به گزارش پارس علي اسدي، روان‌شناس باليني و معاون دفتر سلامت رواني- اجتماعي و اعتياد وزارت بهداشت در هفته نامه زندگی مثبت نوشت: تازه ازدواج کرده‌ايد يا چند سال از زندگي مشترک‌تان مي‌گذرد و هنوز رگ خواب شوهرتان دستتان نيامده است؟! نمي‌دانيد چطور خواسته‌تان را به همسرتان بگوييد که به او بر نخورد و غرور مردانه‌اش جريحه‌دار نشود؟! خسته‌ايد از بس حسرت رابطه خوب دوستتان با همسرش را خورده‌ايد؟


نيازها يکي‌ است؛ زبان آدم‌ها متفاوت است

اصلي به عنوان «اصل تفاوت‌هاي فردي» در روانشناسي وجود دارد که بر اين اساس، نيازهاي انسان‌ها تفاوت چنداني با هم ندارد بلکه آدم‌ها به خاطر تفاوت در فرهنگ‌هاي متفاوت، به شيوه‌هاي مختلفي رشد مي‌کنند و مثل هم نيستند، بنابراين نيازهايشان به شيوه‌هاي مختلفي بيان مي‌شود و تفاوت آنچناني با هم ندارد. در واقع همه آدم‌ها نيازهاي زيستي، رواني- اجتماعي و عاطفي دارند اما به‌دليل سبک متفاوت زندگي‌شان، نحوه بيان نيازهايشان هم با هم متفاوت است. وقتي آدم‌ها با خصوصيات و هيجان‌هاي ديگران، با شيوه و سبک زندگي که در آن بزرگ شده‌اند، آشنا نباشند، در روابط بين‌فردي خود دچار مشکل مي‌شوند و اين اتفاق به‌صورت پررنگ‌تري در روابط بين زن و شوهرها خود را نشان مي‌دهد. براي جلوگيري از اين مشکلات، بايد چند نکته را به خاطر بسپاريم: در بحث‌هاي مختلف زندگي، مهارتي به عنوان حل مساله وجود دارد و اولين اصل حل مساله اين است که بپذيريم «من و همسرم دو آدم متفاوت هستيم و دليلي ندارد مثل هم باشيم» و اين تفاوت ناشي از سبک‌هاي زندگي و شيوه‌هاي متفاوت تربيتي است.


شما زنانه مي‌بينيد و او مردانه!

دومين اصل حل مساله اين است که بپذيريم من و همسرم دو جنسيت متفاوت داريم و بسياري از ويژگي‌هاي رفتاري افراد، مرتبط با جنس‌شان است، جنس زنانه و جنس مردانه. به همين دليل نوع نگاه افراد در قالب جنسيت بسيار متفاوت از يکديگر است و مساله‌اي که براي يک خانم بسيار جذاب است ممکن است براي همسرش جذاب نباشد يا ماجرايي که براي يک آقا جالب است، لزوما مورد پسند همسرش نيست! پس بايد دقت کنيم که جنسيت در نوع نگاه، بيان و ابراز احساسات‌مان متفاوت است. اما همه اينها آموختني است و تمام اين رفتارها از بروز عواطف و احساسات، نحوه صحبت کردن، ابراز وجود، درک کردن ديگران و همچنين نحوه مذاکره همه مهارت‌هاي آموختني هستند، بنابراين مسائل ژننتيکي نقشي در آنها ندارند و غيرقابل‌حل نيستند.

اصولا مردها به‌دليل فرهنگ تربيتي که در جامعه ما رايج است، هميشه فکر مي‌کنند که بايد از جنس زن حمايت کنند و مسئولش باشند به همين دليل دوست ندارند جمله‌هاي دستوري و تحکمي از خانم‌ها بشنوند و با همين فرهنگ بزرگ مي‌شوند، بنابراين توصيه به خانم‌هاي عزيز اين است که وقتي وسيله جديد يا خودروي تازه‌اي خريده‌اند و مي‌خواهند اين موضوع را در جمع دوستان يا خانواده‌ها مطرح کنند، نگويند: «ديروز رفتم بازار و يک يخچال جديد خريدم!» چراکه بيان اين جمله‌ها با فعل مفرد، باعث واکنش منفي همسرشان مي‌شود و آقا تصور مي‌کند که خانمش خود را برتر مي‌داند و نقش او را در اين ميان ناديده گرفته! از آنجا که اين دو نفر با هم زندگي مشترک دارند، بنابراين بهتر است خانم بگويد: «با هم رفتيم بازار، يک يخچال جديد خريديم.» وقتي با اين نگاه به مسائل بپردازيم و کارهاي مشترک‌مان را با «ما» شروع کرده و با فعل «جمع» تمام کنيم، نياز عاطفي و اجتماعي مردها را درک کرده و پاسخ داده‌ايم.


