به گزارش پارس به نقل از ایرنا، وضعیت بحرانی منطقه خاورمیانه خصوصاً در سوریه، عراق و یمن، حاکی از واقعیت تلخی است که در قالب «جنگ نیابتی» اقدام های قدرتهای جهانی و برخی رژیم های عربی علیه جمهوری اسلامی ایران قابل تحلیل و بررسی است. ایجاد فتنه و جنگ افروزی داخلی میان گروه های متضاد دینی، سیاسی و قومی حربه ای است که غرب ومتحدان منطقه ای اش از سال ها پیش در منطقه علیه ایران به کار گرفته اند. اما این نبردهای نیابتی با ارسال تروریست از 80 کشور جهان به سوریه وارد فاز تازه ای شد و با ظهور پدیده ای به نام داعش و جبهه النصره و همچنین با تجاوز نظامی عربستان به یمن به اوج خود رسید. 

برخی کارشناسان مسائل راهبردی و امنیت منطقه ای پیش بینی کرده اند که جبهه جدید جنگی علیه ایران در افغانستان گشوده خواهد شد و طی ماه های آینده عملیات رعب و وحشت، اشغال شهرها، قتل عام و ویرانی در بخشی از افغانستان را دور از انتظار نمی دانند.تا به زعم رهبران پشت پرده جنگ های نیابتی، حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران در شرق و غرب تکمیل شود. 

حمایت عربستان، ترکیه، قطر و آمریکا از گروه های تروریستی و شورشی در سوریه موجب شد که یک بحران بزرگ انسانی رقم بخورد که تا کنون به مرگ حدود 250 هزار انسان انجامیده و خاورمیانه را به بهشت تروریسم تبدیل کرده است. لذا با توجه به احتمال افزایش بحران امنیتی و نظامی در ماههای آینده، بررسی دقیق اوضاع خاورمیانه، علت ها و ریشه ها و ارایه راهکارهای مناسب با بهره گیری از مراکز مطالعاتی و تشکیل اتاقهای فکر جهت مقابله و خنثی کردن این فتنه گسترده بسیار ضروری است.    

** مقدمه

ایران یکی از مهمترین کشورهای جهان به لحاظ راهبردی و ژئوپلیتیکی است (فولر، 1373، 50). این کشور به لحاظ وسعت، شکل، مرزها، و وضعیت اقلیمی و بافت اعتقادی می توان به جرات گفت که کشوری منحصر بفرد محسوب می شود. ایران با 15 همسایه مرز آبی و خاکی داشته و پل ارتباطی بین چهار منطقه شرق مدیترانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، و شبه قاره هند می باشد که با همجواری با سه دریا (کاسپین، خلیج فارس و مکران) ظرفیت بالقوه ای جهت نقش آفرینی در عرصه جهانی دارد. ایران در ذخائر نفت خام جهان پس از عربستان سعودی و عراق قرار دارد و دومین دارنده ذخائر گاز جهان پس از فدراسیون روسیه به شمار می رود که می تواند با اتکا به جمعیت 80 میلیون نفری خود و اتخاذ سیاست تولید ملی و خودکفایی داخلی و بهرمندی از قدرت نظامی کافی به یک قدرت بزرگ نقش آفرین بین المللی تبدیل شود. لکن بافت اعتقادی جمهوری اسلامی ایران در تضاد با قدرتهای سلطه گر جهانی است و همین امر موجب شده است که طی سالهای اخیر، غرب با روش های گوناگونی، از جمله تحریم و استفاده ابزاری از رژیم های مرتجع عربی و آغاز جنگ های نیابتی فشارهای مختلفی را برای کاهش قدرت ایران اعمال کنند. جنگ اقتصادی، جنگ رسانه ای و جنگ نیابتی مهم ترین صحنه ها از ایجاد تقابل غرب با جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود که در این مقاله تلاش می شود به مسئله جنگ نیاتبی در خاورمیانه که یکی از ابزارهای آن جنگ تبلیغاتی است پرداخته شود. 

