آدمهایی که به عمرشان قطار و حمام ندیدهاند!
در مراکش هنوز هم مشکلات آموزشی از قبیل آمار بالای بیسوادی، بیتوجهی به آموزش دختران و مشکلات مربوط به زبان وجود دارد. بسیاری از جوانان مراکشی که به دلیل نرخ بالای بیکاری در کشورشان ناامید شدهاند، خواستار اصلاح نظام آموزشی هستند.
به گزارش پارس به نقل از شهرونددر ژوئیه سال ۲۰۱۲، جنبشی به نام «اتحادیه دانشجویان» برای ایجاد تحول در نظامآموزشی تأسیس شد. این جنبش به صورت خودجوش بعد از انتشار یک پست در فیسبوک پدید آمد. این پست را دانشجویی نوشته بود که بهرغم داشتن نمرات درخشان در دیپلم، موفق به ورود به دانشگاه نشده بود. «وداد» هجده ساله و «عبدالله» نوزده ساله که هر دو دانشجو هستند، نظامآموزشی مراکش را فاجعه بار میخوانند.
وداد میگوید: «مشکل نظامآموزشی مراکش آن است که بودجه اختصاص داده شده به آموزش و پرورش بسیار پایین است. زیرا دولت آن را یک بخش غیرمولد میداند. نظامآموزشی واجد یک تفکر معین نیست و به جوانان اجازه رشد روحیه انتقادی را نمیدهد. زیرا آموزشوپرورش به جای فهمیدن، از بر کردن را یاد میدهد. مشکل دیگر آن است که دانشآموزان به مدت چندین سال درسهای خود را به زبان عربی میخوانند، اما در دانشگاه ناگهان با برنامههایی به زبان فرانسه مواجه میشوند.» یک دختر دانشجو هم میگوید: «در مراکش، آدم با مدرک دیپلم هیچکاری نمیتواند بکند. من وقتی به مردم کوچه و بازار میگویم که رشته هنرهای تزیینی میخوانم، میگویند: این دیگر چه رشتهای است؟ مردم چیزی از آن نمیدانند. میگویند: تو فقط نقاشی بلدی، نقاشی به هیچ دردی نمیخورد.»
دولت برای حل مشکلات در بخش آموزش، دست به اصلاحات جامعی در حوزههای آموزشی و تربیتی در جهت نوسازی و تکمیل آنها زده است.
دانشگاه بینالمللی رباط نمونهای از این اقدام است. هدف این دانشگاه پرورش مدیران و نخبگانی است که در توسعه مراکش و قاره آفریقا نقش دارند. دانشگاه رباط دروس علمی و عملی را با استفاده از استادان مجرب و روشهای منطبق با استانداردهای جهانی ارایه میکند.
تدریس در دوره آموزش مداوم این دانشگاه به اریک ایونه، مدیر گروه علومسیاسی دانشگاه گرنوبل فرانسه واگذار شده است. او میگوید: «من فکر میکنم که ارتباط دنیای کار با دانشگاه دارد محقق میشود. باید عملگرا و عینینگر باشیم. اگر اشتباه نکنم، نخستین دانشگاه دنیا در قرن سیزدهم در شهر فاس مراکش ساخته شده است. امروزه دیگر دانشآموختگان در اجتماع جای خود را مییابند، پزشک میشوند، مهندس میشوند، مدیر میشوند. آنها پایه محکمی از آموزش دارند و باید مهارتهایی هم کسب کنند.»
دانشجوی دیگری میگوید: «اولین واکنش من به تشکیل این دورههای آموزشی بسیار مثبت بود. زیرا طی یکسال کار در آنجا فهمیده بودیم که ابزارهایقانونی و اداری لازم برای مواجهه با تمام واقعیتهای موجود و روزمره و برای کارکردن در اینگونه جوامع را در دسترس نداریم.»
در هر جامعه چند زبانی، زبان میتواند یکی از موانع آموزش باشد و در اینجا نیز زبان موضوع ویژه و حساسی است. دولت برای حل این مشکل، برنامهای در سطح ملی دارد و دو زبان عربی و آمازیغی را زبانهای رسمی کشور قرار داده است.
در خیابانهای مراکش مخلوطی از فرهنگهای مختلف وجود دارد که هر یک زمانی بر این کشور حکومت کردهاند. با وجود ماهیت چند فرهنگی جامعه مراکش، این کشور رسما مسلمان و عرب است. تا سال ۲۰۱۱ تنها زبان عربی در مدارس مراکش تدریس میشد، اما از آن سال به بعد زبان بربر یا آمازیغی هم بهعنوان زبان رسمی دوم کشور پذیرفته شد و در مدارس و مکاتبات رسمی مورد استفاده قرار گرفت.
دختر دانشآموزی که زبان آمازیغی میآموزد، میگوید: «من عاشق یادگیری زبان آمازیغی و حروف الفبای آن هستم چون معرف تاریخ، میراث و هویت من است. به نظر من یادگیری زبان آمازیغی ساده است زیرا من خودم آن را در سن خیلی پایین یاد گرفتم. من با افراد خانوادهام در خانه به زبان آمازیغی حرف میزنم.»
