تقوا فقط «پرهیزکاری»نیست!
نمونه هاي آسيب زننده از آثار بي تقوايي اجتماعي به ويژه در زمينه «ترک فرايض اجتماعي» در طول تاريخ بسيار زياد است
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مصطفي طاهري- اهداف و فلسفه هاي گوناگوني براي روزه در منابع ديني مطرح شده اما آنچه تقريباً نقطه جمع همه اين تعابير است و چرايي وجوب روزه را مشخص کند، «تقوا» است. در سوره مبارکه بقره، خداوند متعال مي فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا کُتِبَ عَلَيکُمُ الصِّيامُ کَما کُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقونَ(آيه ۱۸۳) اي کساني که ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا متقي شويد. در اين آيه شريفه آمده است که روزه بر شما واجب شد تا شايد با تقوا شويد.
اما منظور از تقوا چيست؟ آيا ترجمه هايي که از اين مفهوم اسلامي ارائه مي شود، گوياي جوانب مختلف آن هست يا خير؟ معمولاً در تعابير رايج، از تقوا به عنوان «پرهيزکاري» و «خويشتن داري» ياد مي شود؛ اما به نظر مي رسد اين عبارات، برداشت صحيح و کاملي از اين مفهوم نيست. تقوا از ريشه (وقي) به معناي نگه داشتن است. نگه داشتن از چه چيزي؟ انسان با هدف عبوديت و بندگي خداوند خلق شده است(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ آيه 56 سوره ذاريات) و او براي طي کردن مسير عبوديت نياز به يک «مراقبت» و «هوشياري» ويژه دارد تا بتواند در اين خط و مسير طي طريق کند، اين مراقبت و هوشياري در متون ديني به «تقوا» تعبير شده است. اين مراقبت گاهي در مورد اعمالي است که «نبايد» آنها را انجام دهيم و گاهي مواردي است که «بايد» به آنها پايبند باشيم و انجام دهيم.
مفهوم پرهيزکاري، در نگاه اول، تنها به دسته اول از مراقبت که بيشتر جنبه سلبي دارد اشاره مي کند؛ يعني اجتناب از محرمات الهي. در صورتي که همان طور که اشاره شد طي کردن مسير عبوديت خدا علاوه بر پرهيز از يک سري امور، نياز به عمل به برخي اعمال هم دارد.متأسفانه براساس برداشت ناقصي که از مفهوم تقوا وجود دارد، عده اي اين گونه تصور مي کنند که هرکه در گوشه اي کنج عزلت برگزيند و از همه امور پرهيز کند، فرد بسيار باتقوايي است. اين باور علاوه بر نادرست و ناقص بودن مي تواند در بسياري از موارد خطرناک نيز باشد و ضررهاي جبران ناپذيري را بر «جامعه اسلامي» وارد مي کند.
توضيح آنکه گاهي مواقع، نداشتن تقوا(به معناي اعم آن يعني اجتناب از محارم الهي و عمل به فرايض) لطماتي را بر زندگي «فردي» وارد مي کند وگاهي، اثر اين بي تقوايي «اجتماعي»است و به جامعه اسلامي آسيب مي زند. به شهادت رسيدن امام حسين(ع) و ياري نرساندن مردم آن جامعه به ايشان، نمونه اي از آثار همين بي تقوايي اجتماعي است که ناشي از عمل نکردن به وظيفه و ياري نرساندن به امام جامعه بوده است.نمونه هاي آسيب زننده از آثار بي تقوايي اجتماعي به ويژه در زمينه «ترک فرايض اجتماعي» در طول تاريخ بسيار زياد است
ولي به عنوان نمونه به يکي از اين موارد اشاره مي کنيم:
ربيع بن خثيم از جمله عرفاي مشهور در زمان امام علي(ع) بود. او الگوي زهد و عرفان تلقي مي شد تا حدي که نام او را جزو «زهاد ثمانيه»(هشت نفر از زهاد مطرح در صدر اسلام) ذکر کرده اند. او در دوران اميرالمؤمنين علي(ع) جزو سپاهيان ايشان بود. يک روز محضر اميرالمؤمنين(ع) آمد و عرض کرد: يا اميرالمؤمنين! ما درباره اين جنگ شک و ترديد داريم، مي ترسيم اين جنگ، شرعي نباشد. چرا؟ چون ما داريم با اهل قبله مي جنگيم، ما داريم با مردمي مي جنگيم که آنها مثل ما شهادتين مي گويند، مثل ما نماز مي خوانند، مثل ما رو به قبله مي ايستند. با اين حال چون نمي خواست کناره گيري کند، گفت: يا اميرالمؤمنين! خواهش مي کنم به من کاري واگذار کنيد که در آن شک وجود نداشته باشد. من را به جايي و به دنبال مأموريتي بفرست که در آن شک نباشد. اميرالمؤمنين(ع) هم فرمود: بسيار خوب، اگر تو شک مي کني، پس من تو را به جاي ديگري مي فرستم. حضرت او را به يکي از سرحدات فرستادند که در آنجا هم باز سرباز بود. همين شخص تنها جمله اي که غير از ذکر و دعا از او شنيدند، آن وقتي بود که اطلاع پيدا کرد مردم حسين بن علي(ع) فرزند عزيز پيغمبر(ص) را شهيد کرده اند؛ چند کلمه در اظهار تأثر و تأسف از چنين حادثه اي گفت: واي بر اين امّت که فرزند پيغمبرشان را شهيد کردند! مي گويند بعدها استغفار مي کرد که چرا من اين چند کلمه را هم که غير ذکر بود به زبان آوردم.
قطعاً با توضيحاتي که آمد تقواي اينچنيني اگر نگوييم ارزشي ندارد، قطعاً ناقص و ناکافي است زيرا طي کردن مسير عبوديت بر محور «انجام تکاليف الهي» استوار است و اگر فردي اطاعت از ولي نداشته باشد، اين مسير را طي نخواهد کرد.
ارسال نظر