به گزارش پارس به نقل از تسنیم، توماس فریدمن، روزنامه‌نگار و تحلیلگر آمریکایی با انتشار یادداشتی در نشریه نیویورک‌تایمز به بررسی دیدگاه‌های احتمالی اسرائیلی‌ها در مورد توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 پرداخت. در این یادداشت آمده است: همزمان با سخنان آشکار ایالات متحده و اسرائیل در مورد توافق هسته‌ای ایران، من از خود این پرسش را می‌کنم: اگر یک خواربارفروش اسرائیلی، یک ژنرال اسرائیلی و یا نخست‌وزیر اسرائیل بودم چگونه به این توافق نگاه می‌کردم؟

اگر من یک خواربارفروش اسرائیلی بودم که این توافق را تنها از طریق رادیو دنبال می‌کند، به‌خاطر به رسمیت شناختن حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم از آن متنفر بودم و به‌خاطر اینکه ایران علی‌رغم امضای پیمان منع اشاعه هسته‌ای، به‌طور مرتبط برای گسترش قابلیت (هسته‌ای) خود تقلب کرده است. در نهایت، ایران شعار «مرگ بر اسرائیل» را در راهپیمایی‌های خود سر می‌دهد و در سال 2006 از کنفرانسی برای پشتیبانی از ردِ هلوکاست حمایت کرد. فراتر از آن، گروه‌های وابسته به ایران، شامل شبه‌نظامیان شیعه لبنانی ــ حزب‌الله ــ در سال 2006، یک جنگ (بدون بهانه) را علیه اسرائیل آغاز کرد و زمانی که اسرائیل علیه اهداف نظامی و غیرنظامی حزب‌الله اقدامات تلافی‌جویانه‌ای را انجام داد، حزب‌الله هزاران موشک تأمین شده از سوی ایران را به سرتاسر اسرائیل شلیک کرد. به‌عنوان یک خواربار فروش اسرائیلی، من این توافق را از عمق جان رد می‌کردم.

اگر من یک ژنرال اسرائیلی بودم، در بدبینی خواربارفروش شریک بودم، اما (همچون دیگر افسران نظامی اسرائیلی) به نتیجه‌ای متفاوت می‌رسیدم. من سخن آبا اِبان سیاستمدار سابق اسرائیلی را به یاد می‌آوردم که گفت زمانی که اسرائیلی‌ها از سازش با فلسطینی‌ها سخن می‌گویند به این معنا نیست که ما خلع سلاح شده‌ایم. اسرائیل نه تنها بین 100 تا 200 بمب هسته‌ای دارد، بلکه با استفاده از هواپیماها، زیردریایی‌ها و موشک‌های دوربرد خود می‌تواند آنها را به‌سوی ایران شلیک کند. همچنین به این نکته اشاره می‌کنم که چرا حزب‌الله از سال 2006 تا کنون هیچ حمله بدون بهانه‌ای را علیه اسرائیل آغاز نکرده است، زیرا به‌تجربه مشخص شده است که دکترین اصلی اسرائیل این است: هیچ دشمنی نمی‌تواند ما را آن‌قدر دیوانه کند که این منطقه را ترک کنیم.

به‌نوشته توماس فریدمن، اسرائیل زمانی که مجبور باشد، جنگی بدون رحم را اجرا خواهد کرد ... این یک تصویر زیبا نیست، اما اینجا منطقه اسکاندیناوی نیست. اسرائیل در یک منطقه سرشار از اعراب مسلمان دوام آورده است ... ایران، حماس و حزب‌الله می‌دانند که ژنرال‌های اسرائیلی آگاه هستند که قدرت بازدارندگی قابل توجهی را در مقابل بمب‌های ایران دارند.

و رهبران ایران مدتهای مدیدی است که نشان داده‌اند رویکرد انتحاری ندارند. همان‌گونه که شامی فلدمن و آریل لویت، دو تن از استراتژیست‌های اسرائیلی اخیراً در نشریه نشنال اینترسنت نوشته‌اند: «این نکته قابل توجه است که طی 36 سال، جمهوری اسلامی بقای خود را هیچ گاه مانند آنچه صدام سه بار انجام داد، به قمار نگذاشته‌ است ــ با حمله علیه ایران در سال 1980، تجاوز به کویت در سال 1990 و شرط‌بندی بر سر اینکه جورج بوش در سال 2003 حمله نخواهد کرد. اگر من یک ژنرال اسرائیلی بودم، این توافق را دوست نمی‌داشتم، اما می‌توانستم مزیت‌های آن را ببینم، خاصه اگر ایالات متحده بازدارندگی آن را افزایش دهد.

