به گزارش پارس به نقل از فرارو امیر که 18 سالگی و در یک محیط سنتی ازدواج می‌کند، به دلیل این ناتوانی و شرم و ترسِ بیان آن، زیر فشار حرف‌ و سخن‌های اطرافیان قرار می‌گیرد و مجبور می‌شود برای رهایی از این وضعیت و حفظ آبروی مردانه‌اش همسرش را طلاق دهد؛ آن‌هم با بهانه نداشتن علاقه به او. حالا او از همسر دومش یک فرزند دارد و با افسوسی می‌گوید "کسی نبود که این‌چیزها را به ما یاد بدهد، اگر می‌دانستم که مشکلم چیست هیچ‌وقت عذاب وجدان رهاکردن همسر اولم همراهم نبود".

رئیس یکی از مراکز تحقیقات سلامت خانواده در گفتگو با خبرگزاری تسنیم گفته است در بخش درمان اختلالات جنسی این مرکز، 70 درصد مشکلات زوجین به عدم آگاهی جنسی آن‌ها باز می‌گردد. نسرین طهرانی همچنین 17 درصد از این اختلالات را مربوط به افسردگی‌ها و اضطراب‌هایی که به سوء عملکرد جنسی منجر می‌شوند، 10 درصد را به مشکلات هورمونی و 3 درصد از این مشکلات را به ناتوانایی‌های جدی جنسی مربوط می‌داند. 

زهرا، 27 ساله تجربه خوشایندی از دوسال اول زندگی زناشویی‌اش ندارد. او مشکل در برقراری ارتباط جنسی را مهم‌ترین موضوع در آن دوسال می‌داند. او می‌گوید "پیش از ازدواج فکر می‌کردم برقراری رابطه جنسی راحت است، اما پس از ازدواج متوجه شدم که هیچ‌چیز در این‌باره نمی‌دانسته‌ام. اطلاعات کم ما در این‌باره منجر شده بود تا گمان کنیم اختلال جنسی داریم، اما پس از رفتن به دوره‌های مشاوره مشکلات ما در این‌باره کمتر شد و زندگی بهتری داشتیم". 

مهدی 31 ساله نیز که تجربه طلاق را داشته در این‌باره می‌گوید "ازدواج اول من به‌دلیل این‌که نه من و نه همسرم از رابطه جنسی رضایت نداشتیم به طلاق منجر شد؛ به این علت که هر روز رابطه میان ما سردتر می‌شد و مشکلات دیگر به این رابطه سرد اضافه شد و در نهایت تصمیم به طلاق گرفتیم. شاید اگر ما از پرسیدن برخی چیزها از دیگران خجالت نمی‌کشیدیم، کارمان به طلاق نمی‌کشید".

در یکی از سایت‌های روان‌شناسی نیز یک کاربر در مورد مشکل موجود میان خود و همسرش نوشته است: من و همسرم 6 سال هست که ازدواج کرده‌ایم. زمان زیادی است که احساس میکنم همسرم به هیچ‌وجه نمی‌تواند نیاز جنسی من را برآورده کند. همین موضوع باعث خیانت‌های من به او شده است.

به گفته روان‌شناسان و متخصصین حوزه خانواده بخش اعظمی از مشکلات زناشویی به روابط نامطلوب جنسی بازمی‌گردد. تا جایی که تعداد زیادی از زن و شوهرها به دلیل این مسائل از یکدیگر جدا می‌شوند. کاظم فروتن –رئیس کنگره خانواده- گفته 50 درصد طلاق‌ها در ایران ریشه در مسائل و مشکلات جنسی دارند. همچنین بنا بر آمارها از دادگاه‌های خانواده از هر 4 طلاق دو طلاق به دلیل مشکلات جنسی شکل می‌گیرد. 

معصومه فنائیان –وکیل پایه یک دادگستری- نیز درباره تاثیر مسائل جنسی بر طلاق در گفتگو با فرارو گفت: مشکلات جنسی در دادگاه‌های خانواده وجود دارد و در بسیاری از پرونده‌ها این مشکل مهم‌ترین علت تصمیم به طلاق است، اما طرفین از عنوان‌کردن آن در برابر قاضی شرم دارند؛ آن‌ها عموما سعی می‌کنند مشکلات دیگری را به عنوان دلیل طلاق خود نام ببرند، اما درنهایت و در صورتی که قاضی راضی نشود، در نهایت به مشکل اصلی که همان مسائل جنسی است اشاره می‌کنند. علاوه بر طلاق‌های رسمی و واقعی، بسیاری از زوج‌های جوان، امروز به دلیل ارضاء نشدن و لذت نبردن از رابطه جنسی از یکدیگر طلاق عاطفی گرفته‌اند. طلاق به دلیل مشکلات جنسی موضوع جدیدی نیست و از گذشته تا امروز وجود داشته است.

