به گزارش پارس، «امید هسته‌ای» در ادامه آورده است: ویژگی مذاکره، بده - بستان است و اساساً زمانی می‌توان از مذاکره سخن گفت که طرفین با نگاهی مثبت به داد و ستد ناشی از مذاکره منطقی و جدی توافق و تفاهم با همدیگر را پیگیری کنند.
 
اگرچه جمهوری اسلامی ایران یکسری محدودیت‌هایی را در این مسیر پذیرفته است اما طرفین یک نکته را مدنظر داشتند که بنا نیست در مذاکره صنعت هسته‌ای ایران نابود شود وگرنه مذاکره‌ای شکل نمی‌گرفت. اگر بنا به توقف یا کُند شدن مذاکرات باشد و نشاط در صنعت هسته‌ای کشورمان از بین برود چرا باید مذاکره می‌کردیم؟
 
در واقع تیم مذاکره‌کننده ایرانی با این رویکرد پای میز مذاکرات هسته‌ای نشست، به همین خاطر اتفاق نظری در مجموعه تیم مذاکره‌کننده وجود دارد مبنی بر اینکه توافق «نهایی» توافق «خوب» است، چراکه نشاط از صنعت هسته‌ای رخت نخواهد بست و ایران زین‌پس به عنوان یک بازیگر فعال در صنعت صلح‌آمیز هسته‌ای به واردات و البته، صادرات محصولات خود مشغول است.
 
لوزان و سپس وین، ایستگاه‌های پایانی ناتوانی غرب در توقف و حتی کُند کردن فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران است. تمام تلاش گروه 1+5 این است که break out ایران برای آنچه که آنها دستیابی به بمب اتم می‌خوانند یک سال متوقف شود، آنها می‌دانند که دانش هسته‌ای را از ایران در هیچ زمینه‌ای نمی‌توانند بگیرند فقط در پی آن هستند که هزینه گام برداشتن به سمت اقدامات غیرصلح‌آمیز را برای ایران افزایش دهند.
 
اگرچه هنوز مسیر طولانی برای بلوغ صنعت هسته‌ای در پیش است اما زمینه‌های این تفاهم‌نامه چه در مذاکرات لوزان و چه در مذاکرات وین برای پیشبرد و توسعه جنبه‌های تجاری آماده شده است؛ به همین منظور قطعاً زمینه‌های انتقال تجارب دیگران بخصوص در ابعاد تجاری‌سازی صنعت هسته‌ای نیز یکی از مهمترین دستاوردهای مذاکرات خواهد بود.
 
به عنوان مثال، امروز فروش آب سنگین به عنوان یکی از مهم‌ترین و استراتژیک‌ترین دستاوردهای هسته‌ای در دنیا محسوب می‌شود که حتی فروش آن نیز با محدودیت مواجه است. برای اینکه به اهمیت آب سنگین پی ببرید کافی است یکی از قوانین ایالات متحده آمریکا را برای شما مطرح کرده و مقایسه کنم با آنچه که در کشور ما امروز در حال رخ دادن است.
 
قوانین ایالات متحده آمریکا، کشور‌ها را از حیث دستیابی به آب سنگین به سه دسته تقسیم کرده است؛ دسته اول کشورهایی هستند که دولت آمریکا اجازه صادرات آب سنگین به آن‌ها را ندارد (ایران، عراق، سوریه و ...)، دسته دوم کشورهایی که اجازه دارند فقط سالانه 25 کیلوگرم آب سنگین به آن‌ها صادر شود (هند، لیبی، میانمار، رژیم صهیونیستی و...) و دسته سوم کشورهای خاص هستند که آمریکا اجازه صادرات حداکثر یک تن آب سنگین در سال را به آن‌ها دارد (آلمان، ژاپن، انگلیس و...).
 
وقتی ما فقط در یک مجتمع آب سنگین اراک توان تولید چندین برابر یک تن را در یک سال داریم، مشخص می‌شود که چرا ایالات متحده آمریکا و غربی‌ها تا این حد نسبت به نیروگاه آب سنگین اراک حساسیت دارند. اگر بنا بود منتظر بمانیم که از این کشور‌ها آب سنگین خریداری کنیم مطمئناً هیچگاه چنین اتفاقی برای میزان مورد استفاده ما رخ نمی‌داد. در واقع اگر در این مذاکرات همین موضوع برای ایران حل می‌شد، به تنهایی یک موفقیت بود؛ حال آنکه امروز در همه ابعاد دیپلمات‌های ما امتیازات ویژه‌ای از گروه 1+5 گرفته‌اند و نه تنها در مسیر رفع تحریم‌ها گام برداشته‌اند بلکه در حوزه‌های فنی و سیاسی همزمان دستاوردهای مهمی به دست آمده است.