به گزارش پارس به نقل از تسنیم، آخرین نشست وزرای امور خارجه آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس با صدور بیانیه ای در دوحه پایتخت قطر پایان یافت . با توجه به اینکه این اولین نشستی بود که بعد از توافق هسته ای میان ایران و گروه 5+1 برگزار شد از این رو به نظر می رسد محتوای این بیانیه تا حدودی می تواند به روشن شدن دورنمای سیاست های شرکت کنندگان در این نشست بخصوص  سه طرف اصلی آن یعنی آمریکا ، عربستان و قطر کمک کند.

به طور کلی محتوای این بیانیه را می توان به دو بخش تقسیم کرد.

نخست بخش مربوط به توافق هسته ای ایران است که در این زمینه می توان گفت در بیانیه پایانی نشست دوحه نشانه ای که حاکی از اختلاف نظرجدی میان آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس در خصوص توافق هسته ای با ایران باشد ، دیده نمی‌شود .

چنانکه در این بیانیه آمده است :"  وزیران ، توافقنامه هسته ای وین از جمله محدودیت هایش ، شفافیت ،‌پادمان ها ،دسترسی به تاسیسات اعلام شده یا اعلام نشده ، ساز و کار اجرا و پیامدهای منطقه ای اش را به طور مفصل بررسی کردند. آنها با تاکید بر موضع قبلی خود یعنی  حمایت از یک توافق جامع ، قابل راستی آزمایی که به طور کامل دغدغه های منطقه ای و بین المللی درباره برنامه هسته ای ایران را مد نظر قرار می دهد و به نفع کشورهای شورای همکاری ،آمریکا و منطقه است ، خاطرنشان کردند که طرح جامع مشترک اقدام  وقتی به طور کامل اجرا شود ، به امنیت بلند مدت در منطقه منجر می شود از جمله آنکه مانع دستیابی ایران به توانمندی تسلیحات هسته ای می شود.  وزیران از ایران خواستند به تعهدات خود که در توافقنامه قید شده است و مسئولیت هایش در معاهده منع تکثیر هسته ای و قطعنامه های شورای امنیت پایبند بماند. وزیران بار دیگر بر تعهداتی که و  امنیت در برابر تهاجم خارجی تاکید کردند." 

با اینحال نگاهی به بخش های دیگر بیانیه از جمله تعهد آمریکا به حمایت از شورای همکاری خلیج فارس در برابر تهاجم خارجی و یا حمایت از مواضع عربستان در یمن و یا همراهی با مواضع مخالفان دولت سوریه نشان می دهدکه توافق نسبی نشست دوحه در قبال توافق هسته ای ایران در ازای اعطای یکسری امتیازات و یا  وعده ها حاصل شده است .

اما نکته قابل تامل و نقدی که در بخش مربوط به لزوم حمایت آمریکا از شورای همکاری خلیج فارس وجود دارد ، تکرار اتهام واهی دخالت ایران در امور داخلی برخی از اعضای  این شورا همچون بحرین و یا زدن برچسب حمایت از تروریسم به ایران است. روشن است که اتخاذ چنین مواضعی  هم با روح توافق هسته ای و هم با واقعیت های صحنه تحولات در تناقض است چرا که امروزه بر همگان آشکار است که جمهوری اسلامی ایران بیشترین و صادقانه ترین همکاری و عملکرد را در مبارزه با تروریسم داشته است و به باور خیلی از کارشناسان روند مبارزه با تروریسم تکفیری زمانی به نتیجه می رسدکه از یکسو از توان و ظرفیت حداکثری ایران و متحدان آن در این مبارزه استفاده شود و از دیگر سو  فشارها بر دولت هایی که تروریسم تکفیری را برای مقاصد سیاسی پرورش می دهند افزایش یابد.

دوم بخش مربوط به مسائل و بحران های منطقه ای در پرتو فضای منطقه ای ناشی از توافق هسته ای است . هرچند در این بیانیه تقریبا از همه بحران های منطقه ای همچون یمن ، سوریه ، عراق ، لیبی و فلسطین نام برده شده اما مطالبی که در خصوص یمن و سوریه گفته شده کاملا جانبدارانه بوده و با فضای ناشی از توافق هسته ای نیز کاملا در تضاد است . برای مثال در بخشی از  بیانیه در خصوص یمن آمده است :" آنها  از بازگشت وزیران و نمایندگان  دولت مشروع یمن به عدن استقبال کردند و خواستار پایان فوری درگیری حوثی ها و نیروهای علی عبدالله صالح و شروع  مذاکرات فراگیر سیاسی به رهبری یمنی ها و بر اساس قطعنامه های شورای امنیت شدند."

