پيشبيني ناظران از رويكرد آينده مقابله با جمهوري اسلامي
تغيير استراتژي فشار از هستهاي به حقوق بشر
امريكا تحريمهايي را كه عليه ايران به طور خاص در مورد مسائل مربوط به تروريسم اعمال كرده تغييري نخواهد داد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- جعفر تكبيري- جهتگيري كلي سياست خارجي دولت امريكا در برابر ايران، از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، دشمني با نظام جمهوري اسلامي و براندازي آن بوده است. امريكاييها در اين مسير از هيچ اقدامي فروگذار نكردند. اين اقدامات در دهه نخست انقلاب اسلامي، يعني از سال 1357 تا سال 1367 بيشتر نظامي و سختافزاري بود. نمونه بارز آن را ميتوان جنگ مخرب و خانمانسوز هشت ساله عراق عليه ايران، تجهيز كامل تسليحاتي و حمايت قاطع سياسي از رژيم بعث عراق، رويارويي مستقيم ارتش امريكا با ايران در جنگ خليج فارس، كودتاي نظامي نوژه، حمله نظامي براي آزادسازي گروگانهاي امريكايي، حمايت از منافقين در انجام ترورهاي كور و ترور شخصيتهاي عاليرتبه نظام، تحريمهاي نظامي و اقتصادي و بايكوت سياسي در مجامع بينالمللي نام برد. اين سياست، رويكرد غالب دولت ايالات متحده امريكا در براندازي نظام جمهوري اسلامي ايران، در دهه اول انقلاب بود. اقداماتي كه جز ناكامي و شكست، چيزي در پرونده امريكايِيها و متحدانش ثبت نكرد.
امريكاييها پس از تحمل شكستهاي پيدرپي و اذعان به ناكارآمدي اين سياست در سرنگوني نظام جمهوري اسلامي، از دهه دوم انقلاب، جهت حركتهاي تخريبي و براندازانه خود را به سوي پروژههاي نرمافزاري تغيير دادند و اين رويكرد از دهه سوم انقلاب به بعد، وارد فاز جديدي شد. يكي از اين پروژهها كه منجر به ايجاد جبهه جهاني در مقابل جمهوري اسلامي ميشود، اقدام به تروريست جلوه دادن جمهوري اسلامي ايران است.
در اين ميان، سران ماجراجو و مليتاريست امريكا هر از گاهي با بهانه قرار دادن موضوعاتي نظير نقض حقوقبشر، حمايت ايران از تروريسم، اخلال ايران در روند صلح خاورميانه و. . . تهديدهايي را عليه ملت ايران مطرح ميكردند و اين روند پس از وقايع يازدهم سپتامبر كه هيمنه و ابهت امريكا در جهان شكسته شد، فاز جديتري به خود گرفت. به نحوي كه حتي با ناميدن ايران به عنوان «محور شرارت» در جهان، خواستار خشكانيدن ريشه ملت ايران شدند.
اين روند ادامه دارد
روند تروريست جلوه دادن جمهوري اسلامي در حالي به عنوان يك دستورالعمل، توسط امريكاييها دنبال ميشود كه اخيراً نيز وزارت امور خارجه ايالات متحده امريكا گزارش مربوط به فعاليتهاي گروههاي تروريستي در سال ۲۰۱۴ را منتشر كرده و در بخشي از اين گزارش جمهوري اسلامي ايران را به بهانه حمايت از گروههايي همچون حزبالله لبنان و حماس، متهم به حمايت از تروريسم كرده است.
وزارت خارجه امريكا، در اين گزارش ادعا كرده كه ايران كمكهاي خود را به گروههاي شبهنظامي شيعه عراقي كه عليه تروريستهاي داعش ميجنگند، افزايش داده است. اين گزارش ميافزايد كه يكي از اين گروهها در ليست گروههاي تروريستي ايالات متحده امريكا قرار دارد. امريكا همچنين كشورمان را متهم به تلاش براي ارسال اسلحه به نوار غزه براي حمايت از گروههاي «تروريستي» كرده است. در بخشي ديگر از گزارش به حمايت ايران از بشار اسد و نقش اين كشور و حزبالله لبنان در جنگ داخلي سوريه اشاره شده است.
نكته جالب در خصوص اين گزارش آن است كه تينا كايدانوف، نماينده امريكا در امر مبارزه با تروريسم تأكيد كرده بود كه امريكا تحريمهايي را عليه ايران به طور خاص در مورد مسائل مربوط به تروريسم اعمال كرده كه «تغييري نخواهند كرد».
اين موضوع با واكنش سخنگوي وزارت خارجه كشورمان، خانم مرضيه افخم روبهرو شد و وي گزارش سالانه تروريسم وزارت خارجه امريكا در مورد ايران را رد كرده و آن را «تكراري» خواند.