جنگ تبلیغاتی یکی از ابزارهای نرمِ قدرت سیاسی است که در سیاست کلان هر دولت درکنار سایر ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی به منظور تحقق اهداف سیاست خارجی عمل می کند. 

جنگ تبلیغاتی نوعی جنگ روانی است که می توان اینگونه تعریفش کرد: استفاده برنامه ریزی شده دولت از اقدامات تبلیغاتی در زمان جنگ یا حالات فوق العاده به منظور تأثیرگذاری بر دیدگاه ها، احساسات، موضع گیری ها و رفتار گروه های دشمن، دوست و بی طرف به منظور کمک به تحقق سیاست های دولت. 

جنگ تبلیغاتی را جنگ روانی، جنگ نرم، جنگ بدون خونریزی و جنگ سردِ اعصاب برای کنترل ذهن و اراده مردم و شکستن اراده دشمن نیز تعریف کرده اند. (عملیات روانی، 1382) 

رسانه های همسوی غربی و عربی همچون بی بی سی، فاکس نیوز، صدای آمریکا، رادیو فردا، العربیه، الجزیره و... جنگ بین المللی در سوریه را با ابزار تبلیغاتی حقوق بشری در ابعاد بسیار وسیع در سطح جهان پوشش می دهند تا بر افکار عمومی جهان مسلط شوند. هدفِ نشان دادن این سناریو چنین است که دولت سوریه مشغول نسل کشی مردم خود می باشد و کشورهای حامی دولت دمشق را حامی این تراژدی انسانی معرفی کنند!! ولی در پشت این شعارهای فریبنده سیاسی، بازی شیطانی خونینی جریان دارد.

همچنین هژمونی گرایی سیاسی غرب مهمترین عامل واکنش از سوی کشورهای شرق به ویژه جهان اسلام است که به وضوح از دوران باستان تاکنون شاهد آن هستیم. به نحوی که می توان جنگ های صلیبی را به مهم ترین منازعات بین غرب وشرق نام برد. آنچه در دوره معاصر این تضادها و منازعات را شدت می بخشد نظام سرمایه داری است. 

نظام سرمایه داری الگوها، نظام ها و ارزش هایی را که در پیوند با سرمایه داران و صاحبان زر و زور باشد در سطح جهان اشاعه می دهد، امانوئل والرشتاین علت اصلی منازعات در سطح جهانی را ماهیت نظام سرمایه داری می داند. در این روند، نظام سرمایه داری در مرکز کشورهای غربی ایجاد شد و به گونه ای تدریجی از تکامل ابزاری و عقلانی برخوردار گردید. به هر میزان که چنین تکاملی ایجاد گردد، امکان جدال و رویارویی جهان غرب با سایر حوزه های اقتصادی، استراتژیک و تمدنی افزایش بیش تری پیدا می کند (متقی،1387 ، 22)

** تعریف جنگهای واسطه ای یا نیابتی

جنگ نیابتی، جنگ واسطه ای یا جنگ وکالتی؛ وضعیتی است که در آن قدرت های درگیر به جای اینکه مستقیماً وارد جنگ با یکدیگر شوند با حمایت های مالی، تسلیحاتی و تبلیغاتی از کشورها یا گروه های مسلح دیگری که با قدرت مقابل یا متحدین آن در جنگند، سعی در تضعیف آن قدرت یا فشار بر آن می نمایند. در بسیاری از موارد به علت توان بالای نظامی قدرت های اصلی، درگیری نظامی مستقیم آن ها با یکدیگر می تواند هزینه های سیاسی، اقتصادی و انسانی بالایی را برای هر دو طرف در پی داشته باشد و از این رو طرفین تلاش می کنند که بدون وارد شدن به جنگ تمام عیار از طریق حمایت از گروه ها و دولت های ثالث به طرف مقابل ضربه بزنند و یکدیگر را تضعیف نمایند. 