«دستکاري عاطفي» ممنوع!

اين مورد فقط مخصوص آقايان نيست و در مورد خانم‌ها هم صادق است: همه ما ايراني‌ها به شدت به خانواده‌هايمان وابسته‌ايم و به اعضاي خانواده‌مان علاقه‌منديم. بنابراين وقتي يک خانم از خواهرشوهر، برادرشوهر يا مادرشوهر گله‌مند است، نبايد به محض ورود همسرش به منزل بگويد: «امروز مادرت زنگ زد و فلان حرف را به من گفت!» اصولا يکي از عواملي که باعث بروز اختلال در روابط بين‌فردي مي‌شود، «گزارش‌دهي» يا همان «راپورت» است. دليلي ندارد که يک خانم تمام اتفاقاتي که در روز برايش مي‌افتد، براي همسرش بازگو کند که «خواهرت فلان گفت و خاله‌ات بهمان!» چراکه شوهرش به خاطر وابستگي عاطفي که به اعضاي خانواده‌اش داشته، دچار «دستکاري عاطفي-رواني» مي‌شود و در واکنش به اين مساله، گارد مي‌گيرد و سعي مي‌کند از خانواده‌اش، دفاع و حمايت کند. اين فرد ممکن است خودش از خانواده‌اش به‌دليل رفتارهايشان بازخواست کند اما وقتي ديگري از خانواده او انتقاد مي‌کند، نمي‌تواند پذيراي حرف‌هايش باشد. به همين دليل نياز نيست گزارش‌هاي اين چنيني را در روابط زن و شوهري منتقل کنيم.


غرورش را نشکنيد

در مقايسه‌هاي بين مردها، مسائلي به خصوص مثل جربزه، عرضه داشتن و لياقت داشتن را نبايد دستکاري کرد. فرض کنيد خانمي بعد از يک مهماني، به همسرش مي‌گويد: «ما و فلاني، هر دو همزمان ازدواج کرديم؛ اما ببين وضع زندگي آنها چطور است و زندگي ما چطور!» نبايد فراموش کنيم که توانمندي، هوش و امکانات آدم‌ها با هم متفاوت است و همين تفاوت‌هاست که باعث ايجاد فاصله‌هاي اجتماعي، اقتصادي و طبقاتي مي‌شود. اگر هميشه قرار باشد يک خانم همسرش را سرزنش کند، اين حرف‌ها نه‌تنها کمکي به رشد همسرش نمي‌کند، که اعتماد به‌نفس او را کاهش داده، از توانايي‌هايي که هم که دارد کم مي‌کند و به شدت احساس خشم و کينه نسبت به فردي که با او مقايسه شده از خود نشان مي‌دهد و اين رفتار را در قالب بي‌احترامي، پرخاشگري و... نسبت به کسي که با او مقايسه شده، بروز مي‌دهد. در ضمن، وقتي آقايي ببيند که مدام با ديگران مقايسه مي‌شود، اول از همه از همسرش منزجر مي‌شود چون فکر مي‌کند خانم برايش ارزش قائل نيست و داشته‌هايش- مهرباني و... - را ناديده مي‌گيرد و فقط امکانات مادي زندگي ديگران را به رخش مي‌کشد، سايه‌اش بر روابط عاطفي بين فرد و همسرش مي‌افتد: محبتش کم مي‌شود، واژه‌هاي سردي در روابط با همسرش به کار مي‌برد و به تدريج شکاف عاطفي بين فرد و همسرش و همچنين بين فرد و کساني که با آنها مقايسه مي‌شود، شکل مي‌گيرد. افرادي که اين کار را انجام مي‌دهند و همسرشان را با ديگران مقايسه مي‌کنند، فکر مي‌کنند با اين کار به غيرت فرد برمي‌خورد و براي رسيدن به هدف دلخواه‌شان تلاش بيشتري مي‌کند اما فرد دچار آسيب‌هاي رواني مي‌شود.


