توافق هستهای یعنی اذعان به محدود بودن قدرت آمریکا
پایگاه «آتلانتیک» در گزارشی نوشت چون «توافق هستهای ایران اذعان و به رسمیت شناختن محدودیت قدرت آمریکاست» مخالفان جمهوریخواه دولت اوباما به شدت از آن انتقاد میکنند.
به گزارش پارس به نقل از فارس، یک پایگاه آمریکایی «توافق هستهای ایران» را تاییدی بر محدودیت قدرت ایالات متحده آمریکا خواند.
در مطلب منتشر شده در «آتلانتیک» با عنوان «چرا توافق هستهای منتقدان اوباما را اینقدر عصبانی کرده است؟»، آمده است: «توافق هستهای تاکیدی بر محدودیتهای قدرت آمریکا است و این چیزی است که مخالفان رئیسجمهور آن را نمیخواهند بپذیرند».
در یادداشت آمده است: «در موضوع توافق ایران در حالی که کنگره بحث درباره توافق را آغاز کرده، مخالفان توافق سه جایگزین واقعی دارند. اولی آن است که توافق و توافق موقت را از بین ببرند و کار دیگری نکنند که این یعنی محدودیتهای کمتر بر روی برنامه هستهای ایران.»
نویسنده آمریکایی این مطلب در ادامه تاکید کرد: «دوم، جنگ است اما مقامات ارشد آمریکایی و اسرائیلی هشدار دادهاند که اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران میتواند درگیری و نزاع فاجعهبار منطقهای را ایجاد کند که اگر غیرسازنده نباشد، در موضوع تاخیر انداختن حرکت ایران به سمت بمب غیرموثر خواهد بود».
وی مینویسد: «اغلب منتقدین توافق ایران جایگزین سوم را مطرح میکنند که افزایش تحریمها با امید به اجبار ایران برای دادن امتیازات بیشتر است. اما در کوتاه مدت جایگزین سومی بسیار شبیه به جایگزین اولی است. هر چه توافق هستهای ایران نقص داشته باشد، این توافق بر روی برنامه هستهای آن محدودیتهایی اعمال میکند و نظارت بر آن را افزایش میدهد».
در این مطلب آمده است: «حتی اگر کنگره تحریمهای جدیدی تصویب کند این موضوع محتمل است که کل فشار اقتصادی اعمال شده روی ایران کاهش یابد و نه اینکه افزایش یابد. اغلب کشورهای بزرگ اروپایی و آسیایی بیشتر از آمریکا با ایران روابط اقتصادی نزدیکتری دارند و در نتیجه فشار داخلی آن کشورها برای ازسرگیری این روابط افزایش مییابد».
نویسنده آمریکایی هشدار میدهد: «در واقع دیگر جایگزینها برای توافق هستهای، ترسناک است و به همین خاطر منتقدان درباره آنها خیلی کم بحث میکنند. اگر توافق فروبپاشد پس از آن چه اتفاق میافتد؟ این سوالی بود که از جان بینر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا پرسید که او با بیان اینکه "عدم توافق بهتر از توافق بد است"، از پاسخ به آن طفره رفت. تنها راه برای تعیین اینکه توافق بد از عدم توافق بدتر است آن است که عواقب عدم توافق را بررسی کنیم اما این دقیقا چیزی است که بینر سعی کرد آن را نپذیرد. او فقط موضوع را عوض کرد».
در ادامه این یاداشت با اشاره به درخواستهای مخالفان تندروی جمهوریخواه و همچنین مقامات صهیونیستی در قبال لزوم عدم غنیسازی در ایران به عنوان شرط مذاکرات آمده است: «فرض کنید اوباما یا جورج بوش پیش از او چنین اهدافی را اعلام و تشریح میکردند که در توافق کنونی به آنها اشاره نشده است. خوب که چه؟ آن اهداف نامربوط هستند».
نویسنده آمریکایی میافزاید: «وقتی منتقدان بیش از پیش بر شکاف بین توافق جاری و توافق بی نقص تمرکز میکنند، آنچه آنها مشغول مقصر جلوه دادن اوباما درباره این حقیقت که آمریکا قادر مطلق نیست، هستند».
وی ادامه داد: «این موضوع تعجببرانگیز نیست که قدرت مطلق آمریکا هدایتگر و پیش برنده سیاست خارجی کنونی جمهوریخواهان است. از هر کدام از نامزدهای جمهوریخواه انتخابات به جز رند پال بپرسید که پیشنهاد آنها در قبال موضوعات پرتنش کنونی جهانی چیست. جواب آنها این خواهد بود که آمریکا سرسختانهتر باشد. آمریکا باید موضع سرختانه تری در قبال برنامه هستهای ایران، داعش بشار اسد، روسیه و چین اتخاذ کند».
تحلیلگر آمریکایی تصریح کرد: «اگر شما معتقد باشید که قدرت آمریکا محدود است چنین دستورکاری عجیب است. آمریکا به حمایت روسیه و چین برای توافق هستهای ایران نیاز دارد. مقامات آمریکایی نمیتوانند همزمان فشار حداکثری بر روی اسد و داعش در سوریه بیاورند و آنها باید تصمیمی بگیرند که کدام یک از آنها شیطان کوچکتری است».
او ادامه داد: «پذیرش محدودیت قدرت ایران یعنی اولویتبندی کردن. یعنی دادن امتیاز به رژیمها و سازمانهایی که شما دوست ندارید تا فشار بیشتری بر آنهایی که بیشتر از آنها ترس دارید بیاورید. این کاری بود که فرانکلین روزولت در اتحاد با استالین در مقابل و علیه هیتلر انجام داد».
در این مطلب میخوانیم: «اوباما قطعا در خارومیانه اشتباهاتی داشته است اما در موضوع توافق هستهای ایران، تلاش او برای همراه کردن اهداف سیاست خارجی آمریکا با ابزارهای آن بوده است که این یعنی آمریکا نمیتواند به زور چماق ایران را به تسلیم بکشاند چه از راه اقتصادی و چه از راه نظامی».
در پایان یادداشت هم آمده است: «دقیقا به رسمیت شناختن این موضوع است که منتقدان اوباما در قبال توافق هستهای را بسیار عصبانی کرده است. این توافق محدودیتهای قدرت آمریکا را به قانون تبدیل میکند و به رسمیت شناختن این محدودیتهای به معنای به رسمیت شناختن محدودیتهای استثناگرایی آمریکا است. برای جمهوریخواهان این موضوع مورد استقبال نیست اما برای بسیاری از آمریکاییها این نشانهای است که در نهایت دوره بوش در سیاست خارجی به سر آمده است».
ارسال نظر