جنگ نیابتی خالص تقریباً وجود ندارد، زیرا گروه هایی که با یک کشور خاص در جنگ هستند معمولاً به دنبال منافع و هدفهای شخصی خود نیز هستند که ممکن است با منافع و هدف های کشور حامی آن ها در برخی موارد یکی نباشد و از کنترل نیز خارج شود. معمولاً بیشترین کاربرد جنگ های واسطه ای در دوران های جنگ سرد است، زیرا به این وسیله می توان بدون درگیری مستقیم با قدرت مقابل و ورود در یک جنگ بزرگ و بسیار پرهزینه، به فشار بر قدرت مقابل ادامه داد. 

جنگ سوریه را می توان یک نمونه جنگ نیابتی دانست که در آن قدرت های جهانی نظیر روسیه با حمایت از دولت قانونی سوریه و عربستان، قطر، ترکیه، آمریکا، انگلستان و فرانسه با حمایت از گروه های مختلف تروریستی سعی در تضعیف غیر مستقیم دولت های رقیب یا حفظ و افزایش دامنه نفوذ خود در این کشور می کنند. (گلوبال ریسرچ June 29, 2014)

آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که روش دکترین بوش که 150 هزار نیرو به عراق گسیل کرد و میلیارد ها دلار خسارت و 10 هزار کشته به بار آورد، شکست خورده است و لازم است با استفاده از ابزار برخی کشور های وابسته همچون عربستان و قطر بعنوان نیروی نیابتی خود استفاده کنند تا با کمترین خسارت بتوانند به اهداف نامشروعش خود دست یابند. 

در تعریف مفهوم جنگ نیابتی (Proxy War) گفته می شود که منظور از آن، جنگی میان دو طرف یا بیشتر است که در آن، دست کم یکی از طرف ها از سوی یک کشور خارجی حمایت می شود و هدف از آن نیز دستیابی به اهداف و منافع کشور یا کشورهای حامی است. البته در یک جنگ نیابتی، طرفین جنگ به دلایل مشخص مخصوص به خود وارد منازعه با یکدیگر می شوند؛ اما دلیل اینکه آن ها به عنوان «نایب» در نظر گرفته شده و آن منازعه حالت جنگ نیابتی پیدا می کند، همان عامل پیش گفته، یعنی حمایت یک کشور خارجی است. دلیل این حمایت نیز آن است که «نایب» هدفی را دنبال می کند که برای حامی مطلوب به نظر می رسد. از زمان پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان دو قدرت آمریکا و شوروی، جنگ های نیابتی به پدیده ای مرسوم در روابط بین الملل تبدیل شدند که این امر به چند دلیل اتفاق افتاد. یکی از مهم ترین دلایل، هراس از این بود که درگیری مستقیم دو قدرت، می توانست به وقوع جنگ هسته ای و نابودی کامل هر دوی آن ها منجر شود. افزون بر این، اتحاد شوروی، به ویژه در سال های آخر حیات خود، فاقد منابع لازم برای تقابل مستقیم با ایالات متحده بود. نقش مهم رسانه ها در سیاست آمریکا، از دیگر دلایل مرسوم شدن جنگ های نیابتی بود. در اغلب اوقات پس از وقوع جنگ های مهم، رسانه های آمریکایی اقدام به انتشار دیدگاه های ضد جنگ کرده و می کنند که این امر سبب اعمال فشار بر دولت می شود؛ بنابراین، آمریکا که نمی توانست توجیهات لازم برای افکار عمومی جهت ورود مستقیم به جنگ فراهم کند، ترجیح می داد به جنگ های نیابتی متوسل شود. یکی از مهم ترین نمونه های این مورد اخیر، وضعیتی بود که پس از حمله اتحاد شوروی به افغانستان در سال 1979، آمریکا از مداخله مستقیم در این ماجرا خودداری کرد و در عوض، ترجیح داد به حمایت مالی و تسلیحاتی از مجاهدین افغان در مقابل روس ها بپردازد. نکته مهم این بود که جنگ افغانستان، تنها چهار سال پس از پایان جنگ ویتنام رخ داد و آمریکا به دلیل فشار افکار عمومی نمی توانست وارد جنگی جدید شود. این احتمال وجود دارد که جنگ های نیابتی ابتدا به شکل جنگ هایی مستقل بروز کرده و سپس در پی تلاش قدرت های بزرگ برای حفاظت و یا تأمین منافع خویش، حالت نیابتی به خود بگیرند. به عنوان مثال، جنگ داخلی اسپانیا در ابتدا به عنوان جنگی میان ناسیونایست های افراطی تحت امر ژنرال فرانکو و طرفداران جمهوری اسپانیا آغاز شد، اما به دنبال حمایت آلمان نازی از ناسیونالیست ها و حمایت شوروی، مکزیک و دیگران از جمهوری خواهان، به یک جنگ نیابتی تبدیل شد. همچنین جنگ داخلی اسپانیا که به آن اشاره شد، نمونه ای از جنگ های نیابتی پیش از آغاز جنگ سرد بود. در دوره جنگ سرد، دو جنگ کره و ویتنام از مهم ترین نمونه های جنگ نیابتی به شمار می رفتند. در جنگ کره که از 1950 تا 1953 طول کشید، جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی از کمونیست ها در شمال در مقابل نیروهای سازمان ملل به رهبری آمریکا حمایت می کردند. شوروی مستقیم وارد این درگیری نشد، ولی چین هزاران سرباز را در حمایت از کره شمالی به جبهه های جنگ فرستاد. در جنگ ویتنام نیز شوروی و کشورهای کمونیستی از چریک های «ویت کنگ» و دولت ویتنام شمالی در مقابل ویتنام جنوبی و متحدان آن از جمله آمریکا حمایت می کردند. البته آمریکا با اعزام صد ها هزار سرباز خود مستقیم وارد این منازعه شد. (تابناک، 1394)

