فراز و نشیب های 4 دهه وزارت/ سعودالفیصل؛ جعبه سیاه دیپلماسی آل سعود
سعودالفیصل، در جریان مذاکرات هسته ای 1+5 و ایران، تلاش های دیپلماتیک گسترده ای برای به سرانجام نرسیدن مذاکرات انجام داد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جواد نوائیان رودسری- سعودالفیصل در میان شاهزادگان پرشمار سعودی یک استثنا بود. طبق وصیت «عبدالعزیز بن عبدالرحمن»، بنیانگذار رژیم سعودی، زمامداری پس از وی، به پسرانش رسید و آن ها، به ترتیب سِن، حکومت می کنند. به این ترتیب، با مرگ «عبدالعزیز»، در آبان ماه سال 1338، تا امروز، 6 پسر او، زمامدار عربستان سعودی شده اند و دو پسرش نیز، در دوران ولیعهدی فوت کردند. در این میان، نوادگان «عبدالعزیز»، ناچار بودند برای تصاحب مناصب بالای حکومتی با یکدیگر رقابت کنند؛ مناصبی که با مرگ یک پادشاه و رسیدن حکومت به پسر بعدی «عبدالعزیز»، دستخوش تغییر می شد و وابستگان پادشاه جدید آن ها را تصاحب می کردند. در چنین شرایطی، تصدی چهل ساله پست وزارت خارجه، برای سعودالفیصل، شگفت انگیز به نظر می رسد. با این حال می توان دلایل این امر را در زندگی و روابط سیاسی و خانوادگی او جست وجو و مشاهده کرد.
سیمای خانوادگی «سعود»
سعود فرزند «فیصل بن عبدالعزیز»، سومین پادشاه خاندان سعودی بود. فیصل بعد از برادرش «سعود بن عبدالعزیز» به قدرت رسید. وجه تمایز «فیصل» با سایر پادشاهان سعودی، ارتباط نزدیک وی با خاندان «آل شیخ» بود. «آل شیخ» یا فرزندان «محمدبن عبدالوهاب»، بنیانگذار وهابیت، زعامت امور دینی عربستان سعودی را برعهده دارند. این خاندان، مبلغ رسمی وهابیت و حامی مادی و معنوی بسیاری از جریان های تکفیری و تندرو در جهان اسلام است. مادرِ «فیصل» از خاندان «آل شیخ» بود و همین مسئله باعث حمایت بیشتر این خاندان از «فیصل» و فرزندان او می شد. «فیصل» پیش از رسیدن به قدرت، با دختر عموی خود ازدواج کرد و از او صاحب 9 فرزند شد که 5 تای آن ها پسر بودند. سعود، دومین پسر خانواده بود. 9 فرزند «فیصل»، شبکه ای قدرتمند، درون خاندان سعودی تشکیل داده اند. یکی از دختران او به نام «هیفاء»، همسر «بندر بن سلطان»، رئیس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی است. «محمد بن فیصل»، برادر سعود، در دوران زمامداری پدرش، مدتی وزیر کشور و سپس وزیر بهداشت شد. «بندر بن فیصل»، برادر دیگر سعود، از نظامیان بلندپایه سعودی و مورد علاقه شدید آمریکایی هاست. او سال ها فرماندهی نیروی هوایی عربستان سعودی را برعهده داشت و پس از بازنشستگی در سال 1385هـ.ش، رئیس دفتر و مشاور عالی وزارت دفاع شد. «ترکی بن فیصل»، برادر کوچک سعود، پیش از شوهر خواهرش، «بندر بن سلطان»، نزدیک به 25 سال ریاست سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی را برعهده داشت. استفاده از موقعیت پدر، به عنوان سومین پادشاه عربستان سعودی، وابستگی نسبی به خاندان «آل شیخ» و تصدی مناصب حکومتی، پس از به قدرت رسیدن پدر، از خاندان «فیصل بن عبدالعزیز»، خاندانی پرنفوذ و قدرتمند ساخت و این مسئله در رشد و ترقی سعود، به شدت، مؤثر بود.