همچنانکه ملاحظه می شود در این بیانیه از بازگشت وزیران دولت مستعفی به رهبری عبدربه به عنوان دولت مشروع یاد شده حال آنکه آنها به علت مشارکت در تجاوز عربستان مشروعیت و مقبولیت خود را به کلی از دست داده اند . همچنین از بازگشت این افراد به عدن به جای صنعا  حمایت شده و این دقیقا در راستای مواضع عربستان برای تجزیه یمن حکایت دارد. همچنین در این بیانیه به جای درخواست از عربستان برای پایان حملات و تجاوز خود به یمن، از حوثی‌ها و نیروهای علی عبد الله صالح خواسته شده به حملات خود پایان دهند ، گو اینکه اینها جنگ و تجاوز را شروع کرده اند حال آنکه آنها در موضع دفاعی قرار دارند .

در مجموع  بیانیه دوحه در خصوص یمن کاملا مواضع عربستان را منعکس می کند و این ذهنیت را ایجاد می کند که گویا این بخش به وسیله عربستان نگارش شده است. به همین ترتیب در خصوص بحران سوریه نیز گفته شده است که" وزیران همچنین بار دیگر خواستار انتقال مدیریت شده سیاسی در سوریه شدند و اعلام کردند بشار اسد مشروعیت خود را از دست داده است. آنها بر لزوم تشکیل یک دولت جدید که نماینده همه مردم سوریه باشد ، تاکید کردند. وزیران گفتند که رژیم سوریه توانایی مقابله با پناهگاه های امن تروریست ها در این کشور را ندارد."

این چهار جمله به گونه ایی تنظیم شده که توازنی را بین بازیگران درگیر در بحران سوریه برقرار کند. بخش مربوط به لزوم تشکیل دولت جدید و روند مدیریت شده سیاسی با در نظر گرفتن مواضع روسیه و دو بند دیگر با در نظر گرفتن باقیمانده گروه برانداز همچون ترکیه ، قطر و عربستان اتخاذ شده است.

نگاهی به دیگر  ابعاد بیانیه پایانی نشست دوحه نشان می دهد که این نشست در ادامه نشست کمپ دیوید برگزار شد که در 14 مه برابر با 24 اردیبهشت بنا به دعوت باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در کمپ دیوید برگزار شد. با وجود اینکه در آن نشست به استثنای امیر کویت و امیر قطر بقیه سران اعضای شورای یا به دلایل بیماری و یا سیاسی در آن شرکت نکردند اما دو نکته مشخص شد که رد پای آن را می توان در نشست دوحه نیز ردیابی کرد: 

نخست اینکه آمریکا از هراس و نگرانی عربستان (به عنوان تنها عضو مخالف سرسخت شورای همکاری خلیج فارس با توافق هسته ای میان ایران و گروه 5+1)برای تحمیل سامانه دفاع موشکی بر این کشور و دیگر اعضای منطقه که از سال ها پیش در انتظار آن بود ، استفاده کرد و در آستانه نشست دوحه وزارت امور خارجه آموافقت خود را با فروش سامانه دفاع موشکی پاتریوت به عربستان اعلام کرد که ارزش آن به بیش از 5 میلیارد دلار می رسد.

دوم اینکه در نشست دوحه نیز همانند نشست کمپ دیوید گریزی هم به مسئله فلسطین زده شد و  ضمن اینکه دیداری بین سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس صورت گرفت ، بلکه در بخشی از بیانیه پایانی نشست دوحه نیز با تاکید بر لزوم حل بحران فلسطین آمده است :" آمریکا و شورای همکاری خلیج(فارس) بر ضرورت حل وفصل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان  بر اساس یک توافق صلح عادلانه و پایدار که به تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل منجر می شود ، تاکید کردند. آمریکا و کشورهای شورای همکاری  اهمیت دائمی ابتکار صلح اعراب (2002) و لزوم پایبندی طرفین به راه حل دو کشور را خاطرنشان کردند."البته یکی از اهداف مهمی که آمریکا در این زمینه دنبال می کند عادی سازی روابط میان اسرائیل و اعضای شورای همکاری خلیج فارس بخصوص عربستان است تا آن را بخشی از مابه ازای خود به تل آویو قرار دهد" .

در مجموع بررسی محتوای بیانیه پایانی نشست دوحه نشان می دهد که نشانه ای از موفقیت نسبی آمریکا برای کاستن از مخالفت های عربستان به عنوان تنها عضو مخالف سرسخت شورای همکاری خلیج فارس با توافق هسته ای  دیده می‌شود اما نکته مهم در اینجاست که این موفقیت نسبی در ازای ارائه تضمین های امنیتی جدید به عربستان و همچنین بازگذاشتن دست آن در یمن حاصل شده است ضمن بیانیه دوحه هیچ تغییر رویکردی را در ارتباط با سیاست های شرکت کنندگان در نشست دوحه در قبال بحران سوریه نشان نمی‌دهد.