به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاراناحمد ملکی مدیر بیمارستان فیروز آبادی شهرری متولد سال 1361 و دارای  مدرک پزشکی عمومی است. در حال حاضر 15 ماه است که به عنوان مدیر در این بیمارستان فعالیت می‌کند.

وقتی مریض می‌شوید به بیمارستان خودتان می‌روید؟

اغلب خود درمانی می‌کنم تا به حال آنقدر مشکلم حاد نشده است که به سراغ همکاران بروم اما اگر ضرورت پیدا کند حتما به بیمارستان خودم می‌آیم. بیشتر مریضی‌هایم در حد سرماخوردگی بوده است که معمولا خود درمانی کرده ام که البته مجاز است.

وقتی خانواده‌تان یا اطرافیانتان به بیمارستان شما مراجعه می‌کنند هزینه دریافت می‌کنید یا نه؟

من خیلی سخت گیر هستم اتفاقا آخرین بار دو هفته پیش بود که مادرم با من تماس گرفت و خواست که برای گرفتن رژیم دیابتی به پزشک تغذیه مراجعه کند و تنها کاری که من کردم فقط گرفتن نوبت برای مادر بود و بعد گفتم که قبض را به دکتر تغذیه تحویل بدهند. شب که رفتم خانه گفت یک ساعت و نیم طول کشید تا قبض را به پزشک تحویل بدهم. همسرم هم به دلیل جا گذاشتن دفترچه مجبور شد قبض آزاد تهیه کند.

نظرتان راجع به دکتر هاشمی وزیر بهداشت وقت چیست و عملکرد وی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من دکتر هاشمی را از جمله وزرای تحول گرا می‌دانم، وی خیلی انسان جسوری است و از پروژه های کلان نمی‌ترسد و آشکار تصمیم‌های سنگین می‌گیرد. رو‌ی هم رفته من جسارت دکتر هاشمی را تحسین می‌کنم.

چطور مدیر بیمارستان شدید؟

وقتی یکی از دوستان و هم کلاسی‌های قدیمی ام در بیماستان فیروزآبادی رئیس بیمارستان شد از من برای کمک دعوت کرد. با توجه به مشغله زیاد وی بیشتر امور بیمارستان را من به عنوان مشاور رئیس انجام می‌دادم به همین دلیل شاید آرام آرام این ایده در دوستان به وجود آمد که یک فرد جوان تر هم می‌تواند بیمارستان را اداره کند این ماجرا آبان ماه 92  اتفاق افتاد پس از آن من به وزارت بهداشت برگشتم بعد از 3 ماه مسئولین دانشگاه علوم پزشکی ایران من را به عنوان معاون درمان دانشگاه ایران انتخاب کردند و بعد از آن با سمت مدیریت به بیمارستان فیروز آبادی برگشتم.

قبل از ورود به بیمارستان کجا مشغول به کار بودید؟

در معاونت بهداشتی وزارت بهداشت به عنوان کارشناس امور بیماری‌ها بودم. در سن 29 سالگی دوره‌ای را هم با عنوان مشاور معاونت امور قوا و شوراها در تشخیص مصلحت نظام بودم.

آقای دکتر چقدر سعی کردند زیرآبتان را بزنند؟

خیلی زیاد 

چه نمره ای به بیمارستان خودتان می‌دهید؟

بین 15 تا 16

آقای دکتر دوران دانشجویی یا مثلا 5 سال پیش فکر می‌کردید که مدیر بیمارستان شوید؟

نه ولی فکر میکردم نماینده مجلس می‌شوم.

چند نفر را تا به حال اخراج کرده اید؟

یک نفر را غیر مستقیم اخراج کردیم و هم چنین تخلفات اداری را گزارش کردیم.

چقدر حقوق می گیرید؟

اگر حکم کارگزینی من را می‌گویید 2 میلیون تومان و از کارانه بیمارستان هم قبل از طرح مبتنی بر عملکرد تقریبا همین حدود می‌گرفتم اما پس از اجرا‌ی این طرح به دلیل افزایش ساعات اضافه کاری 2 برابر این مبلغ دریافت می‌کنم.

 

آیا به درد دل بیمارانتان گوش می‌دهید؟

خیلی زیاد چون من مثل قدیمی‌ها در اتاقم را باز می‌گذارم که البته خوبی‌ها و بدی‌هایی دارد.