از طلاق تا ایدز

اما طلاق تنها یکی از تبعاتی است که ناآگاهی جنسی می‌تواند داشته باشد. بنابر آمارهای اخیر، ایدز در ایران روندی تصاعدی داشته است. بخش زیادی از ابتلا ایدز در سال‌های اخیر به رفتارهای جنسی پرخطر بازمی‌گردد. به گفته دکتر عباس صداقت -رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت- "بیماری ایدز با الگوهای رفتاری در ارتباط است به طوری که روش انتقال این بیماری از طریق سرنگ مشترک به سمت انتقال ایدز از طریق رفتارهای پرخطر جنسی کشیده شده است و این موضوع می تواند نگران کننده باشد." کارشناسان معتقدند ناآگاهی جنسی نقش مهمی در ابتلا به ایدز از طریق رابطه جنسی در سال‌های اخیر داشته است.

دکتر مزدک دانشور -انسان‌شناس پزشکی- آگاهی بخشی جنسی به افراد در رسانه‌ها را از راه‌های جلوگیری از ایدز می‌داند که سال‌ها در جامعه با سانسور مواجه بوده است. او می‌گوید "در  سال‌های گذشته (به جز چند سال اخیر) ایدز در زبان رسمی، بیماری‌ای به طور کلی از آن "دیگری" قلمداد شده و سخن گفتن از وسایل بهداشتی برای برقراری ارتباط جنسی در رسانه‌های جمعی سانسور شده است. چون در جامعه ما فراتر رفتن از فرهنگ موجود امری ممنوع تلقی میشده و همین امر دلیل سخن نگفتن از ابزار بهداشتی جلوگیری از انتقال بیماری در روابط جنسی از سوی مسوولان مناسب دانسته نشده است". 

وی همچنین این عدم آموزش و آگاهی از مسائل جنسی را از دلایل اختلال سلامت روان و سلامت جنسی افراد از سنین پایین می‌داند.  این انسان‌شناس تصریح می‌کند: بسیاری از دختران و پسران سنین نوجوانی به صورت شفاهی و در ارتباطات با همسالان اطلاعات ناقص و گاه خرافی در مورد مسایل جنسی کسب می‌کنند که خود خطرات بسیاری برای سلامت روانی آن‌ها داشته و در ارتباط با سلامت جنسی‌شان نیز این امر فاجعه‌بار است".

بنابراین نداشتن سلامت جنسی نیز از تبعات دیگر ناآگاهی جنسی است که اخیرا توسط پزشکان و مسئولان نیز به آن پرداخته شده است. دکتر علی ناظری –روان‌شناس و سکس‌تراپ- سلامت جنسی را این‌گونه تعریف می‌کند "فردی که بتواند به شکلی صحیح و بدون آن‌که به خود و دیگران در این زمینه آسیب بزند و همچنین به غریزه جنسی خود متناسب با فرهنگ جامعه بپردازد دارای سلامت جنسی است". این روان‌شناس نا آگاهی را از عوامل مهم کمبود سلامت جنسی در جامعه دانسته است. 

مسائل جنسی را چه‌کسی باید آموزش دهد؟

خلاء آموزش‌های جنسی در جامعه همواره وجود داشته است. این خلاء پیش از ازدواج و در قالب مشاوره‌های ازدواج تا حد محدودی جبران می‌شود. اخیرا مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران از آموزش بسته‌ای کامل و 8 ساعته برای آموزش‌ نیازهای روحی، رفتاری، جنسی و فلسفه ازدواج به زوجین خبر داد. 8 ساعتی که به نظر روان‌شناسان و متخصصان این حوزه، به هیچ‌وجه کافی نیست.