** اهداف جنگ نیابتی و ارتباط آن با طرح خاورمیانه بزرگ

در تجزیه و تحلیل علت توسل برخی کشورها به جنگ نیابتی، به دو دلیل عمده می توان اشاره کرد؛ دلیل نخست تفاوت قدرت نرم و سخت دو کشور است. اگر به فرض کشور «الف» به طور قابل توجهی قدرتمندتر از کشور «ب» باشد، کشور «ب» بهترین گزینه را برای مقابله با «الف» در توسل به جنگ نیابتی می بیند. دلیل دوم، ضرورت حمایت افکار عمومی از جنگ ها در سطح بین المللی و نگرانی از واکنش های جهانی در صورت ورود مستقیم یک کشور به جنگ با کشور دیگر است. لذا می توان نتیجه گرفت که درگیری نظامی مستقیم آمریکا و متحدین وهابیش با جمهوری اسلامی ایران به دلایلی همچون: همگرایی مردم داخل ایران با حاکمیت، تعلق خاطر درصد قابل توجهی از مردم افغانستان، عراق، لبنان، یمن، بحرین و... با جمهوری اسلامی ایران، داشتن روحیه دفاع ملی از سرزمین نزد ایرانیان، خودکفایی های دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مخالفت افکار عمومی جهان با حمله مستقیم غرب به ایران، رویای باطل تجاوز مستقیم به ایران را به امری ناممکن برای آمریکا تبدیل کرده است و از همین رو است که دست به مدیریت جنگهای نیابتی با رویکرد فرسایشی و بلندمدت زده اند. کشورهایی که جنگ نیابتی را علیه جمهوری اسلامی ایران رهبری میکنند در واقع اهداف متعددی را دنبال میکنند که در زیر می توان به مهم ترین آن اشاره نمود :

-    توازن قوا و برتری ژئوپولیتیکی به نفع آمریکا در منطقه

-    فروش میلیاردها دلار تسلیحات نظامی به منطقه

-    ضربه شدید به اقتصاد روسیه و ایران و نا امن کردن مسیر صادرات گاز

-    تضعیف محور مقاومت با فرسایشی شدن جنگهای نیابتی

-    فراهم کردن صادرات گاز اسرائیل به اروپا 

-    متلاشی کردن مرزهای جغرافیایی منطقه جهت دست یابی به طرح خاورمیانه بزرگ

لذا می توان نتیجه گرفت که جنگهای نیابتی غرب و متحدینش علیه ایران، هدف کوتاه مدت تضعیف ژئوپولیتیک ایران را دنبال می کند و در اهداف بلندمدت خود اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و تغییر مرزهای بجا مانده از موافقت نامه سایکس پیکو را در ذهن می پروراند. 

