گفت وگوی خواندنی با یک دندانپزشک بهائی که به اسلام گروید/ چرا مسلمان شدم؟
بله، هم مطالعه می کردم و هم از دوستان شیعه که اطلاعات خوبی هم داشتند، می پرسیدم و انصافاً پاسخ هایشان عقلی و قانع کننده بود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- پدرام نوایی از جوانان بهائی بود که چندی قبل با حضور در دفتر آیت ا... مجتهد شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی به مذهب شیعه گروید . او در گفت وگو با خبرگزاری«حوزه»، از پشت پرده فعالیت های فرقه ضاله بهائیت و چرایی گرویدنش به مکتب اهل بیت(ع) سخن گفته است که در پی می آید.
ضمن معرفی خود، بگویید که چطور شد به فرقه ضاله بهائیت روی آوردید؟
من پدرام نوایی نوبری متولد سال 1365 هستم؛ از بدو تولد در تبریز ساکن بودم و بر حسب این که پدر بزرگم قبل از انقلاب از دین مبین اسلام خارج شده و به فرقه ضاله بهائیت روی آورده بود، پدرم نیز عقاید این فرقه را باور داشت و بنده هم به دلیل بهائی بودن پدر و مادرم بهائی بودم. سال 1387 پس از اخذ دیپلم برای ادامه تحصیل در رشته دندانپزشکی عازم جمهوری آذربایجان شدم و در سال 93 پس از پایان درسم، به میهن عزیزم بازگشتم و هم اکنون نیز در دانشگاه در حال گذراندن دوره تکمیلی هستم.
از دوران کودکی خود تعریف کنید.
بهائی ها برای کودکان جلسات اخلاقی دارند که در این جلسات به صورتی ویژه و خاص روی ذهن و فکر آدم کار می کنند تا همزمان با اخذ دیپلم تبدیل به یک بهائی متعصب شوند.
چه محور هایی در جلسات اخلاق بهائیت مطرح می شد؟
در این جلسات روش های زندگی به سبک بهائیت، آشنایی با اصول بهائیت، و سایر مباحث با زبان کودکانه تدریس می شد.
نسبت به بنیانگذار این فرقه ضاله آیا سؤالی داشتید که از کودکی ذهن شما را به خود مشغول کند؟
جسد بهاءا... در اسرائیل مدفون است و امروز قبله بهائیان به سمت اسرائیل است و بهائی ها به طرف اسرائیل اقامه نماز می کنند و از همان زمان کودکی سؤال بسیار مهمی برایم پیش آمده بود که قبل از به دنیا آمدن بهاءا... قبله آنها به کدام سمت بوده است.
به دنبال پاسخ این سؤال هم رفتید؟
بله، بنده برای حل این مسئله مهم که از کودکی ذهن و فکر مرا مشغول خود کرده بود، به سراغ یکی از عالمان بسیار قوی رفتم و سوالم را مطرح کردم و پاسخی که شنیدم این بود که صرفا نیت مهم است و این که به کدام سمت نماز می خوانی مهم نیست!
آیا جواب آن مبلغ بهائی که به قول شما عالم بسیار قوی هم بوده، قانع کننده بود؟
نه، به هیچ وجه؛ با همان عقل دوران کودکی هم فهمیدم که این پاسخ غیر منطقی است و قانع کننده نیست. بالاخره آخرین دین آسمانی که عبارت است از اسلام و دستورات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) تغییر ناپذیر است و اگر آن را تغییر دهیم چون دارای عصمت از خطا و اشتباه نیستیم دین الهی را دچار تحریف خواهیم کرد.
اسلام دینی است بسیار جامع و کامل که به همه کلیات و جزئیات توجه دارد، اما فرقه ضاله بهائیت این گونه نیست. در اسرائیل مرکزی وجود دارد به عنوان مرکز جهانی بهائیت که در آن 9 نفر حضور دارند که می گویند هر تصمیمی بگیریم، آن تصمیم کاملا الهی است و باید به آن عمل شود! واقعاً برایم جای سوال بود که چگونه این افراد با این که معصوم نیستند و از اشتباه و خطا مصون نیستند بافته های خود را کاملاً عقلی و الهی می دانند و عمل به آن را لازم می شمرند.