چقدر از شما درخواست ارائه خدمات رایگان دارند؟

بسیار زیاد، تا جایی که توانستیم این کار را انجام ندادیم زیرا بیمارستان غیر از بیمه و پرداختی‌های مردم درآمد عمده دیگری ندارد. تا مددکاران به ما اعلام نکنند که فردی واقعا نیازمند است این کار را انجام نمی‌دهیم.

از وقتی که مدیر بیمارستان شدید اطرافیانتان چقدر بیشتر روی شما حساب باز می کنند؟ 

واقعیتش از وقتی تلویزیون من را نشان داد درخواست‌ها از من بیشتر شد. دوستی که 4 سال از او خبر نداشتم و تمام فامیل‌ها و... با من تماس گرفتند و حتی فروشنده محل‌مان هم به من می‌گفت تو باعث افتخار مایی.

آیا در این 15 ماه به این فکر افتادید که سمت‌تان را به کس دیگری واگذار کنید؟

کس دیگری نه اما به این فکر افتادم که این کار را ادامه ندهم.

چرا؟

چون کار بسیار سخت و طاقت فرسایی است نه این که اهل این کار نباشم اما در کار آنقدر ناملایمات می‌بینی که بعضی وقت‌ها از کار خسته میشی نه از کار کردن. شاید یکی از دلایل ناملایمت این باشد که در جوانی مدیر شدم و بعضی ها فکر می کنند جای آن ها را گرفتم در جلساتی که می‌روم بعضی برخوردها بسیار خوب است اما بعضی دیگر در مقابلم جبهه می‌گیرند و فکر می‌کنند که باید آنها به جای من مدیر می‌شدند که این موضوع برایم سختی‌هایی را به وجود آورده است اما به لطف خدا ادامه می‌دهم. 

برنامه کاری شما برای آینده چیست؟

بیشتر به فکر گرفتن تخصص در رشته چشم پزشکی هستم که اگر درس بخوانم اتفاق می افتد. اگر نه احتمالا پیشنهاد‌های کاری داشته باشم که به آنها فکر می‌کنم. پیشاپیش به خاطر تمام سختی‌هایم از خانواده‌ام عذرخواهی می‌کنم.

سیاست‌های مدیریتی‌تان چگونه است؟

سوالتان عجیب است. طبق سیاست‌هایی مثل صداقت، امانت و سخت کوشی که برای خودم پذیرفته شده است مدیریت می‌کنم. مقام معظم رهبری خطاب به مسئولین کشور گفتند که مسئولین فرهنگی کشور باید سیاست سخت کوشی، تلاش و دوری از تنبلی را در پیش بگیرند تا به ارزش در بین سازمان‌ها و نهادها تبدیل شود. من فکر می‌کنم که تلاش و سخت کوشی همراه با امانت و صداقت می تواند سازمان را پیش ببرد.

تلخ‌ترین حاثه‌ای که در دوران مدیریتی برایتان اتفاق افتاده چه بود؟

فوت کودکی به نام کیانا در خاطرم مانده است. فوت این کودک برای من خیلی سخت بود.

شیرین‌ترین اتفاق یا خبر خوش چه بوده؟

اختصاص بودجه طرح تحول سلامت برای اصلاح زیر ساخت‌های بیمارستان و در پی آن خرید ژنراتور برق بیمارستان برایم شیرین بوده است زیرا ژنراتور بیمارستان ما مربوط به 30 سال پیش بود چیزی نزدیک به 700 میلیون اعتبار لازم داشتیم برای خرید آن، که تا چند ماه پیش تامین نشده بود؛

اتفاق شیرین دیگر قول وزیر بهداشت برای اختصاص یک دستگاه سی تی اسکن به بیمارستان فیروز آبادی است. خوشبختانه وزارت بهداشت اقدامات لازم را انجام داده است این خبر خوش برای مردم شهرری است و امیدواریم که به امید خدا طی 3 ماه آینده این دستگاه شروع به کار کند. این کار بار سنگینی را از دوش ما برداشت. بیمارستانی با قدمت 80 و چند ساله این دستگاه را نداشت و من اینجا از وزیر بهداشت تشکر می‌کنم.