شش سال است که نرمین در مدرسه زبان آمازیغی درس میدهد. به دلیل تقاضای زیاد برای فراگیری زبان آمازیغی در دوره ابتدایی، قرار است این زبان در سطوح بالاتر نیز تدریس شود. این زبان تاکنون فقط به شیوه گفتاری وجود داشته و چالشها بر سر تدریس آن به دانشآموزان هنوز وجود دارد.
نرمین میگوید: «من بهعنوان یک معلم، خودم زبان آمازیغی را در منزل و بهزحمت یاد گرفتهام، در مدرسه یاد نگرفتم. بنابراین من خودم نیاز به آموزش دارم تا بتوانم دستور زبان را به روش صحیحی به دانشآموزان یاد بدهم.»
آموزش معلمان برعهده موسسه سلطنتی فرهنگ آمازیغی است که باید برنامه درسی و زبان معیار آمازیغی را نیز تهیه کند. این موسسه همچنین وظیفه دارد که زبان و هویت آمازیغی را از طریق کتابهای تاریخ گسترش دهد.
یکی از اعضای این موسسه میگوید: «در کتابهای تاریخ در برنامه نظامآموزشی مراکش، تاریخ بربرها وجود دارد، اما به روشنی توضیح داده نشده است. آنها همیشه در کتابهای مدرسه، بهسرعت از روی تاریخ بربرها میگذرند. اما اکنون وقت آن رسیده تا وزارت آموزشوپرورش برنامه درسی خود را بازبینی و بازنویسی کند، آن را از نو بسازد و این بخش از تاریخ مراکش هم در مواد و متون درسی گنجانده شود.»
تدریس زبان آمازیغی در کنار عربی در مدارس، یکی از راههایی است که از طریق آن بربرها میتوانند میراث خود را حفظ کنند. اما برای بسیاری از جوانان مراکشی، مسأله زبان مشکلات هویتی را بیشتر میکند. با وجود درسهایی که به زبان عربی تدریس میشوند، دانشآموزان وقتی به دانشگاه میروند، با چالش فراگیری ریاضی، علوم و درسهای دیگر به زبان خودشان روبهرو هستند.
با وجود حرکتهایی که در جهت دفاع از حقوق زنان در مراکش صورت میگیرد، نرخ بالای بیسوادی زنان شاید یکی از جدیترین مسائل پیشروی نظام آموزشی این کشور باشد. فشارهایاجتماعی و فقر هم در این مسأله نقش دارند، اما به هر شکل، مدارس برای بسیاری از دختران مناطق روستایی دور از دسترس هستند. یک سازمان مردمنهاد به کمک آنها آمده است.
بسیاری از دختران روستایی مراکشی آرزو دارند که خانهشان نزدیک مدرسه باشد تا بتوانند درسشان را ادامه بدهند. یک پانسیون شبانهروزی در منطقهای از مراکش مانع دوری راه را برای تحصیل بسیاری از دختران که در روستای خود امکان ادامهتحصیل در مقطع متوسطه را ندارند، برداشته است. این خوابگاه فقط برای اسکان و غذاخوردن نیست، بلکه دختران در اینجا فعالیتهای مختلفی هم میآموزند. فعالیتهایی مثل تئاتر که از طریق آن میتوانند زبان خارجی نیز بیاموزند.
یک مربی این مرکز میگوید: «این دختران به اطمینان و تأیید نیاز دارند، تا بتوانند بازی کنند و از طریق بازیهای ساده با هم ارتباط بگیرند، نیاز دارند که در زندگی بهعنوان دختران جوان و زنان آینده با آنها برخورد شود و من فکر میکنم که طریق بازی مقدور است.»
با وجود حقی که دولت مراکش برای زنان قایل است، هنوز فشارهایاجتماعی بر زنان در بعضی از جوامع سنتی بهخصوص در مناطق روستایی بسیار شایع است. در آنجا پسران برای مدرسهرفتن بر دختران اولویت دارند و دختران در خانه نگه داشته میشوند تا در کار خانه کمک کنند یا خواهر و برادر خود را نگه دارند.
دختران در امر آموزش نیز در پشتسر همنوعان مذکر خود قرار میگیرند و سهم بزرگی در نرخ ٤٥درصدی بیسوادی در کشور دارند.
فاطمه یکی از ١٣٤ دختری است که هماکنون به صورت رایگان در این پانسیون زندگی میکند، فقط به این شرط که مهارت آموزشی کسب کند. این پانسیون با تلاش زنی که دختران او را «خاله ثریا» صدا میزنند، ساخته شده است. البته فقط صفای مادرانه این زن نیست که در این پانسیون وجود دارد، زنان داوطلب دیگری هم هستند که خدمات پزشکی و بهداشتی را به عهده دارند.
مدیر این مرکز میگوید: «بعضی از این دخترها به عمرشان قطار ندیدهاند، بعضی دیگر هرگز حمام ندیدهاند. منظور ما این است که به آنها آموزش بدهیم و آنها را از دوران قرونوسطی به قرن بیستویکم بیاوریم. خوشبختانه آنها جوان و شاداب هستند و این کار را به زیبایی انجام میدهند.»
ثریا برای بودجه ساخت این پانسیون که بالغ بر ١٥میلیون درهم یا حدود یکمیلیون و ٣٤٠هزار یورو است، تلاش زیادی کرده. تمام این پول را خیران دادهاند. اما نگهداری سالیانه این خانه هنوز خرج زیادی دارد.
ارسال نظر