به گزارش پارس به نقل از رصد، اگر چه در یکماه گذشته، جان‌کری یکبار دیگر هم شانس خود را برای عبور از لوزان و تفاهمات اولیه آزمود اما موفق نبود، ولی تماس تلفنی پنج‌شنبه گذشته وی با اوباما، تصویری از امریکا را در رسانه‌ها ثبت کرد، که با شانتاژ و قلدری قصد بر هم زدن میز مذاکره را داشته و حداقل به امید کسب امتیازهای بیشتر، دست به این مانور زده است.

از ابتدای مذاکرات در سال گذشته همواره در کنار منش و ذات فریبکارانه و زیاده‌طلبی در مقامات کاخ‌سفید، بازیگران ریز و درشت از سطح منطقه گرفته تا دهلیزهای تصمیم‌سازی و قانونگذاری آمریکا برای تخریب فضای مذاکراتی و تولید قدرت چانه‌زنی و کسب امتیاز بیشتر، به ایفای نقش پرداخته‌اند.

امروز هم بجز جان‌کری که بر روی توافقات قبلی دبه کرده و زیاده‌خواهی جدید می‌کند، فرانسه و انگلیس هم به طمع افتاده‌اند و یا به آمریکا اعتمادی ندارند تا سهم آنان از نعمت‌‌های اقتصادی هر توافقی احتمالی را بپردازند. آمریکایی‌ها در عراق هم با انگلیس‌ها همین بدعهدی را انجام دادند. وقتی نیروهای آمریکایی مجبور به خروج از عراق شدن و طرح همکاری‌های راهبردی امنیتی و اقتصادی را روی میز دولت عراق گذاشتند، انگلیسی‌ها سراسیمه شده و خود را از قافله باز‌مانده دیدند ولی در تلاش انفرادی به جایی نرسیدند. به همین دلیل آنها هم در شرایط زیاده‌خواهی آمریکا،‌ به طمع افتاده و مانع تراشی بیشتری می‌کنند.

آنچه مسلم است اینکه مطرح کردن مجموعه‌ای از مسائل اصلی موجب شده تا تلاش‌های مذاکراتی در هاله‌ای از تردید قرار گیرد و کارشکنی علنی در مسیر مذاکرات به نام آمریکا غرب ثبت شود.

این محورها که در دنباله بحث بدان اشاره می‌کنیم، به معنی بازگشت به نقطه صفر و به شکست کشاندن مذاکرات است و به شکل آشکاری با حقوق و منافع ملی و خطوط قرمز مورد تأکید در اجماع ملی ایران از مردم تا دولت و رهبری معظم انقلاب را شامل می‌شود و لذا کاخ سفید در تلاشی مأیوسانه بر طبل شکست مذاکرات از طریق اصرار بر خواسته‌های غیرقانونی و ضد بشری می‌‌کوبد.

این محورها عبارتند از:

1- حفظ تحریم‌های تسلیحاتی به عنوان ستون فقرات تحریمها در قطعنامه شورای امنیت  سازمان ملل و تحریم‌های آمریکایی است که از آن طریق، شرایط را برای حفظ اهرم فشار به ایران و گسترش آن با بهانه‌‌های جدید فراهم می‌کند. حال آنکه ایران با حداکثر امتیازات در مباحث مختلف مسیر اعتمادسازی و شفاف‌سازی را ثبت کرده و جای هیچ‌گونه عقب‌نشینی ندارد.

2- اصرار و تأکید بر اینکه محدودیت‌های طرف ایرانی برای دهه‌‌های متمادی پا برجا بماند، معنایی جز عقیم گذاشتن و برچیدن برنامه هسته‌ای ایران را ندارد و هیچ ارتباطی با اعتمادسازی ندارد. بازه زمانی زیر ده سال از سوی ایران برای هرگونه بهانه کفایت دارد و توجیهی حقوقی و فنی و سیاسی برای طولانی کردن آن وجود ندارد.

3- عدم تمایل به لغو تحریم‌ها و یا برداشتن کامل تحریم‌ها از سوی آمریکا،‌باز هم به معنای حفظ اهرم‌های غیرقانونی و نامتوازن کردن هرگونه توافق با ایران است. خصوصاً اینکه با بهانه‌های غیرقابل قبول، سیاست کاهش و تعلیق برخی تحریم‌ها و را بجای لغو کامل تحریم‌ها عنوان می‌کنند.

4- اصرار و تأکید بر بازرسی‌های فرا پادمانی و فرا پرتکلی و یا جاسوسی از مراکز نظامی و یا دانشمندان هسته‌ای و مقامات غیر هسته‌ای،‌از جمله خواسته‌های غیرقانونی و غیرقابل قبول از سوی ایران است که خطوط قرمز خود را شفاف و علنی عنوان نموده و مورد تأکید رهبری و حمایت قاطبه مردم و دولت است.

5- مخالفت با لغو همزمان تحریم‌ها با امضای توافق و منوط کردن تعهدات آمریکایی به فرآیندهای مبهم و موهوم، کارشکنی دیگریست که جان‌کری برای ثبت امتیازات حداکثری و تهی‌کردن دست ایران در قبال جرزنی و دبه کردن آمریکا، دنبال می‌کند و اصرار بر آن،‌ معنای دیگری جز به شکست کشاندن مذاکره ندارد.

6- اصرار بر «سیاست ماشه» برای بازگشت‌پذیر کردن اتوماتیک تحریم‌ها در متن مربوط به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، تکنیک و روش دیگری برای حفظ چماق تحریم و راهبرد براندازی و فشار به جمهوری اسلامی است. این خواسته آمریکایی‌ها از سوی روسیه و چین حمایت نمی‌شود و تنش‌های روز افزون آمریکا با روسیه و سپس چین موجب شده تا آمریکا برای دور زدن بقیه اعضای شورای امنیت به این «مکانیزم ماشه» اصرار ورزد.

ژست جدید کاخ سفید و جان‌کری در مذاکرات وین از یکسو با تکیه بر فضای سنگین تبلیغاتی-رسانه‌ای و فشار سیاسی- دیپلماتیک در سیر مذاکرات برای پر کردن خلاء تعطیلات تابستانی کنگره و کسب امتیازات بیشتر از ایران است و از سوی برخی جناح‌ها و مراکز فکری و سیاسی،‌ بعنوان روشی برای به عقب راندن ایران از حقوق اولیه و ملی خود توصیه شده است. از سوی دیگر این تاکتیک نخ‌نمای کاخ سفید که بیشتر توافقات قبلی را زیر سؤال برده و فراتر از آنرا خواستار شده، بر اساس یک اشتباه محاسبات راهبردیست که نتیجه‌ای جز ناکامی و شکست در بر ندارد. تمامی پارامترها و عواملی که در عرصه‌های داخلی آمریکا،‌ عرصه جهانی و منطقه‌ای موجب شده تا کاخ سفید از سه سال قبل به فکر مذاکره با ایران باشد، روز به روز به زیان آمریکا در حال افزایش هستند و طولانی شدن مذاکره و عنصر زمان، نه تنها منفعتی برای کاخ سفید در برندارد، بلکه شرایط را برای آنها در هر تلاش جدید و طولانی دشوارتر خواهند کرد.