16 ساله بودم که به عقد کمال درآمدم/زن 42 ساله ای که شرمسار است
من دزد نیستم تنها می خواستم مقداری مواد غذایی از یک فروشگاه برای میهمانم بردارم اما در واقع از یاد خداوند غافل شدم و این آبروریزی را به بار آوردم. در حالی که سال هاست با مشکلات شدید مالی برای نگهداری از دختر بیمارم دست و پنجه نرم می کنم و همواره با توکل و امید زندگی کرده ام اما این بار حتی نعمت هایی را که خداوند در طول این سال ها به من و خانواده ام عنایت کرده است فراموش کرده ام و دست به گناه کبیره زدم...
به گزارش پارس به نقل از خراسانزن ۴۲ ساله در حالی که عنوان می کرد از جرمی که مرتکب شده ام پشیمان و شرمسارم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: ۱۶ ساله بودم که به عقد کمال درآمدم. شوهرم با خودرو در شهر مسافرکشی می کرد و من هم وظیفه مادری ام را انجام می دادم. چند سال بعد، در حالی که ۲ دختر زیبا داشتم خداوند دختران دو قلوی دیگری به ما هدیه کرد و من هم به خاطر شکر این نعمت نام یکی از دختران ۲ قلویم را هدیه گذاشتم. سال ها سپری می شد تا این که ۹ سال قبل، فاجعه بزرگی همه زندگی مان را به هم ریخت. آن روز هدیه که ۱۴ سال بیشتر نداشت از خواهر بزرگ ترش خواست تا کارنامه تحصیلی او را از مدرسه بگیرد. سمیه به مدرسه رفت اما ساعتی بعد با ناراحتی به منزل بازگشت و خطاب به هدیه گفت: «شما دو قلوها که درستان خوب بود! پس چرا تجدید آوردی؟» به یک باره رنگ از رخسار «هدیه» پرید و چند دقیقه بعد بیهوش روی زمین افتاد. هر کار کردم به هوش نیامد هراسان به خیابان دویدم و دخترم را با خودروی عبوری به درمانگاه رساندم که از آن جا هم به بیمارستان دزفول منتقلش کردند. با تلاش پزشکان و شوک های متعدد تنها قلب او تپیدن گرفت، اما پزشکان عنوان کردند که دخترم زندگی نباتی دارد. پس از ۳ ماه از حالت کما برگشت اما دیگر هیچ عکس العملی نداشت تنها تکه گوشتی جاندار بود مدتی بعد دخترم را به خانه بردم و هر روز از او مراقبت می کردم همه لوازم، خودرو و منزلمان را برای نگهداری از هدیه فروختیم تا این که ۲ سال قبل و بدون هیچ گونه برنامه ریزی قبلی به مشهد مهاجرت کردیم و در این جا شوهرم با یک پراید مسافرکشی می کرد اما درآمدش کافی نبود با آن که هدیه تحت پوشش بهزیستی قرار گرفت و ماهیانه ۵۰ هزار تومان کمک مالی می شد، اما این مبلغ تنها برای یک قلم داروی او و برای ۱۰ شب کافی بود. حالا هم اگر چه خودم مقصر این آبروریزی هستم اما تنها غافل شدن از یاد خدا باعث شد برای حفظ آبرو مقابل یک مهمان، دست به سرقت بزنم امیدوارم که خداوند از گناه من بگذرد. اگر چه باید تاوان سنگینی نیز برای این جرم بپردازم. شایان ذکر است متهم با دستور فرمانده کلانتری و برای رسیدگی به پرونده اتهامی، به مراجع قضایی مشهد معرفی شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
باید یقه آن شاه دزدان هزارچشم و هزارپا و هزاردستان را بگیرید که اینگونه مشکلات و معضلات و ناهنجاریها در جامعه ، تحت الشعاع و برآمده از پس دزدی ها و غارت های پیاپی و فوق کلان آنان است ، که حتی در زندان هم به آنها خوش میگذرد !