سعود؛ مردی برای تمام فصول
سعودالفیصل در دی ماه سال 1318 در شهر «طائف»، به دنیا آمد. او دومین پسر «فیصل بن عبدالعزیز» بود. سعود، مانند بسیاری از شاهزادگان سعودی، برای ادامه تحصیل به آمریکا فرستاده شد. ارتباط میان سعودی ها با آمریکا، با واگذاری امتیاز استخراج منابع نفتی این کشور به کمپانی «استاندارد اویل کالیفرنیا»، در خردادماه 1312، آغاز شد. سعودی ها خیلی زود به شریک مهم تجاری آمریکا در منطقه خاورمیانه تبدیل شدند. همین شراکت راهبردی برای حساسیت آمریکایی ها نسبت به آینده رژیم سعودی، کافی بود. سعودالفیصل به دانشگاه «پرینستون»، در ایالت «نیوجرسی» آمریکا، رفت و در رشته اقتصاد تحصیل کرد، اما هیچ گاه نتوانست تحصیلات خود را در مقطعی بالاتر از کارشناسی ادامه دهد. برخی بر این باورند که او، در همین ایام، آموزش های نظامی و حتی خلبانی را هم تجربه کرده است. اقامت سعود در آمریکا تا زمان به حکومت رسیدن پدرش ادامه داشت. وقتی او به عربستان بازگشت، جوانی 26 ساله، ظاهراً تحصیل کرده و مسلط به زبان انگلیسی بود که انتظار داشت مسئولیتی کلیدی به او محول شود، اما چنین نشد. پدرِ سعود، او را به وزارت نفت فرستاد تا به عنوان پژوهشگر اقتصادی در این وزارتخانه مشغول شود؛ شغلی که ابداً عنوانی در پی نداشت. این مسئله، ظاهراً به بلندپروازی های سعود مربوط می شد؛ روحیه ای که از دید پدرش، جالب نبود. این اتفاق به او درسی مهم و سرنوشت ساز داد. سعود دریافت که با ادعا و بلندپروازی نمی تواند به رؤیاهایش جامه عمل بپوشاند.
صعودِ «سعود»
طی 6 سال بعد، سعود موفق شد پله های ترقی را طی کند. او در سال 1349هـ.ش، معاون وزیر نفت شد و با تمام اعضای بلندپایه خاندان سعودی، به ویژه عموهایی که شانس بیشتری برای پادشاهی داشتند، ارتباطات مؤثر و مستحکمی برقرار کرد. سعود، در منصب معاونت وزارت نفت، ارتباطات خود را با آمریکایی ها بهبود بخشید و توانست اعتماد آن ها را به خود جلب کند. با ترور و مرگ پدر او، در سال 1354هـ.ش و در حالی که گمان می رفت با آغاز زمامداری «خالد بن عبدالعزیز»، فرزندان «فیصل»، از مناصب حکومتی کنار گذاشته شوند، سعود به مقامی دست یافت که باید خواب آن را در دوران پدرش می دید. او، در حالی که کمتر از 36 سال داشت، وزیر خارجه عربستان شد و برای 40 سال این عنوان را برای خود حفظ کرد. چندی بعد و شاید با تلاش های او، برادر کوچک ترش، «ترکی»، به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت عربستان رسید و دوران مسئولیت او نیز 25 سال دوام پیدا کرد. سعودالفیصل معتقد بود آمریکایی ها در ترور پدرش نقش داشته اند. به گمان او، پدرش پس از انتقاد نسبت به حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی، توسط برادرزاده اش ترور شد. این دیدگاه در تعامل سعود با آمریکایی ها تأثیر چندانی نداشت. با این حال، آمریکایی ها ترجیح می دادند در مسائل بسیار مهم و راهبردی، مستقیماً با پادشاه عربستان سعودی وارد مذاکره شوند و به دیگر سخن، سعود را دور بزنند. این احتیاط آمریکایی ها، برای او، آزار دهنده بود. سعود هیچ گاه ناراحتی خود را از این مسئله پنهان نکرد، اما چاره ای جز تمکین از دستورات نداشت. او، تا پایان عمر در برابر پادشاه سعودی، کاملاً مطیع بود یا دست کم چنین وانمود می کرد.
تأسیس شورای همکاری خلیج فارس
3 سال پس از آغاز وزارت سعود، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. به این ترتیب، آمریکایی ها مهم ترین پایگاه خود را در خاورمیانه، جایی که «کارتر» آن را «جزیره ثبات» نامیده بود، از دست دادند. در پی این واقعه، نقش سعودی ها، در معادلات منطقه ای آمریکا، اهمیت بیشتری پیدا کرد. پس از حمله عراق به ایران و آغاز جنگ تحمیلی، عربستان سعودی به عنوان یکی از حامیان اصلی صدام، وارد معرکه شد. سعودی ها، که در پی تقویت جایگاه خود در خاورمیانه بودند، در سال های پایانی عمر «خالد بن عبدالعزیز»، اتحادیه ای با عنوان «شورای همکاری خلیج فارس» پی ریزی کردند تا با چیزی که آن را تهدید و نفوذ انقلاب ایران می نامیدند، مقابله کنند. سعودالفیصل در تشکیل این اتحادیه، نقشی محوری داشت.
