پیام سفرهای منطقهای محمدجواد ظریف
آنطور که خبرهای مربوط به دیدار محمدجواد ظریف با امرای کویت و قطر و نیز مقامات و علمای عراق اشاره داشته، ظریف در این دیدارها دو پیام مهم را برای مقامات کشورهای منطقه تبیین کرده که اولین آن، ادامه راهبرد ائتلافسازی منطقهای برای مبارزه با تروریسم و افراطیگری است و دومی نیز اطمینان خاطر درباره آینده خاورمیانه در پس توافق وین است.
به گزارش پارس به نقل از رصد، سفر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به سه کشور مهم منطقه که گفته میشود نخستین دور از سفرهای او به کشورهای عرب خاورمیانه است، از آن جهت در کانون توجه رسانهها قرار گرفت که این، نخستین دیدار ظریف با مقامات کشورهای همسایه پس از حصول توافق هستهای وین است.
از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی و نشستن ظریف بر کرسی ریاست دستگاه دیپلماسی، این انتقاد به وزارت امور خاجه کشورمان مطرح شده که آنطور که باید، کشورهای منطقه و همسایگان را در نظر نگرفته و گشایش روابط را در سطح قدرتهای جهانی و کشورهای طرف مذاکره هستهای دنبال میکند. با این وجود بهنظر میرسد اکنون همزمان با پایان مذاکرات فشرده هستهای، ظریف فرصتی یافته تا در لابلای آمد و شد هیأتهای عالیرتبه غربی به تهران، سری هم به همسایگان نگران زده و به آن ها درباره حفظ منافعشان در دورهای که ایران خود را برای در دست گرفتن نبض تحولات منطقه آماده میکند، اطمینان دهد. شاید این تقدم و تاخر به آن سبب باشد که از نگاه ایران، روابط تهران با همسایگان تا حد زیادی تابع مناسبات کشورمان با قدرتهای غربی است.
پیام سفر عربی ظریف به مقامات منطقه
آنطور که خبرهای مربوط به دیدار محمدجواد ظریف با امرای کویت و قطر و نیز مقامات و علمای عراق اشاره داشته، ظریف در این دیدارها دو پیام مهم را برای مقامات کشورهای منطقه تبیین کرده که اولین آن، ادامه راهبرد ائتلافسازی منطقهای برای مبارزه با تروریسم و افراطیگری است و دومی نیز اطمینان خاطر درباره آینده خاورمیانه در پس توافق وین است.
ظریف در این سفرها تلاش کرده تا اعراب نگران را آرام و کوشش کند آن ها را با نقشه جدید خاورمیانه که در آن قدرت مقاومت دست برتر را خواهد داشت، آشنا سازد. تحلیلگران خاورمیانه خوب میدانند که در حال حاضر سه محور اصلی، تحولات خاورمیانه را رقم میزنند و چالش میان این محورها میتواند آینده منطقه را دستخوش تغییر کند. اولین محور از این سه محور اصلی، محور مقاومت با رهبری ایران و متحدانش در عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و… است. متحدانی عمدتا مدنی و مردمی که در برخی کشورها چون عراق و سوریه، دولت را نیز در اختیار دارند. محور دوم اما مبتنی بر آرای اخوانالمسلمین بوده و افزون بر نفوذ در کشورهای عربی منطقه، حاکمیت ترکیه و قطر را نیز در اختیار دارد. این خط فکری همچنین نفوذی مثالزدنی در مصر دارد که البته در حال حاضر گرفتار حکومت ارتشیان است. افزون بر این، سومین محور اثرگذار بر تحولات جهان اسلام، محور افراطیگری متمایل به تروریسم است که ریاض رهبری آن را در دست گرفته و بهدنبال مرگ ملکعبدالله، محافظهکاری سنتی عربستان را به کناری نهاده تا بهتنهایی، چهره اصلی متجاوز در منطقه شناخته شده و اعتبارش در افکارعمومی جهان عرب را تنزل دهد. عربستان که همزمان متهم به حمایت فکری و مالی از داعش و سایر گروههای تروریستی منطقه نیز هست، با کمک برخی دولتهای نزدیک به خود، خط آتش در خاورمیانه را دنبال کرده و با استفاده از همه ابزارهای خود، از نفت تا تروریسم، بهمنظور مقابله با دو محور دیگر تلاش میکند.
