به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگارانچندی پیش زوج جوانی به دادگاه خانواده رفتند و درخواست طلاق دادند. 

زن جوان در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی زماینکه با شوهرم آشنا شدم متوجه شدم که او یکبار از همسرش جدا شده است. شوهرم گفت که او هیچ علاقه ای به همسرش نداشته و با اجبار خانواده اش با این زن ازدواج کرده بوده است. اما پس از مدتی به خاطر اختلافاتی که با هم داشتند از هم جدا شدند. من هم به خاطر علاقه ای که به شوهرم داشتم قبول کردم با او ازدواج کنم. 

وی افزود:اما از وقتی با او ازدواج کردم مادرشوهرم مرتب مرا با عروس سابقش مقایسه می کند. هر کاری می کنم اسم او را می آورد و می گوید که او مثلا فلان کار را به نحو احسن انجام می داد اما تو بلد نیستی آن را انجام دهی. اوایل سعی کردم تحمل کنم و به روی خودم نیاورم. با خودم گفتم حتما رفتار مادرشوهرم با من بهتر خواهد شد. حتی در این مدت سعی کردم به مادرشوهرم محبت کنم تا خودم را در دل او جای دهم. ولی فایده ای نداشته و مادرشوهرم روز به روز با من بیشتر بد رفتاری می کند. وقتی اسم عروس سابقش را می آورد احساس می کنم که غرورم را جریحه دار می کند. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم. 

بعد از صحبت های این زن شوهر وی نیز به قاضی گفت: آقای قاضی رفتارهای مادرم با همسرم خیلی بد است و من این را قبول دارم. ولی همسرم اگر مرا دوست داشت باید تحمل می کرد و به فکر جدایی نمی افتاد. اما از وقتی شنیدم که می خواهد از من جدا شود متوجه شدم که او هیچ علاقه ای به من ندارد. برای همین من هم با این جدایی مخالفت نکردم و با خودم گفتم که بهتر است به این زندگی پر از جنگ و دعوا پایان دهم. 

وقتی صبحت های این زوج به پایان رسید، قاضی سعی کرد آنها را از جدایی منصرف کند. ولی وقتی اصرار آنها دید حکم طلاق توافقی را صادر کرد.