ايران قرباني ترور خشن و خاموش
اما گزارش اخير وزارت خارجه ايالات متحده در حالي منتشر ميشود كه جمهوري اسلامي ايران همواره يكي از بزرگترين قربانيان تروريسم در دنيا بوده است و هرساله تعدادي از شهروندان كشورمان در عملياتهاي تروريستي كه از سوي سرويسهاي جاسوسي بيگانه سازماندهي شده به شهادت ميرسند و اين در حالي است كه هيچگاه دستگاه سياست خارجه امريكا اشارهاي به اين موضوع نداشته است. ترور دانشمندان هستهاي كشورمان توسط سرويسهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي، شهادت تعدادي از شهروندان در انفجارهاي تروريستي سيستان و بلوچستان كه توسط گروهك جندالشيطان مورد حمايت عربستان سعودي از شركاي منطقهاي ايالات متحده انجام گرفت و دهها ترور خشن ديگر، همه آن چيزي است كه به رغم برملا شدن دستهاي حاميان اين جريان، هيچگاه در گزارشهاي امريكا قرار نگرفته است.
البته بايد به اين موضوع، ترور خاموش بسياري از شهروندان ايراني توسط دولتهاي غربي طي شش سال گذشته را نيز اضافه كرد. اين ترور خاموش به تحريمهاي ناجوانمردانه غرب بازميگردد كه عملاً انجام تجارت را با مشكلات فراواني روبهرو كرده است؛ مشكلاتي كه باعث اخلال در واردات نيازهاي اساسي مردم نظير دارو شده و بسياري آن را ترور خاموش عنوان ميكنند.
در عين حال موضوع ديگري كه مدتها است قلب بسياري از مردم را به درد آورده و امريكا در مقابل آنها سكوت كرده است، كشتارها و قتل عامهاي گسترده دولتها و گروههاي مورد حمايت ايالات متحده در يمن، عراق، سوريه، نيجريه، بحرين و پاكستان است كه طي آن بسياري از مردم بيگناه خونشان بر زمين ريخته ميشود اما به دليل منافع ايالات متحده در اين كشورها، هيچگاه سخني در اين خصوص به زبان نياوردهاند. اين موضوع را بايد به كشتارهاي ايالات متحده در پاكستان توسط هواپيماهاي بدون سرنشين، جنايات جنگي اين كشور در عراق و افغانستان و ويتنام و حمله ناو نظامي امريكايي به هواپيماي مسافربري كشورمان نيز اضافه كرد كه هيچ مجمع بينالمللي در هيچ زماني در خصوص آن سخني به ميان نياورد تا عملاً اين موضوع به اثبات برسد كه حقوق بشر تنها آن چيزي است كه غربيها براي مجامع بينالمللي تعريف و تنظيم ميكنند.
گشايش جبهه جديد عليه ايران
اما جمهوري اسلامي در حالي مشغول رايزني ديپلماتيك با غرب براي حل مناقشه موجود در برنامه هستهاي خود و پايان دادن به چالشها در اين مسير است كه غربيها در كنار اين پيشرفت همواره به دنبال گشايش جبههاي تازه براي تقابل با جمهوري اسلامي بودهاند. حقوق بشر و موضوع حمايت ايران از تروريسم يكي از همان جبهههاي تقابلي است كه پس از حصول توافق اوليه ميان ايران و غرب در موضوع هستهاي، برجستهتر از هر زمان ديگري شد و حالا چند ماهي است كه در صدر اخبار بنگاههاي خبرپراكني بينالمللي عليه جمهوري اسلامي است. بر اين اساس طرح موضوعات حقوق بشري حربهاي به نسبت قديمي است كه از سوي كشورهاي غربي به طور معمول عليه كشورهاي مستقل استفاده ميشود تا از اين طريق به خواستهاي خود دست پيدا كنند؛ خواستهايي كه از طريق تخريب چهره يك كشور، عاملي براي ايجاد اجماع جهاني عليه آن ميشود.
حال روزهاي پرديپلماسي دولتمردان جمهوري اسلامي در حالي با ملاقاتهاي مختلف براي حل مسائل باقيمانده در پرونده هستهاي كشورمان سپري ميشود كه تحركات در بلوك غرب حكايتكننده تغيير استراتژي فشار از موضوع هستهاي به سمت موضوع تروريسم و حقوق بشر است و اين واقعيت را ميتوان در كلام تينا كايدانوف، نماينده امريكا در امر مبارزه با تروريسم جستوجو كرد كه تأكيد كرده امريكا تحريمهايي را كه عليه ايران به طور خاص در مورد مسائل مربوط به تروريسم اعمال كرده تغييري نخواهد داد.
واقعيتي كه پس از حصول توافق اوليه قابل پيشبيني بود و در حالي كه عدهاي امضاي اين توافق را پايان خصومت ميان ايران و غرب ميپنداشتند، در طرف مقابل بسياري اين خصومت را غير قابل اتمام ميدانستند و از ادامه تنشها ميان ايران و غرب با بهانههاي ديگر خبر ميدادند. حال گويي استدلالهاي طيف دوم به ثمر نشسته و با حل بخشي از تنشها ميان ايران و غرب در موضوع هستهاي، كه به نظر ميرسد طي روزهاي آتي اعلام شود، پروندههاي ديگر ايران براي ادامه فشارها روي ميز سياستمداران غربي قرار گرفته، تا اجماع جهاني درباره ايران از موضوع پرونده هستهاي به پروندهاي ديگر برود.
ارسال نظر