موافقت نامه سایکس پیکو توافقی سری میان استعمار بریتانیا و فرانسه بود که در ماه مه 1916 در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافق نامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. این توافق نامه نامش را از سر مارک سایکس بریتانیایی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی گرفته است و به تشکیل کشورهای مذکور ختم شده است. نخستین نشانه های تلاش برای اجرایی شدن این طرح را می توان در اعلام حمایت قاطع رژیم صهیونیستی از تشکیل کشوری جعلی به نام کردستان پس از تجزیه احتمالی عراق مشاهده کرد و بعد از آن نیز حمایت مقامات سعودی از تجزیه عراق. 

طرح تجزیه خاورمیانه اولین بار درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 توسط برنارد لویس یهودی در نشست سال 1979 اعضای بیلدربرگ در اتریش مطرح شد. او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه به کشورهای کوچک که قابل مدیریت است، برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح عنوان شد که کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیان های زبانی، نژادی و منطقه ای به واحدهای کوچک باید تجزیه شوند و ضروری است انگلیس از تحرکات قومی قبیله ای و فرقه ای حمایت کند. اما طرح خاورمیانه بزرگ به صورت علنی تر در در 12 سپتامبر 2002 توسط کولین پاول مطرح گردید و بنابراین طرح، آمریکا خود را مصمم معرفی کرد تا جوامع منطقه خاورمیانه را دموکراتیزه کند! طرح خاورمیانه بزرگ مدعی است که هدف آن از بین بردن مشکلات اقتصادی و دستیابی به دموکراسی در منطقه خاورمیانه است تا به این ترتیب ثبات و امنیت جامعه جهانی به ویژه آمریکا را تامین و حفظ نماید، اما آمریکا در حقیقت به دنبال تشکیل کشورهای قومی قبیله ای کوچک تر جهت هژمونی منطقه و سلطه بر آنان است. بودجه اولیه طرح خاورمیانه بزرگ برای سال مالی 2002 برابر29 میلیون دلار بود. اما با وقوع جنگ عراق در مارس 2003 بودجه مالی این طرح به مقدار 100 میلیون دلار افزایش یافت. اجرای طرح آمریکایی خاورمیانه بزرگ همواره توسط کشورهای اروپایی به دیده شک و نگرانی مورد تحلیل قرار گرفته است و کشورهای منطقه نیز به شدت نسبت به آن واکنش نشان داده اند و این طرح را موجب تشدید بی ثباتی، فروپاشی دولت های منطقه، ظهور فرقه های متعدد تروریستی و ویرانی گسترده در خاورمیانه میدانند.