کار بد همیشه و در هر کجا و از ناحیه هر کس که صادر شود ، بد است ، اما حکایت فساد و مفسد خیلی عجیب و بغرنج است ، مخصوصا" زمانی که دامنه فساد گسترده شود ، به حدی که قبح مفاسد از بین برود و فاسد از اعتبار و مصونیت برخوردار شود !
بطور خودکار برای این بیچاره هم که از فرط نداشتن و اجبار ، مقداری مواد غذایی از یک فروشگاه برای میهمانش برداشته ، صفت زشت سرقت و سارق ، اطلاق میشود و به جزایری ها و زنجانی ها و خاوری ها و ... هم اطلاق میشود ! خب معلومه که عادلانه نیست ... !!!
رحم داشته باشید اگر این ماجرا صحت داشته باشد نتنها از مجازاتش در گذرید بلکه مسئولین خود را مسئول این جرم بدانند و به ایشان رسیدگی و مشکلش را حل کنند البته اگر واقعا به خدا اعتقاد دارید و پیرو مولا علی هستید
نمیدونم اون کسی که این گزارش رو نوشته خودش تو چه حالی بوده ولی من که خوندم حالم بد شد .. چرا این خانواده حمایت نمیشن که مادر خانواده از ناچاری مجبور بشه همچین کاری بکنه.... متاسفم
جالبه یک زن بخاطر ما یحتاج زندگیش دزدی میکنه و مجرم شناخته میشه و میبرنش آبروش و میبرند بعد قاضی مرتضوی کلی جرم مرتکب شده بعدش تبرئه میشه بعدش هم رد مال خدایا کمر ظالم و بشکون، تا کی اینقدر بی عدالتی. من یاد داستان ژان وارژان افتادم...... بخاطر فقط یک تکیه نون.....
ای مسئولینی که مملکت رامیراث خودتصورمیکنیدفردای قیامت باید
درمحضرخداجوابگوباشید
یه مادر بخاطر فقر دست به اینکار میزنه بخدا اشک تو چشام جم شده ,لعنتیا میخواین این ملت رو به کجا بکشونید بعضیا میلیاردی میلیاردی توی روز روشن دزدی میکنن یه آبم روش هیچی نمیشه اونوقت ... متاسفم برای این مملکت مثلا اسلامی و متمدن و با فرهنگ که فقط ادعای فرهنگ و اسلامو دارند.
شرم آوره ، از انسان بودن خودم خجالت میکشم،
این فقط مربوط به یک شهر نیست ، کنار همه ما ،
مردمی آبرودار ، دستانی خالی ،
یه شماره حساب بدین برای کمک به این بنده خدا.من ادم پولداری نیستم ولی مطمعنم خیلی ها تمایل به کمک دارن و ذره ذره پول خوبی براش جمع میشه.متشکرم
شما رحم کنید تا شما هم مورد لطف و رحمت خدا قرار بگیرید . از گناهش درگذرید اجرتون با امام رضا . او نم اتفاق در مشهد . به مناسبت ولادت امام رضا رضایت دهید چه جنبه عمومی و چه جنبه خصوصی . تمنا میکنم
اگر گزارش و صحت ماجرا مورد تایید است لطفا یک شماره حساب اعلام فرمایید متشکرم
خيلي آدما از قبيل اين خانوما تو كشور ما وجود دارن كه به خاطر فرزند معلول شون اين كارها رو انجام ميدن همه ما ها هم ميدونيم تو اين شرايط يك بچه سالم خرجش چقد است جه برسد كه معلول يا مريض بأشد بعد ميان ماهى پنجاه تومن ميدن خدا وكيلى اونايي كه تو راس نشستن يه سوزن به خودشون بزنن نيازيم به جوال دوزم نيست به كسى بزنن به خدا زناى ايرونى شرف و غيرت دارن نزاريد كه انگشت اشاره كشوراى ديگه به بد بختى ما باشه. به اميد داشتن روزهاى خوب و بدون مشكلات زنان و مادران ايرانى