معمولاً ادیان الهی برای اعلام حق بودن خود به ادله و روایاتی از پیشینیان نیز استناد می کنند، مثلا نام پیامبر اکرم(ص) در انجیل حضرت عیسی(ع) آمده است و تمام پیامبران پیشین بر نبوت ایشان گواهی داده اند، آیا در بهائیت هم چنین چیزی وجود دارد یا حتی شبیه به آن؟
دلایلی مطرح می کنند اما هیچ کدام نه مستند است و نه قانع کننده؛ مثلا به حدیثی استناد می کنند که گویی از امام صادق(ع) و به این مضمون است که اگر یک پایتان در مسجد باشد و یک پایتان بیرون از آن و بگویند که امام زمان ظهور کرده است، بروید به دنبال آن و ببینید چه کسی هست و کی خواهد آمد و فقط روی این روایت مانور می دهند.
بر فرض وجود چنین روایتی و صحت آن، آیا این روایت دلیلی بر تایید فرقه ضاله بهائیت محسوب می شود؟
خیر، چرا که در روایت آمده است که به دنبال آن بروید و در مورد آن تحقیق کنید و ببینید کی هست که می گوید ظهور کرده است و چه زمانی خواهد آمد و هیچ گونه تاییدی در مورد بهائیت در آن مشاهده نمی شود.
از سخنان بهاءا...، بزرگ فرقه ضاله بهائیت هم چیزی می دانید؟
بله، مثلاً بهاء ا... ندای اناالحق سر می داده است که این حرف برایم خیلی عجیب بود که بزرگ این فرقه ضاله چنین ادعای بزرگی می کند در حالی که افراد بزرگ تر از وی هم چنین ادعایی نکرده اند و حق مطلق فقط خداوند علیم و حکیم است. یا مثلا می گفتند که شاهکار بهاء ا... لوح احمد است که پر بود از غلط های املایی و ادبی که خودش دلیلی بر غیر الهی بودن آن است چرا که اگر اثری الهی و آسمانی باشد، نباید چنین ایراداتی داشته باشد.
بعد از ایجاد چنین سؤالاتی، آیا به دنبال حل آن ها هم بودید؟
بله، سؤالاتی که به ذهن من خطور می کرد خیلی مشغولم کرده بود و به دنبال حل آن بودم تا خیالم راحت شود، بالاخره مسئله بسیار مهمی بود که باید حل می شد. این سؤالات را پیش برخی از دوستان شیعه که می بردم به راحتی جواب می دادند و به نادرستی آن افکار و عقاید پی می بردم و انصافا قانع کننده بود و در حل این سؤالات دوستانم نقش تاثیرگذاری داشتند.
پس از حل این سؤالات چه نتیجه ای گرفتید و بالاخره چه تصمیمی اتخاذ کردید؟
حل این سؤالات برایم خیلی شیرین بود. بالاخره ما وقتی که بهائی بودیم اطلاعی از درست یا نادرست بودن این فرقه ضاله نداشتیم و به خاطر اینکه پدر و پدر بزرگم بهائی بودند ما هم بهائی شده بودیم و پس از حل این سؤالات که به غلط و انحرافی بودن این فرقه پی بردم در شب قدر و در یکی از مساجد تبریز تصمیم گرفتم تا شیعه شوم و از این تصمیم خود خیلی خوشحال بودم. از اینکه طریق حق و حقیقت را یافته بودم و قرار بود که بعد از این همان گونه که خدا گفته است زندگی کنم، خیلی خوشحال بودم.
از پدر و مادرتان برایمان بگویید؟
پدر و مادرم چند سال قبل فوت کردند و مراسم کفن و دفنشان با روش بهائیت انجام شد.
پدرتان هم در باره این فرقه ضاله سؤالاتی داشت و به دنبال حل آن می رفت؟
بله، پدرم نیز سؤالاتی در این زمینه داشت و این سؤالات را از پدرش که بهائی بود، می پرسید، اما نمی دانم که تا چه اندازه می پرسید، چون پدربزرگم قبل از به دنیا آمدن من فوت کرده بود.
از پدر بزرگتان برایمان بگویید؟
پدر بزرگ من قبل از به دنیا آمدنم فوت کرده بود و اطلاعات زیادی از او ندارم، اما طبق گفته پدرم، قبل از انقلاب بهائی شده و بعد از آن با مادربزرگم ازدواج کرده بود و به خاطر همین پدرم و من بهائی شده بودیم.