مجری سیاست های منطقه ای آل سعود
برخی از پژوهشگران، سعود را طراح و مجری اصلی سیاست های عربستان سعودی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می دانند. با وجود این، به نظر می رسد، او بیشتر اجرا کننده بود تا طراح. در دوران زمامداری «فهد»، سعود همچنان مسئولیت وزارت خارجه را برعهده داشت. او در سال 1364هـ.ش، با همکاری انگلیسی ها، به افشای فعالیت های شوروی در «شاخ آفریقا» پرداخت و به تیتر نخست روزنامه های جهان راه یافت. با حمله «صدام» به کویت، سعودالفیصل، به عنوان سفیر دیپلماتیک سعودی ها، به تلاش برای ساقط کردن رژیم «صدام» پرداخت؛ رژیمی که تا چند سال قبل، از حمایت های مادی و معنوی عربستان سعودی در حمله به ایران، برخوردار بود. چند سال بعد، در دوران زمامداری «عبدا... بن عبدالعزیز»، سعودالفیصل مأمور توجیه طرح وی، موسوم به «نقشه راه»، برای فیصله دادن به جنگ رژیم صهیونیستی با فلسطینیان شد. سعود برای انجام این مأموریت دست به مسافرت دور دنیا زد. بر اساس این نقشه، صهیونیست ها به مرزهای اشغالی سال 1967م باز می گشتند و کشورهای عربی نیز موجودیت این رژیم جعلی را به رسمیت می شناختند. البته این طرح، طرح جدیدی نبود و پیشتر، برخی گروه های لیبرال فلسطینی و جریان های محافظه کار جهان عرب نیز آن را ارائه داده بودند. با این حال، موج تبلیغاتی سعودی ها، با مدیریت سعودالفیصل، تلاش می کرد این طرح را، که با شکست هم روبه رو شد، طرح «ملک عبدا...» معرفی کند.
سعود الفیصل، در ده سال پایانی عمر خود، مجری و شاید طراح سیاست های مداخله جویانه رژیم سعودی در منطقه خاورمیانه بود. او به دخالت در انتخابات پاکستان متهم شد. برخی مدعی هستند که سعودالفیصل برای پیروزی «نواز شریف» در انتخابات ریاست جمهوری پاکستان، تلاش فراوانی کرد، اما شکست خورد. «نواز شریف» پس از کودتای «پرویز مشرف» به عربستان سعودی گریخت و به این کشور پناهنده شد. سعودالفیصل، در سال 1390هـ.ش و در پی لشکرکشی سعودی ها برای حمایت از رژیم «آل خلیفه» در بحرین، به مسافرت دوره ای برای جلب حمایت غرب از این اقدام پرداخت و موفق شد با فعالیت های خود از انعکاس اخبار اعتراضات مردم بحرین و جنایات «آل خلیفه» در این کشور، به شدت بکاهد. سعودالفیصل، به عنوان رئیس دستگاه دیپلماسی سعودی ها، نقش مهمی در اجرای سیاست های ضدایرانی این رژیم داشت. در دوران وزارت او، عربستان سعودی به تمام قطعنامه هایی که علیه ایران در مجامع بین المللی صادر می شد، رأی مثبت داد. سعودالفیصل، در جریان مذاکرات هسته ای 1+5 و ایران، تلاش های دیپلماتیک گسترده ای برای به سرانجام نرسیدن مذاکرات انجام داد.
پایان وزارت 40 ساله و مرگ
باور عمومی این است که سعودالفیصل، به دلیل بیماری، از پست وزارت خارجه کنار گذاشته شد، در حالی که برخی شواهد، موضوع دیگری را نشان می دهد. با مرگ «ملک عبدا...» و آغاز زمامداری «سلمان بن عبدالعزیز»، تغییرات گسترده ای در ساختار حکومتی رژیم سعودی روی داد. تنها چند روز پس از مرگ «عبدا...»، بسیاری از مسئولان و وزرای دوران وی تغییر کردند. برخی از صاحبنظران برآنند که بیماری «سعود الفیصل»، بهانه ای مناسب برای برکناری وی در اختیار زمامداران جدید قرار داد.
سعودالفیصل، از مدت ها قبل مبتلا به بیماری پارکینسون بود. او در زمان برگزاری مراسم آغاز زمامداری «سلمان بن عبدالعزیز»، تحت عمل جراحی ستون فقرات، در آمریکا قرار گرفت. با این حال برخی سیاستمداران و کارشناسان مسائل بین المللی از احتمال قتل وی نیز سخن گفته اند.سعودالفیصل، روز پنجشنبه، 18 تیرماه سال 1394، ظاهراً به دلیل عوارض ناشی از بیماری «پارکینسون» مُرد. او با نزدیک به چهار دهه تصدی وزارت خارجه عربستان سعودی، پرسابقه ترین وزیرخارجه دنیا محسوب می شود.
ارسال نظر