پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حسن رشوند- دیروز در سایت آقای هاشمی رفسنجانی مطلبی به نقل از خانواده ایشان منتشر شده بود که هم تعجب‌ها را برمی‌انگیخت و هم با توجه به انتشار اخبار رسمی از رفتار‌های دو هفته‌ای مهدی هاشمی رفسنجانی در زندان، این سؤال در ذهن نقش بست که آزادی همراه با چاشنی پررویی تا چه اندازه برای یک عده در فضای رسانه‌ای فراهم است. خطاب نامه خانواده هاشمی به دستگاه قضا است که به صراحت گفته‌اند: «پرونده مهدی نخستین پرونده در تاریخ قضایی ایران است که شخصی بدون اینکه ریالی پول گرفته باشد، به گرفتن پول متهم شود و حکم بگیرد! اگر تخلفات مهدی محرز و مستند بود، چرا به قضاوت مردم واگذار نشد؟ ابتدا تصور می‌کردیم حکم، تنها یک شوخی و برای ایجاد واهمه در مهدی و وکلایش است!» در این رابطه نکات گفتنی بسیار است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

1- اینکه حکم دستگاه قضا را این خانواده ابتدا یک شوخی تصور می‌کردند با رفتارها و تلاش‌های صورت گرفته در حین برگزاری جلسات دادگاه و فشار‌های سنگین این خانواده روی قاضی پروند و پیش رفتن تا جایی که قاضی تغییر کند به امید آنکه حکم سبک‌تر شود یا حتی تبرئه مهدی از درون آن بیرون آید، منافات دارد. افکار عمومی که دادگاه مهدی هاشمی را رصد می‌کرد، آشکارا می‌دیدند که این خانواده و شخص آیت‌الله خودشان را به آب و آتش می‌زدند تا شاید مهدی را از معرکه محاکمه به سلامت عبور دهند. بنابراین کسانی که تا این حد تلاش می‌کردند، چگونه می‌توانند امروز مدعی شوند که حکم صادره دستگاه قضایی یک شوخی برای آنها بوده است. از همین منظر باید گفت خانواده هاشمی به درستی می‌دانند که مهدی چه جرائمی داشته که این حکم برای وی صادر شده و ماهیت این حکم برای افکار عمومی با گوشت و پوست درک شده است. 

2- اینکه چرا دادگاه مهدی به صورت علنی و با قضاوت مردم پخش نشد، حکایت از همین رفتاری دارد که امروز خانواده هاشمی شروع کرده‌اند. جوسازی رسانه‌ای و موج‌سواری و تحت تأثیر قرار دادن مردم شاید بزرگ‌ترین مانع برای انتشار علنی جلسات دادگاه مهدی هاشمی بود. کسانی که امروز این برنامه و توان را دارند که از یک مجرم در بند، قهرمان پنبه درست کنند،‌ قطعاً در مرحله برگزاری جلسات دادگاه به صورت علنی می‌توانستند در روند پرونده و برگزاری جلسات دادگاه خلل ایجاد کرده و از ادامه محاکمه ایشان با فضاسازی رسانه‌ای مسموم ممانعت به عمل آورند. 

3- می‌خواهیم باور کنیم که مهدی هاشمی ریالی پول نگرفته و ناحق متهم شده و حکم زندان دریافت کرده است، اما نمی‌دانیم چرا دم خروس در کمتر از دو هفته نمایان شد و عوامل زندان اوین مهدی را در زندان با 30قطعه سکه آن هم با ابعاد مختلف (نیم، ربع و گرمی) رؤیت کردند. اینکه این سکه‌ها آن هم در زندان با چه هدفی تهیه شده و در اختیار ایشان بوده است را حتماً خانواده هاشمی بهتر می‌دانند! 

یک زندانی حداکثر هزینه‌ای که در زندان می‌تواند بکند با وجه رایج کشور امکان‌پذیر است و در اختیار داشتن هرگونه مسکوکات اعم از طلا و جواهرات یا دلار و پول خارجی نمی‌تواند نیاز یک متهم را برای رفع مایحتاج عمومی او در زندان برآورده کند. در این رابطه یا باید خبر رسمی انتشار یافته توسط سخنگوی قوه قضائیه را خدای نکرده دروغ فرض کنیم که با شناختی که از ایشان داریم چنین چیزی محال است یا با توجه به سوابق اقدامات مهدی هاشمی در سازماندهی عوامل خیابانی فتنه 88 و صرف هزینه برای این اقدام یا موضوع پرونده ایشان یعنی دادن و گرفتن رشوه در پرونده «استات اویل» باید در اختیار داشتن 30 قطعه سکه آن هم در ابعاد ریز و درشت را با هدف‌های دیگر فراتر از رفع مایحتاج معمول یک زندانی در زندان فرض کنیم. اینجا دیگر نمی‌توان خوشبینانه پذیرفت که یک متهم ریالی نگرفته ولی ناحق به زندان افتاده است. 

4- نکته مهم دیگر اینکه زندان برای یک متهم حکم کوچ از این دنیا به دنیای دیگر دارد با این تفاوت که انسان پس از مرگ‌، حیات ظاهری دنیای فانی را ترک می‌کند و از امتیازات آن برخوردار نیست ولی کسی که در زندان می‌افتد با محدودیت‌هایی به حیات خود ادامه می‌دهد و برای تنبیه نسبت به رفتاری که داشته است، مدتی را باید در یک محیط کنترل شده گذران کند. 

اما آنچه وجه مشترک زندان در این دنیا و زندگی در دنیای پس از مرگ است، هم شکل بودن آنهاست. در دنیای پس از مرگ همه داشته‌های این دنیایی گرفته شده و افراد با یک پوشش خاص بسته به نوع اعمال افراد در جایگاه‌های مختلف قرار می‌گیرند و در زندان این دنیایی، همان پوشش به شکل دیگر ولی در سلول‌های مختلف بسته به جرائم نگهداری می‌شوند. بنابراین شاید زندانی در بیرون زندان میلیاردها تومان سرمایه داشته باشد ولی نمی‌تواند چندان از آن بهره ببرد چرا که مجبور است با یک پوشش از یک نوع غذا و... استفاده کند، مگر آنکه حداکثر با داشتن مقداری پول بتواند از بوفه زندان مختصر خوراکی تهیه کند تا ناچار نشود با غذای زندان روزگار را سپری کنند. 

پس آنچه در زندان مورد نیاز است صرفاً داشتن مبلغی پول آن هم برای یک آقازاده است که چندان غذای زندان برایش سازگار نیست. بنابراین فلسفه در اختیار داشتن سکه‌های طلا توسط یک آقازاده در زندان با توجه به محدودیت برای تهیه اقلام مورد نیاز در زندان روشن نیست. از این رو به خانواده هاشمی توصیه می‌شود از این بیشتر به دنبال رفع اتهام مهدی نباشند که هرگونه توجیه، یارکشی و متهم‌سازی دستگاه قضا، گرفتار آمدن در باتلاقی است که بیرون آمدن از آن سخت خواهد بود.