وضعیت بحرانی امروز خاورمیانه بنظر میرسد گامی در راستای طرح خاورمیانه بزرگ و نظریه 'هرج و مرج سازنده' کاندولیزا رایس باشد. تئوری خانم رایس تأییدی بود بر وجود یک 'نقشه راه نظامی' برای خاورمیانه که انگلیس، امریکا و اسرائیل ابتکار آنرا بر عهده بگیرند. این پروژه، که سال ها بود در مرحله طراحی و برنامه ریزی قرار داشت، عبارت است از ایجاد هلالی از بی ثباتی، هرج و مرج و خشونت که از لبنان، فلسطین و سوریه آغاز شده و تا عراق، ایران و مرزهای افغانستان ادامه خواهد داشت. منطقه ای که 'جغرافیای امنیتی ایران' یا محور مقاومت نام دارد. نطق سالها پیش خانم رایس (وزیر خارجه پیشین امریکا) در موضوع 'خاورمیانه جدید' که در اسراییل مطرح شد، حکایت از اهداف آمریکا برای ایجاد نا امنی در خاورمیانه و در نهایت ایجاد یک به اصطلاح تغییرات نوین جهانی بر اساس منافع خود دارد. به نظر پرفسور مارک لواین (Mark Levine) نومحافظه کاران و نولیبرال های طرفدار جهانی سازی و بسیاری از جمهوری خواهان به برنامه هرج و مرج سازنده برای خاورمیانه به شدت علاقه مند هستند و آنرا هم راستا با طرح خاورمیانه جدید آمریکا می دانند. به همین دلیل نقشه ای نسبتاً معروف از خاورمیانه جدید، افغانستان یا ساخلو نظامی ناتو و پاکستان از سال 2006 به این طرف در محافل استراتژیک، دولتی، ناتو و نظامی دست به دست می چرخد و آمریکا آنرا به صورت غیررسمی در معرض دید عموم قرارداده، بدین منظور که پس از گسترش ناامنی و رواج تروریسم در خاورمیانه بتواند اجماعی بین المللی در مورد آن برپا کرده و جامعه جهانی را برای تغییرات احتمالی و حتی ناگهانی و فاجعه بار آینده خاورمیانه آماده نماید. نقشه خاورمیانه بزرگ توسط سرهنگ یکم رالف پیترز (Ralph Peters) تهیه شده است. این نقشه در جورنال نیروهای مسلح (Armed Forces Journal) مورخ ماه ژوئن 2006 چاپ شد. رادلف پیترز سرهنگ بازنشسته آکادمی ملی جنگ امریکاست. او به عنوان آخرین سمت، عهده دارمعاون رئیس ستاد اداره اطلاعات در وزارت دفاع امریکا بوده و یکی از بهترین مؤلفان پنتاگون است که مقالات متعددی در موضوع استراتژی برای جورنال ارتش و سیاست خارجی امریکا نگاشته است. نظر رالف پیترز درباره مرزهای جغرافیایی خاورمیانه بدین شرح است: 'خودسرانه ترین و تحریف شده ترین مرزها در جهان مرزهای آفریقا و خاورمیانه می باشند. مرزهای آفریقا، که توسط اروپائیان مغرض و خودپرست ترسیم شده، هنوز باعث درگیری و مرگ و میر میلیون ها مردم بومی این قارّه می شود. ولی مرزهای ناعادلانه در خاورمیانه، به قول چرچیل بسیار بیش تر از آنچه که کشورها و مردم بومی بتوانند تحمل کنند باعث زحمت می باشد.'

** هشدار رهبری در خصوص کشاندن جنگهای نیابتی به مرزها؛

با توسعه جنگهای نیابتی از سوریه به عراق و یمن و احتمالا طی روزهای آینده به افغانستان؛ مقام معظم رهبری با حضور در دانشگاه افسری امام حسین(ع) مباحثی بسیار مهم در رابطه با تحولات منطقه و امنیت ایران را تشریح و نسبت به اهداف برخی کشورهای مرتجع هشدار دادند. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به برخی خبر ها مبنی بر تلاش مشترک دشمنان و برخی مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران پرداختند و تأکید کردند: «پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملی در نیروهای مسلح هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.» (بیانات در دانشگاه افسری، 1394) 

