به گزارش پارس به نقل از عقیق غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه ایران در برنامه تلویزیونی معرفت که از شبکه چهارم سیما پخش شد، درباره بحث اشراق و مباحث ملاهادی سبزواری گفت:‌ همه مردم از اشراق شنیده‌اند و برخی نیز خود را اشراقی می‌دانند اما نکته این است که بدانیم اشراق چیست و ملاهادی سبزواری چطور این معنی را از سهروردی گرفته است. این مسئله سهل ممتنع یعنی در نهایت سادگی، دشوار است.

وی در ادامه توضیح داد: اشراق از شرق و تجلی و نورانیت و روشنایی بخشیدن آمده است. بنابراین آنچیزی روشنایی می‌بخشد که به ذات روشن و نور است غیر از نور نمی‌تواند نورافکنی کند و غیر روشنایی نمی‌تواند روشنایی ببخشد.

دینانی با اشاره به اینکه اشراق از نور آمده و نور بالذات روشنایی می‌بخشد، افزود: خداوند در قرآن کریم فرموده «الله نور السماوات و الارض»، خود وجود به وجود خود موجود است اما همه اشیای دیگر به وجود او موجودند بنابراین درباره نور نیز می‌توان این را بیان کرد که همه چیز به وجود نور روشن است اما خودش به وجود خود روشن است. بنابراین وجود همان نور است چرا که همه چیز در پرتو نور روشن می‌شود.

این چهره ماندگار فلسفه با تأکید بر اینکه ایرانیان باستان وجود را «نور» دانسته و یونانی‌ها «وجود» را اصل می‌دانستند، گفت: شیخ اشراق نور را مطرح می‌کند و خداوند نیز خود را نور دانسته است.

وی با طرح این پرسش که اندیشه نور یا جسم است، گفت: اندیشه به نور نزدیک‌تر است بنابراین جسم نیست چرا که اندیشه برای خود روشن است و چیزهای دیگر را نیز روشن می‌کند ما هر چه در این عالم می‌دانیم به علم می‌دانیم اما خود علم را به نور مسبوق می‌دانیم. پس علم نورانی و خصلت نور را دارد.

دینانی همچنین افزود: هر موجودی که وارد مرحله ادراک می‌شود و قدم در صحنه ادراک می‌گذارد دیگر تا انتهای عمر بی ادراک نیست و می‌اندیشد اما این ادراکات بشر با کمال تأسف بیشتر به امور روزمره وابسته است اگر یک آمار استقرایی از انسان‌های کوچه و خیابان بگیریم مردم بیشتر از مسائل روزمره و مادیات صحبت می‌کنند بنابراین تمام اندیشه انسان ـ با توجه به اینکه ما انسان بدون اندیشه نداریم  ـ به زندگی روزمره صرف می‌شود.

وی با اشاره به اینکه یک یا دو درصد تفکر انسان به امور غیر روزمره مربوط می‌شود اما همان هم بی‌سامان است، اظهار داشت: بنابراین آنهایی که روزمرگی ندارند و اندیشه‌شان سامان دارد به ندرت و قلت وجود دارند.

دینانی با بیان اینکه انسان‌ها را با اندیشه‌شان می‌توان شناخت، توضیح داد: گاهی ممکن است انسان‌ها بسیار به هم شبیه باشند اما همین شباهت‌ها هم باعث نمی‌شود که افراد مثل هم بیاندیشند، بنده دو قلوهایی را دیدم که بین اندیشه‌هایشان فرسنگ‌ها فاصله وجود دارد. حتی دو قلوهایی که درس آیت‌الله بروجردی شرکت می‌کردند اما در زمان پرسش کردن،‌ تفاوت بین اینها مشخص می‌شود.

وی در ادامه توضیح داد: بنابراین هر انسانی که در دنیا شناسایی می‌کنیم باید به نوع اندیشه او مراجعه کنیم تا او را بشناسیم، تعریف درست نیز این است که انسان‌ها را با اندیشه‌هایشان بشناسیم، چرا که از ازل تا ابد هیچ انسانی یکسان نیست و این عدم یکسانی بیشتر در اندیشه‌ها مشخص است.

منبع:فارس