در زمان تحصیل در مدارس تبریز، آیا از بهائی بودن شما اطلاع داشتند؟
تقریبا نه، در دوره ابتدایی هیچ کسی از بهائی بودنم اطلاع نداشت، اما در دوره راهنمایی فقط معلم قرآن ما به دلیل همسایه بودن با ما، اطلاع داشت اما به کسی چیزی نمی گفت و در دوران دبیرستان هم هیچ کس اطلاع نداشت، اما سؤالاتی را که درباره امام زمان(عج)، قرآن و اسلام داشتم از معلم پرورشی ام می پرسیدم.
آیا در فعالیت های مذهبی مدرسه شرکت می کردید؟
بله، مثلاً عضو گروه سرود مدرسه بودم یا اگر طرح قرآنی بود من هم می رفتم و ثبت نام می کردم و با ذوق و شوق شرکت می کردم. اما هیچ کس اطلاعی از بهائی بودنم نداشت.
در محله ای که سکونت داشتید از بهائی بودنتان اطلاع داشتند؟
نه به آن صورت، اما پس از فوت مادربزرگم که به طریق بهائیت کفن و دفن شد، به این مطلب پی بردند.
اطلاع همسایگان از بهائی بودنتان آزار دهنده بود؟
بالاخره انسان تنها خلق نشده است و ذاتاً اجتماعی است. پس از این که همسایگان به بهائی بودن ما پی بردند ارتباطشان با ما کم شد و این مسئله برایمان آزار دهنده بود. مثلا هم بازی هایی که داشتم و قبلا با هم فوتبال بازی می کردیم از من دوری می کردند و این مسئله برایم خیلی سخت بود و این که خواهر و برادری هم نداشتم بر سختی این مسئله می افزود.
اهانتی هم از طرف همسایگان و مسلمانان به خانواده شما می شد؟
نه، اما بعضا از دور و اطراف می شنیدیم که بهائی ها نجس هستند و این گونه مسائل.
از طرف آن ها تلاش هایی برای ترغیب شما به تشیع می شد؟
بله، با احترام، مهربانی و ادب با بنده صحبت می کردند و عقاید فرقه ضاله بهائیت را نقد می کردند و از اسلام می گفتند.
این بحث ها تاثیر گذار بود؟
بله، اگر تاثیری نداشت، بنده امروز شیعه اثنی عشری نبودم. اگر از همان کودکی درک و فهم امروز را داشتم حتما در همان ایام شیعه می شدم.
از شیعیان هم دوستانی در تبریز دارید؟
بله، دوستان بسیار خوبی دارم که برخی از آن ها مطالعات خوبی درباره اسلام و تشیع دارند و یک نفر از همین دوستانم که در مورد مهدویت و امام زمان(عج) اطلاعات بسیار خوب و مفیدی داشت ، بسیار کمکم می کرد، سؤالاتی را که داشتم از او می پرسیدم و هیچ وقت نظر خودش را بر من تحمیل نمی کرد، بحث های بسیار شیرین و مفیدی بود و همیشه با سند و دلایل عقلی صحبت می کرد. ای کاش همه بهائیان بیایند و با علمای شیعه بحث کنند، واقعا حیف است که این گونه به زندگی ادامه دهند، چرا که ارزشی ندارد.
کسانی هستند که اطلاعاتی درباره بهائیت ندارند، اگر بخواهید این فرقه ضاله را برای آن ها معرفی کنید این فرقه را چگونه توصیف می کنید؟
بهائیت فرقه ای است که اساس و بنیانش در هواست و هیچ پشتوانه علمی ندارد. اگر بخواهیم در محتوای ادیان الهی تغییری ایجاد کنیم تا چیزی دیگر متولد شود، مطمئنا آن دینی نخواهد بود که خداوند دستور به آن داده است. بهائیت جزو مسخره ترین فرقه های دنیاست که واقعاً برای دفاع از خود هیچ گونه دلیل و سندی ندارد و چه انتظاری می توان از فرقه ای داشت که به دست دشمنان اسلام و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ایجاد شده است.