عربستان که چندی قبل سلسه دیدارهایی را با گروههای نزدیک به اخوانالمسلمین همچون رهبران حماس داشت، در شرایط فعلی تلاش دارد تا از طریق ائتلاف با محور اخوانی، از ضریب نفوذ تهران در منطقه بکاهد و درست در چنین وضعیتی است که سفر ظریف به قطر و دیدار رئیس دستگاه کشورمان با امیر این کشور معنادار میشود.
ایران و متحدان جدید منطقهای
محمدجواد ظریف که با بهدست آوردن یک توافق تاریخی در وین، توانسته تا حد زیادی بر فضای ایرانهراسی غلبه کند، حالا از موضعی برتر که ناشی از کنار گذاشته شدن بخشی از اختلافات با جهان غرب است، در منطقه دست دوستی خود را بهسوی کشورهایی دراز کرده که باید میان «محور مقاومت» یا «محور افراطیگری» یکی را انتخاب کنند.
کشورهای کوچک منطقه که وزن مهمی در معادلات قدرت خاورمیانه نداشته و تنها نقش تامین مالی گروههای تروریستی را ایفا میکنند، بهخوبی میدانند که در نقشه جدید خاورمیانه پس از توافق وین، این تهران است که بازیگر اصلی و کشور مورد اعتماد قدرتهای جهانی شناخته شده و به همین دلیل انتظار میرود در انتخاب نهایی خود، نزدیکی به تهران را بر همراهی با افراطگرایان ریاض ترجیح دهند. بنابراین اگر قطر در جریان دیدار اخیر با محمدجواد ظریف بپذیرد که بهجای مقابله با دولت اسد در سوریه در قامت کمک به جبههالنصره، علیه داعش وارد عمل شود و به ائتلافی که ایران با عضویت کشورهای دیگری چون عمان، عراق، سوریه، مقاومت لبنان آن را هدایت میکند، بپیوندد، آنگاه موضع آنکارا بهعنوان دیگر کشور اخوانی منطقه نیز در سوریه و عراق در قبال داعش تغییر خواهد کرد.
کویت، قطر و سایر کشورها منطقه بهخوبی دیدهاند که ائتلاف غربی – عربی علیه داعش، جز به توسعه تروریسم در جهان اسلام نینجامیده و از همین رو اکنون بهنظر میرسد حتی مصر هم آماده باشد تا در مسیر مبارزه با تروریسم تغییر مسیر داده و راهی را برگزیند که تهران از ماهها قبل بر آن تاکید میکرد: مبارزه با افراطیگری و جایگزینی «توسعه» بهجای «جنگ».
همکاری منطقهای؛ پایان کار داعش
تهران از قبل دست دوستی خود را بهسوی عربستان هم دراز کرده بود. هرچند ریاض در دو سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، در دشمنی ورزیدن نسبت به تهران از هیچ تلاشی فروگذار نکرده، ولی اکنون در دوره پساتوافق، امیدها به تغییر رویکرد عربستان بیشتر شده و شاید متحدان غربی عربستان بتوانند این کشور را قانع کنند که حمایت از تروریسم در منطقه و بازی سیاسی با قیمت نفت، در بلندمدت به سود آلسعود نیست.
اگر عربستان بتواند نقش تازه ایران در خاورمیانه را بپذیرد و نقش خود نسبت به کشورمان را از دشمن منطقهای به یک متحد استراتژیک تغییر دهد، آن وقت میتوان امیدوار بود که جهان عرب در سایه کمکهای علمی و اقتصادی ایران بتواند فصلی نو در گشایش سطح زندگی اعراب را تجربه کند. توجه به همکاری اقتصادی، تحکیم مناسبات اقتصادی میان کشورهای اسلامی، کنار گذاشتن جنگهای نیابتی، «نه» گفتن قاطع به داعش و ترک اصرار به توسعه تروریسم برای مهار رقبای منطقهای، همه و همه میتواند از خاورمیانه جنگزده، یک اروپای جدید با محوریت توسعه اقتصادی بسازد و کشورهای رقیب و بعضا در حال نبرد گرم و سرد را به متحدانی تازه تبدیل کند و مگر نه اینکه نیم قرن پیش، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و… توانستند از طریق ترک تعصبات و تن دادن به منطق همگرایی اقتصادی، از خاکستر جنگهای جهانی، صلحی پایدار را برای اروپا به ارمغان آورند؟ طی این روند البته یکشبه نیست، ولی امضای توافق وین، گام مهمی برای گذار خاورمیانه از جنگ به توسعه است؛ اگر و تنها اگر کشورهای منطقه پیام ایران را بهخوبی دریابند.
مصطفی انتظاری هروی
ارسال نظر