راه رسيدن به هدفتان اينجاست!

اصولا خوب است اگر خواسته‌اي از همسرتان داريد و مثلا مي‌خواهيد داشته‌هايتان را رشد دهيد، اول به نقاط قوت، قدرت و مثبت او، چه به لحاظ رابطه عاطفي و چه از نظر موقعيت اجتماعي و خانوادگي اشاره کرده، پررنگشان کنيد و در موردش صحبت کنيد. مثلا اگر خانمي از همسرش مي‌خواهد خودرويشان را به‌روزتر کنند، اول بايد بگويد: «تو مرد خيلي مهربان و مسئوليت‌پذيري هستي و همه اين‌ها تاثيرات مثبتي در زندگي من دارد.» وقتي اين حرف‌ها را واضح و روشن و با آب و تاب به همسرتان بگوييد و به جاي اينکه: «داداشم‌ اينا يک ماشين جديد خريده‌اند»، انتقادمان را در قالب يک نياز (نه يک مقايسه) به اين ترتيب مطرح کنيد: «کاش بتواني يک وام 5 ميليون ‌توماني بگيري، من هم طلاهايم را مي‌فروشم تا بتوانيم خودرويمان را عوض کنيم.» به اين ترتيب شما از نقاط قوت همسرتان گفته‌ايد، انتقاد و به رخ‌کشيدني در کار نبوده و نيازتان را همراه با راهکار ارائه کرده‌ايد. پس مطمئن باشيد از دل چنين مکالمه‌اي، حتما يک اتفاق مثبت بيرون خواهد آمد و نه تنشي ايجاد خواهد شد. همچنين رابطه عاطفي- احساسي بهتري با همسرتان خواهيد داشت و به خواسته‌تان هم مي‌رسيد، تنش‌هايتان به حداقل مي‌رسد، از کسي هم کينه به دل نمي‌گيريد!

همه بايد ياد بگيرند

همه آدم‌ها، چه کساني که تازه تصميم به ازدواج گرفته‌اند و چه زوج‌هايي که 20-10 سال از زندگي مشترک‌شان مي‌گذرد، همه نيازمند آموزش مهارت‌هاي زندگي هستند و متاسفانه اطلاع‌رساني در اين زمينه در کشور ما بسيار کم و محدود است؛ بيشتر خانواده‌ها عقيده دارند که فرزندشان بايد شنا، زبان، خطاطي و نقاشي ياد بگيرد اما هيچ‌کس به اين فکر نمي‌کند که «زندگي کردن» را به فرزندش آموزش دهد! بچه‌ها بايد گوش کردن، ارتباط گرفتن، تفکر انتقادي، کنترل خشم و هيجان و... ياد بگيرند و به تازگي در مدارس کارهاي کوچکي در اين زمينه آغاز شده اما کمرنگ است و بايد با سرعت بيشتري فراگير شود. حتي بهتر است آموختن اين مهارت‌ها از مهدکودک‌ها آغاز شود چون ارتباط بين آدم‌ها از دوران کودکي شکل مي‌گيرد. بنابراين وجود اين همه اشکال در روابط بين زوج‌ها به خاطر عدم آگاهي افراد و نبود ابزار و امکانات آموزشي است. تمام رسانه‌ها از جمله تلويزيون بايد در اين زمينه تلاش کنند و دولت هرقدر در اين زمينه هزينه کند، سود خواهد کرد چراکه ميزان آسيب‌هاي اجتماعي کاهش مي‌يابد. علاقمندان مي‌توانند به کلاس‌ها و کارگاه‌ها و سمينارها ي مرتبط با اين حوزه شرکت کرده، مهارت‌هاي خود را تقويت کنند و سطح کيفيت روابط فردي و زناشويي خود را ارتقا دهند./سلامانه