کارشناسان از آموزش مسائل جنسی در دوران کودکی سخن می‌گویند. علی آذین –متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ سلامت جنسی- در این‌باره اظهار کرده "همه افراد از بدو تولد با مناسبات مربوط به جنسیت مواجه هستند. آموزش جنسی از سال‌های نخست زندگی آغاز می‌شود. اطرافیان یک فرد حتی اگر متوجه نباشند در حال تاثیرگذاری بر مفاهیمی مانند هویت جنسی و نقش جنسی کودک هستند. والدین که نقش مهمی در این آموزش دارند، خودشان نیز در سن و شکل مناسب با مسائل جنسی آشنا نشده‌اند. اما به هرحال، بنابر پژوهش‌ها فرزندانی که آموزش جنسی را به موقع کسب کرده‌اند، دیرتر از سایر افراد فعالیت جنسی را آغاز می‌کنند".

دکتر علی ناظری نیز درباره نحوه صحیح آموزش جنسی به افراد می‌گوید "باید مستقیما و به طور وسیع، آموزش‌ جنسی به افراد داده شود. اصولا گفته می‌شود که پس از بلوغ بهترین زمان برای آموزش مسائل جنسی به افراد است. اما ما نباید نقش آموزش در دوران کودکی را نادیده بگیریم؛ آموزشی که البته باید با ظرائف زیادی انجام شود. باید از کودکی به افراد شرم و حیا، خویشتن‌داری، روابط میان‌جنسیتی و... را آموزش داد تا این رفتارها درون آن‌ها نهادینه شود. اگر قرار است کلینیکی برای مسائل جنسی وجود داشته باشد، باید در آن به فرهنگ‌سازی و تربیت افراد پرداخت تا با جامعه‌ای سالم و آگاه از نظر جنسی روبرو شویم".

بنابر گفته‌ها و پژوهش‌ها آموزش مسائل جنسی در جامعه درصد زیادی توسط گروه دوستان و همسالان انجام می‌شود. در همین راستا می‌توان به پژوهشی که در سایت مهرخانه به آن اشاره شده توجه کرد. در این پژوهش که در میان توجوانان اول دبیرستان انجام شده، 44 درصدِ آگاهی جنسی از طریق دوستان، 20 درصد از طریق کتاب، 13 درصد توسط والدین، 11 درصد توسط معلمان و 9 درصد از طریق رسانه‌ها کسب شده است. این در حالیست که کارشناسان بر لزوم آموزش‌ به افراد از سنین کودکی و توسط نهادهای مرجعی مانند خانواده، مدرسه، دانشگاه و... تاکید دارند.

جامعه درگیر بحران جنسی است

با وجود چنین مشکلات و شرایطی، به گفته کارشناسان اجتماعی مسائل جنسی در جامعه ایران از حد یک مسئله گذشته و به مرحله آسیب و بحران رسیده است. آرمان شهرکی در گفتگو با فرارو با تحلیلی جامعه‌شناختی از قرارگیری ایران در یک دوران بحران جنسی نام می‌برد. او می‌گوید: مسئله جنسی در کشورهای توسعه‌سافته عموما نوعی "انقلاب جنسی" بودند، اما در ایران به دلیل ساختارهای فرهنگی و دینی به این مسائل نه یک انقلاب که یک "بحران" باید نام داد، چرا که پایه‌های نظری و عملی آن خوانایی زیادی با این فرهنگ ندارد. از این‌رو در کنار سایر بحران‌ها مانند شکاف میان دولت و ملت، ناراحتی‌های روانی، بیکاری و... بحران جنسی از اهم بحران‌های اجتماعی امروز است.

این جامعه‌شناس درباره گذار از این بحران توضیح می‌دهد: نباید انتظار داشته باشیم که از این بحران به زودی عبور کنیم. ما نسبت به کشورهای دیگر انقلاب یا بحران در مسائل جنسی را سخت‌تر و طولانی‌تر تجربه خواهیم کرد. به اعتقاد من یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای عبور از چنین بحرانی وارد شدن نخبگان و روشنفکران به چنین موضوعی است، چرا که سیاست‌های سفت و سخت فرهنگی در این‌باره تاکنون پاسخگو نبوده‌اند.

با این نتیجه‌گیری، شاید سال‌ها زمان و مدیریت‌ لازم باشد تا از بحران جنسی که ریشه در مسائل فرهنگی دارد بیرون بیاییم. شاید زوج‌ها و افراد زیادی از جامعه در سیستم موجود باید قربانی "ندانستن‌ها" و "تابوهای جنسی" شوند و شاید حسرت‌ها و کاش‌های زیادی پس از هر طلاق باید به وجود بیاید، تا وضع بهتر شود. وضعیتی که به طور خلاصه نشات گرفته از بیراهه‌ای به نام ناآگاهی جنسی‌اند.