نظرتان راجع به طرح تحول سلامت؟

به نظر من این طرح نیاز جامعه سلامت بود یعنی بعد از سال‌ها فرسودگی لازم بود تا روح تازه‌ای در این جسم خسته دمیده شود. هم چنین این طرح بسیار کمک کننده بود. من فکر می‌کنم در قسمت‌هایی از طرح تحول سلامت شتاب زدگی آشکاری دیده می‌شود به عنوان نمونه در روش پرداخت کارانه و اضافه کار طرح مبتنی برعملکرد کمی عجله شد. این طرح بسیار مترقی می‌دانم و گمان می‌کنم که عدالت در پرداخت را نشان خواهد داد اما به دلیل شتاب‌زدگی این طرح در بیمارستان‌ها به یک معضل تبدیل شده است و دل من از این بابت سوخت. شاید دیگر وزیر بهداشتی پیدا نشود که این شجاعت و جسارت را داشته باشد اما به هر حال امیدوارم طرح معطل نشود و ایرادات آن برطرف شود. نقد دیگر من این است که بعضی از قسمت های طرح تحول مبتنی بر اجبار و فشار بود که اگر با نظر سنجی همراه بود بهتر می‌شد اما کلیت طرح بسیار کمک کننده بود. همیشه تعداد زیادی از افراد جلوی در مدیریت بیمارستان بودند که از پرداخت هزینه ها ناتوان بودند و ما از کمک به آنها مستاصل بودیم.

آقای دکتر مدیریت یک بیمارستان چقدر سخت است؟ 

خیلی زیاد فکر می‌کنم سخت ترین کار اجرایی در بهداشت و درمان مدیریت بیمارستان‌هاست 

مدیران مانند افسرانی هستند که در خط مقدم جبهه در حال جنگ هستند یعنی هم بیماران و هم پرسنل به شما مراجعه می‌کنند. واقعا بار اصلی اداره بیمارستان به عهده مدیران بیمارستانهاست که می‌تواند خسته کننده باشد البته اگر عشق و علاقه و حمایت از سوی مسئولین بالا دستی باشد می‌توان سختی‌ها را کمتر کرد البته اگر ما در کارمان حمایت خانواده را نداشته باشیم نمی‌توانیم کار کنیم چرا که متاسفانه زمان لازم برای خانواده را هم صرف کارمان می‌کنیم.

وقتی این سمت را پذیرفتید با مخالفت خانواده به خصوص همسرتان هم مواجه شدید؟

بله همسر من مخالف بود و درحال حاضر نیز دعا می‌کند که دوران مدیریت من زودتر تمام شود. من روزی 12 ساعت کار می‌کنم و چاره‌ای هم ندارم اگر قرار باشد این کشتی را به سر منزل مقصود و ساحل امنی برسانیم باید کار کنیم. شاید در سیستم مدیریتی بعضی‌ها مجبور باشند سخت کار کنند تا بقیه راحت باشند و قرعه سختی این کار به نام ما افتاده است. همسرم هم پرستار است و تا حد زیادی  یکدیگر را درک می‌کنیم اما خیلی راضی نیست که من این کار را ادامه دهم.

 

صندلی مدیریت شیرین است؟

بله.

 

آیا مطب شخصی هم دارید؟

خیر فقط هفته ای یکبار به یکی از درمانگاه های خیریه جنوب شهر می‌روم و در جای دیگری کار طبابت انجام نمی‌دهم‌.

قبل از این که مدیر بیمارستان شوید چطور؟

خیر فقط تعداد دفعاتی که به درمانگاه می‌رفتم بیشتر بود و تعداد بیماران بیشتری را ویزیت می کردم. در حال حاضر شورایار محله نیز هستم و مسئولیت‌هایی دارم که مزید بر علت شده است.تا حدی که به همسرم گفتم تصور می‌کنم الان بیشتر از آینده هم‌دیگر را می‌بینیم.

 

چه تعداد از پزشکان بیمارستانتان از دست شما ناراضی هستند؟

گاهی اوقات مجبور می‌شوم بین بیمار و پزشک یکی را انتخاب کنم و اگر کوتاهی از طرف پزشک باشد، اتفاقا آن پزشک از دوستان قدیمی هم باشد خیلی سخت می‌شود و این یکی از سختی‌های مدیریت است.