهی هستند، فقط خداوند می داند چه درب های رحتمی در آن روز گشوده خواهند شد، از این رو عالم برزخ عالم شدیدی است، هیچ انسانی نباید این عالم را کم ارزش بداند و نباید به ان بی توجهی شود.
مثلا در برخی از روایت ها امده است که در جهان آخرت ممکن است کسی به کمک کسی بشتابد، اما در جهان برزخ چنین چیزی نیست و فقط توکل شما به خودتان باشد، منظور از توکل بر خود یعنی توکل بر اعمال صالح و کردار صالحتان باشد، توکل کنید بر عبادت ها و نیکی و تقوای خود توکل کنید، برذ جهادتان توکل کنیدف بر خلاص خود توکل داشته باشید، بر طهارت و راستی خود توکل کنید این مسائل تنها کمک حال شما برای آن سفر خواهند بود، در دنیا هم چنین است وقتی می خواهید سفری صحرایی داشته باشید باید توشه ای مناسب صحرا به همراه داشته باشید و زمانی که می خواهید به کوه بروید باید توشعه ای مناسب کوه نوردی به همراه داشته باشید، از لباس و پوشاک گرفته تا وسیله حمل و نقل مناسب و دیگر مستلزمات آن سفر را فراهم می کنیدف شما در این جا هم در برابر یک سفر طولانی قرار گرفته اید، برای صدها سال و هزاران سال و دهها هزار سال باید توشه ای مناسب به همراه داشته باشید، توشه به همراه داشته باشید تا خداوند به شما رحم کند، چرا که وعده رحیل و سفر به شما داده شده است و بهترین توشه در این راه تقوای الاهی است.
السلام علیک یا سیدی و یا مولای یا ابا عبدالله الحسین یا ابن رسول الله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا مابقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم .
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
و السلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته
ارسال نظر