انگلیس و به طور کلی دشمنان قسم خورده که کینه بسیار شدیدی نسبت به اسلام، پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت(ع) و خصوصا امیرالمومنین (ع) در سینه دارند و هیچ وقت دست از دشمنی با اسلام بر نمی دارند، از اصلی ترین عوامل ایجاد فرقه ضاله بهائیت هستند. امروزه نیز علاوه بر انگلیس، اسرائیل مهم ترین حامی این فرقه ضاله و مرکز بهائیان است. چرا به چنین فرقه ای به صورت همه جانبه کمک می کنند؟
متاسفانه به این مسئله فکر نکرده بودم اما همین استدلالی که گفتید در رد این فرقه ضاله کفایت می کند. واقعا جای سؤال است که انگلیس و اسرائیل که این گونه با اسلام و مسلمانان دشمنی می کنند چرا از فرقه ای به صورت همه جانبه حمایت می کنند. این سؤال بسیار مهمی است که خود بهائیان باید به آن جواب دهند.
بیشتر بهائیان از کارهایی که در داخل فرقه بهائیت صورت می گیرد یا از داد و ستد هایی که مسئولان بهائیت در اسرائیل با کشورهای استکباری از جمله انگلیس دارند، اطلاعی ندارند، که باید تحقیق کنند و مطلع شوند. آنها صرفا به دنبال افزایش تعداد بهائیان هستند و می خواهند در مقابل اسلام به نوعی سیاهی لشکر درست کنند.
قبل از این که به مکتب تشیع روی بیاورید، چه اطلاعاتی در باره این مکتب به دست آورده بودید؟
برخلاف فرقه ضاله بهائیت که بر هیچ گونه پایه و اساسی استوار نیست، اسلام و تشیع دارای پایه هایی بسیار قوی و مستحکم است و از جامعیت برخوردار و کامل است به گونه ای که برای همه چیز برنامه و توصیه ای دارد و اگر انسان به آن عمل کند هیچ گونه کم و کاستی نخواهد داشت.
چه توصیه ای به بهائیان و هواداران این فرقه ضاله دارید؟
اگر تعصباتشان را کنار بگذارند و چشمشان را باز کنند و تحقیق و تفحص کنند و متون و معارف غنی شیعه را به طور دقیق مطالعه کنند، حتماً به خرافی بودن بهائیت پی خواهند برد و حتما مسلمان و شیعه خواهند شد، اما شرط اول کنارگذاشتن تعصب کورکورانه است.
دقیقاً چه زمانی به صورت جدی تصمیم گرفتید شیعه شوید؟
سال قبل در شب قدر حالت بسیار عجیبی در من به وجود آمد. به کمک یکی از دوستانم اشهد خواندم، وضو گرفتم و به مسجد رفتم و نماز خواندم و احساس سبکی می کردم و خلاص شده بودم، حالت بسیار عجیبی داشتم و حس نزدیکی به خدا تازه در وجودم زنده شده بود آن شب برایم بسیار خوب و ماندگار بود که هیچ وقت از یادم نمی رود.
قبل از تشرف به اسلام، آیا خلائی هم در زندگی خود احساس می کردید؟
بله، زندگی ام پر از خلأ بود، اما بعد از تشرف به اسلام احساس سبکی می کردم. بالاخره آن دینی که الهی است با آن دینی که ساخته و پرداخته بشر است، خیلی فرق دارد.
بعد از تشرف به اسلام، مطالعاتی هم در باره اسلام و تشیع داشتید؟
بله، هم مطالعه می کردم و هم از دوستان شیعه که اطلاعات خوبی هم داشتند، می پرسیدم و انصافاً پاسخ هایشان عقلی و قانع کننده بود.
به نظرتان مبلغان بهائی به آن چیزی که می گفتند اعتقاد داشتند؟
این ها در این کار تعلیم و آموزش می دیدند و هرکسی نمی تواند مثل آنها صحبت کند. آنها دوره های مختلفی در این زمینه گذرانده اند و مغزشان شست وشو داده شده است.
در پایان، علت ایجاد چنین فرقه ضاله ای توسط دشمنان اسلام را چگونه ارزیابی می کنید؟
دشمنی با اسلام و منزوی کردن اسلام و تشیع که هیچ وقت موفق نخواهند شد.
ارسال نظر