اگر من نخست‌وزیر اسرائیل بودم، در ابتدا اذعان می‌کردم که اسرائیل با دو تهدید موجودیتی روبه‌رو است: یکی، خارجی، که یک بمب ایرانی است و دیگری، داخلی، شامل ناکامی در جداشدن از فلسطینیان کرانه باختری و تشکیل دو دولت، و رها کردن راه حل یک دولت، گزینه‌ای که نهایتاً اسرائیل را به وضعیتی می‌رساند که بر چنان تعدادی از فلسطینیان حکمرانی خواهد کرد که دیگر یک دولت یهودی نخواهد بود.

برای مقابله با تهدید ایران، من همچون نخست‌وزیر اسرائیل، یهودیان آمریکا را به مخالفت با دولتشان و  تلاش برای متوقف کردن توافق هسته‌ای تشویق نمی‌کردم ــ من هیچ جایگزین معتبری ندارم.

این توافق به‌مدت 15 سال، میزان ذخیره اورانیوم ایران را که مناسب برای ساخت بمب هسته‌ای است به‌شدت کاهش داد و زمان گریز هسته‌ای آن را فراتر از سه ماه برده و به یک سال می‌رساند. من مطمئن هستم که اگر بتوانم برای 15 سال ایران را در فاصله یک‌ساله از ساخت بمب هسته‌ای دور نگه دارم، طی آن زمان فناوری‌های دفاعی اسرائیل به مراحل پیشرفته‌تری برای کشف و نابودی هرگونه گزیر هسته‌ای ایران خواهند رسید.

و همچنین به این تشخیص می‌رسیدم که اگر لابی‌گرهای من در واشنگتن در ترغیب کنگره به اصلاح توافق موفق می‌شدند، نتیجه کار به یک توافق بهتر منتج نمی‌شد، بلکه هیچ توافقی در کار نخواهد بود، بنابراین ایران همچنان تنها سه ماه از بمب هسته‌ای فاصله خواهد داشت ــ و بدون هیچ‌گونه بازرسی‌های سرزده، و شکست تحریم‌ها، این اسرائیل و نه ایران است که از نظر دیپلماتیک منزوی می‌شود.

در نتیجه به‌عنوان نخست‌وزیر اسرائیل، به‌جای مقابله با رئیس جمهوری آمریکا، حمایت اسرائیل از این توافق را به وی منتقل می‌کردم اما از ایالات متحده می‌خواستم آنچه را حقیقتاً اهمیت دارد افزایش دهد ــ توان بازدارندگی آن را ــ از طریق ترغیب کنگره به صدور مجوز برای رئیس جمهوری کنونی و هرکسی که پس از وی سر کار بیاید به‌منظور استفاده از هر ابزاری برای نابودی هرگونه تلاش ایران برای ساخت یک بمب. من به بازرسان سازمان ملل اطمینان ندارم، من به بازدارندگی اطمینان دارم. و اینکه از آمریکا بخواهم تا بمب‌های فوق قدرتمند سنگر‌شکن خود موسوم به MOB را در خاورمیانه مستقر کند، بمبی که می‌تواند هرگونه رآکتور ایران را که در دل کوه‌ها مخفی شده باشد، نابود کند. در این صورت، ایرانی‌ها پیام را دریافت خواهند کرد.

و به‌عنوان نخست‌وزیر اسرائیل تمام انرژی خود را برای کنار کشیدن از فلسطینیان کرانه باختری به‌منظور حفظ اسرائیل به کار می‌بردم. این امر ــ به‌علاوه توافق با ایران و به‌علاوه بهبود بازدارندگی ایالات متحده ــ می‌تواند اسرائیل را در مقابل دو تهدید موجودیتی که پیشتر ذکر شد، حفظ کند.

متأسفانه، اسرائیل نخست‌وزیری دارد که راهبرد وی رد توافق ایران بدون داشتن هیچ طرح جایگزین معتبر و دست‌کم شمردن تهدید داخلی بدون هرگونه طرح اولیه معتبر است.