اشاره آیت الله خامنه ای به جنگ های نیابتی در ادامه فرمایشات ایشان در ماه های اخیر و تداوم ناامنی های گسترده در خاورمیانه قابل ارزیابی است. با آغاز تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن و گسترش دامنه فعالیت های داعش در سوریه و عراق، بیم آن می رود که ناامنی به سایر مناطق سرایت کرده و حتی کنترل آن از دست بانیان تروریسم نیز خارج گردد. هم اکنون منطقه ای به وسعت اتحادیه اروپا در خاورمیانه و شمال آفریقا (شامل عراق، سوریه، لبنان، یمن، لیبی، افغانستان) درگیر تررویسم شده است و احتمال بروز و سرایت آن به دیگر دولت های منطقه قابل پیش بینی است. تعدد گروه های مختلف مسلح در سطح منطقه هم چون داعش، شعب وابسته به القاعده نظیر جبهه النصره در سوریه، گروه های مسلح سکولار موجود در سوریه، عشایر سنی عراق، پ.ک.ک، بوکوحرام، تمایل برخی اخوانی ها به اقدامات مسلحانه، گروه ها و قبائل مسلح در لیبی و... بر تشدید بی ثباتی موجود در خاورمیانه و شمال آفریقا افزوده است و زمینه را برای بهره گیری بیگانگان فراهم نموده است. حضور و فعالیت نصفه و نیمه شماری از گروه های تروریستی در مناطق مرزی ایران در مقطع کنونی می تواند آبستن ایجاد چنین نابسامانی را فراهم نماید. 

جمهوری اسلامی به دلیل ثبات پایدار، امنیت ملی قوی، وحدت ملی مردم و باورهای اعتقادی، به جزیره ثبات در منطقه بحران خیز خاورمیانه تبدیل شده است، امری که با ناخرسندی دشمنان تهران همراه بوده است. 

** نتیجه گیری

به دنبال افزایش دامنه جنگهای نیابتی، آمریکا و متحدانش تمایل دارند شرایط خاورمیانه را به سمت و سوی سال هایی که در منطقه اروپای شرقی و مرکزی منجر به جنگ جهانی اول شد هدایت کنند. آن زمان که با پایان یافتن جنگ جهانی اول مرزهای کشورها در شبه جزیره بالکان و اروپای شرقی و مرکزی از نو ترسیم و پیاده شدند. این منطقه دورانی از طغیان، خشونت و مناقشه را قبل و بعد از جنگ جهانی تجربه کرد و این اتفاقات حاصل مستقیم سرمایه ها و منافع خارجی و دخالت آن ها در این مناطق بود؛ دقیقا مشابه وضعیتی که امروز در خاورمیانه با آن مواجه هستیم و منطقه توسط قدرت های خارجی و دولتهای عرب مرتجع به بهشت تروریسم و نا امنی تبدیل شده است. 

هم پیمانان پشت صحنه داعش، سیاست گسترش تروریسم را در منطقه پیرامونی ایران به شدت دنبال میکنند تا به اصطلاح خودشان با قدرت ایران در مدیترانه و غرب آسیا مقابله نمایند. حضور القاعده و داعش در کنار مرزهای ایران بعنوان یک کشور قدرتمند تاریخی و برتر منطقه ای به هیچ وجه برای جمهوری اسلامی ایران قابل تحمل نیست. 

لذا ضروری است که تحولات منطقه با دقت پیگیری و طرح های مختلف جهت مواجهه با هرگونه سناریوی احتمالی تهیه و تدوین شود.

-----------------------------------------------------------------------------------

* مدیرعامل مرکز مطالعات خلیج فارس

منابع: 

- فولر، گراهام، ایران: قبله عالم، ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر مرکز، 1373. 

- معاونت فرهنگی سپاه، 1382، عملیات روانی، تهران: نصایح

- متقی، ابراهیم، 1387، رویارویی غرب معاصر با جهان اسلام ،تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- مقاله گلوبال ریسرچ: 

http://www.globalresearch.ca/us-nato-proxy-war-in-iraq-and-syria-us-financing-and-training-of-moderate-isis-rebels-in-syria/5389053

- تابناک، خرداد 1394، مقاله دلیل توسل به «جنگ نیابتی» علیه ایران در منطقه چیست؟ 

- مقاله آمریکن اینتریست: 

- http://www.the-american-interest.com/2015/06/09/kurds-gain-new-power-even-as-isis-threatens/

- بیانات رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین 1394/02/30

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29792