جریانسازی رسانهای برای جلوگیری از تعطیلی یکی از برنامههای فردوسی پور!
در شرایطی که شاهد افول برنامه سازی فوتبال داخلی در رسانه ملی هستیم، به نظر می رسد تلاشی برای ایجاد انحصار در تمام موضوعات فوتبالی در این رسانه وجود دارد.
در روزهای اخیر خبرها، حکایت از تعطیلی برنامه "فوتبال ۱۲۰" در شبکه ورزش می کرد. این موضوع هنگامی قابل توجه می شود که بدانیم این برنامه به تهیه کنندگی عادل فردوسی پور تولید می شود. باید اذعان داشت که این برنامه هرگز نتوانست فروغی داشته باشد و عملا تصمیم به حذف آن گرفته شده است.
در این میان، بار دیگر شاهد حمایت خودجوش[!] برخی رسانه های خاص از فعالیت های فردوسی پور هستیم تا عملا مسئولان این شبکه را تحت فشار قرار دهند تا چنین اتفاقی روی ندهد؛ اتفاقی که بارها درباره برنامه نود نیز رخ داده و ماجرایی جدید به شمار نمی رود. البته، قصدی بر مقایسه این دو نیست؛ اما این حمایت خاص و خودجوش[!] می تواند ذهن هر نظاره گر بی طرفی را با پرسش هایی جدی روبرو سازد.
یک برنامه تکراری و مونتاژی!
از هنگامی که "فوتبال ۱۲۰" روی آنتن شبکه ورزش سیما رفت، تبلیغات گسترده ای در مورد آن صورت گرفت. برخی نیز از موفقیت آن می گفتند که مهمترین دلیلش نیز حضور عادل فردوسی پور بود؛ ولی در عمل چنین نشد. تجربه این برنامه نشان داد که فردوسی پور با اقبالی تضمین شده از سوی مخاطبان همراه نیست. وقتی نتوانست برنامه جذاب و تولیدی را به نمایش بگذارد، با ریزش جدی مخاطبان مواجه شد تا جایی که اکنون "فوتبال ۱۲۰" یک پروژه شکست خورده است. همین نیز کار را به جایی رسانده است که از تعطیلی همیشگی آن سخن گفته می شود.
در دیگر سو، شاهد یک موازی کاری نیز از سوی شبکه ورزش بودیم. در شرایطی که "فوتبال ۱۲۰" شامگاه جمعه ها پخش می شد، برنامه ای با همین محتوا و موضوع اما با نام "آنسوی نیمکت" از سوی حمیدرضا صدر در شامگاه پنجشنبه تولید می شد. این نشان می داد که تصمیم گیری واحد و کلان نگری صورت نگرفته بود. حالا که مدیران جدید این شبکه، قصد دارند تا به پالایشی اساسی در برنامه ها بپردازند، واکنش هایی را شاهدیم که تعجب برانگیز است. آیا تعطیلی یک برنامه ناموفق که موازی آن برنامه ای دیگر با مخاطبی بیشتر و استانداردهایی بالاتر به نمایش در می آید، باید چنین هیاهویی را در پی داشته باشد؟
این در شرایطی است که شاهد یک برنامه ناموفق دیگر نیز از سوی فردوسی پور بوده ایم. او اگر توانسته در برنامه نود به توفیقاتی دست یابد؛ اما در حوزه فوتبال بین الملل حتی در حد معمولی نیز نبوده است. او برنامه تخصصی جام جهانی ۲۰۱۴ را نیز تولید کرد که باوجود هزینه های هنگفت و سر و صدای زیاد، توفیقی نداشت و نمره قبولی نیز نگرفت. شاید بتوان اذعان داشت که در این رقابت ها، مردم عملا فقط شاهد گپ های دو نفره و چند نفره فردوسی پور بودند که موجب رجوع مردم به رسانه های موازی شد. در چنین شرایطی، "فوتبال ۱۲۰" نیز تکرار آزموده ای بود که بار دیگر نشان داد فردوسی پور توانایی چندانی در برنامه های خارجی ندارد.
رسانه ملی در انحصار یک فرد؟
در چنین شرایطی، گاه شنیده می شود برخی کیفیت این برنامه را بالاتر از شبکه ورزش دانسته و معتقدند باید به شبکه سه سیما منتقل شود که خود دلالت بر این دارد که باندی رسانه ای به جریان سازی مشغولند. چرا باید "فوتبال ۱۲۰" که حتی استانداردهای اولیه یک برنامه تولیدی را ندارد، سر از شبکه ای مانند شبکه سه سیما دربیاورد؟ وقتی فردوسی پور نشان داده که فقط در برنامه نود موفق بوده است، چرا باید مدام هزینه های هنگفت بر دوش رسانه ملی بار شود و برخی اصرار داشته باشند که یک مجری ساده را اینگونه مورد حمایت قرار دهند؟ البته، فضاسازی رسانه ای برای وی در مواقع خاص مانند این روزها که مدیران شبکه ورزش در حال تصمیم سازی و اصلاح یک روند غلط هستند نیز خود گویای حدیثی مجمل از واقعیت هایی مفصل است.
بر مدیران رسانه ملی است که در این مواقع تصمیمات درست را بدون توجه به حاشیه سازی و جریان سازی ها اتخاذ کرده و کار را پیش ببرند. تجربه سال های اخیر نشان داده فردوسی پور حتی در تولید نود نیز به بن بست رسیده و به یک مسیر تکرار و گذران بی هدف آنتن رسیده است. در بخش فوتبال خارجی نیز به غیر از یک هزینه سازی و مونتاژ فیلم های آرشیوی و اینترنتی، دستاوردی نداشته است. ایجاد یک انحصار در رسانه ملی برای موضوع فوتبال (چه داخلی و چه خارجی)، اگرچه خواست برخی جریان هاست؛ اما باید هوشیار بود تا تجربه تلخ سال های اخیر تکرار نشود.
عادل فردوسی پور که روزی با نوآوری و خلاقیت توانست برنامه نود را تولید کند، اکنون بر مسیر تکرار و هیاهوی رسانه ای حرکت می کند. او در دو تولید فوتبال خارجی خود شکست را تجربه کرده است. در تولید داخلی فوتبال نیز نود به برنامه ای بی هدف و اتلاف کننده وقت تبدیل شده است. فردوسی پور بهتر از هر کسی می داند که نود نیز در سراشیبی افول قرار دارد و اگر به خود نیاید، سرانجامی مانند تولیدات فوتبال خارجی خود خواهد داشت. در چنین شرایطی، فضاسازی برخی رسانه ها اگرچه می تواند به طور موقت موجب تحرکاتی شود؛ اما نمی توان منکر شد که عادل دیگر فروغ گذشته را ندارد و چراغی در حال خاموشی است. این واقعیت تلخ را تولیدات فوتبال خارجی وی به اثبات رسانده است.
ارسال نظر