تخريب نيروهاي خدوم به بهانه انتخابات 96
عملكرد پرحاشيه دولت يازدهم در ناتواني از برآورده كردن نيازهاي مردم به فراموشي سپرده شود.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعيد پورملائي هريس - عطش بازگشت به قدرت باعث شده كه رهبران جريان اصلاحطلب به كمك روزنامههاي زنجيرهاي خود هر چند وقت يكبار يكي از شخصيتهاي خدوم و دلسوز كشور را مورد تخريب قرار دهند چراكه احتمال ميدهند برخي از افراد مقبول صاحب پايگاه رأي قوي هستند و قصد دارند در انتخابات دوازدهم رياست جمهوري به عنوان نامزد انتخاباتي حضور پيدا كنند.
براي عناصر و رسانههاي منسوب به جريان مدعي اصلاحطلبي هم تفاوتي نميكند كه شخصيتهاي مورد هدف چه كساني هستند و چه خدمتي به كشور يا جامعه ميكنند يا چقدر ميتوانند به آتيه اين كشور كمك كنند، تنها اين مسئله مهم است كه رقباي احتمالي فردا از همين امروز چهره و عملكردشان مخدوش شود.
دو ماه پيش بود كه روزنامه تندروي آفتاب يزد با چاپ عكس دكتر هاشمي، وزير بهداشت و درمان با انتخاب تيتر زرد به بهانه جبهه پايداري كارنامه قابل قبول وزير را زير سؤال برد و نوشت: «روغن پالم، برنجهاي آلوده، سونامي سرطان، موضعگيري صريح وزارت بهداشت در موضع آلودگي هوا و مواردي از اين دست، اين شائبه را به ذهن هدايت ميكند كه پايداريهايي كه منتظر كوچكترين لغزش از سوي نيروهاي اجرايي حسن روحاني هستند تا شديدترين و برندهترين انتقادات را راهي ساختمان پاستور كنند، چگونه است كه اين چنين سوژههاي نابي را براي به باد انتقاد گرفتن دولت تدبير و اميد ناديده ميانگارند؟»
در حالي اين روزنامه رو به سوي تخريب هاشمي آورد كه وي به اعتقاد بسياري از كارشناسان بيطرف بهترين كارنامه را در بين وزراي سالخورده روحاني دارد.
اما روند انتخاباتي روزنامههاي وابسته به اين جناح كه با تخريب نيروهاي فعال و كارآمد كشور آغاز شده بود در هفته اخير به شكل ويژهاي ظهور و بروز پيدا كرد؛ اين بار نوبت به پرويز فتاح رسيد؛ فردي كه به اعتقاد بسياري از مبارزان انقلاب و كارشناسان فراجناحي، شخصيتي متدين و مخلص است كه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي خود را بهدور از ملاحظات جناحي و سياسي بنا نهاده و در هر منصب و جايگاهي تلاش كرده تا بهترين عملكرد را از خود ارائه دهد؛ نگاهي گذرا به كارنامه وي در طول سالهاي اخير هم چنين چيزي را تصديق ميكند.
در همين راستا يكي از روزنامههاي افراطي وابسته به اين جناح با انتشار عكس پرويز فتاح وي را گزينه جريان رقيب براي انتخابات آتي دانسته و موجي تازه عليه وي را آغاز كرده و نوشته: «نام فتاح در شرايطي روي ميز اصولگرايان براي انتخابات رياست جمهوري قرار گرفته است كه به نظر ميرسد وي از جايگاه مقبولي نزد غالب اصولگرايان برخوردار است. به عبارت ديگر چه جبهه پايداري و چه طيف اعتدالي جريان اصولگرا نگاه مثبتي به وي دارند. چه آنكه پيش از انتخابات رياست جمهوري سال ۹۲ اعضاي جبهه پايداري براي حمايت از فتاح در اين انتخابات تمايل داشتند اما وي كانديداتوري را رد كرده بود. از سوي ديگر تاكنون مشاهده نشده چهرههاي اصلي اصولگرا موضعي منفي نسبت به وي اتخاذ نمايند. كمااينكه او نامه حمايتي ۲۲۰ نماينده مجلس اصولگرا را پشت سر خود ميبيند.»
در حالي يكي از روزنامههاي تندروي وابسته به اصلاحطلبان چنين ادعايي را مطرح ميكند كه فتاح هيچ گاه درباره انتخابات رياست جمهوري صحبتي به ميان نياورده و حتي در ميان خيل كثير داوطلبان انتخابات رياست جمهوري يازدهم در وزارت كشور نيز حاضر نشد و از آن مهمتر به درخواست بسياري از فعالان سياسي براي حضور در انتخابات شوراي شهر نيز پاسخ مثبت نداد و ترجيح داد به جاي شهرداري تهران به فعاليت خود در بنياد تعاون سپاه ادامه دهد تا اينكه اخيراً طي حكمي از سوي رهبر انقلاب به عنوان رئيس كميته امداد منصوب شد.
جريان اصلاحطلب تلاش ميكند با درج مطالبي پرچالش عليه پرويز فتاح نه تنها از هماكنون موج تخريبي فراگير عليه وي را با هدف جلوگيري از افزايش پايگاه اجتماعياش در دستور كار قرار دهد بلكه تلاش ميكند كه تحول پيشبيني شده در كميته امداد امام خميني (ره) كه با انتصاب وي نويد داده شده را سدسازي كنند چنانكه فتاح طي ماههاي آينده نتواند هيچ رزومه و كارنامه قابل تقديري از خود به جامعه ارائه دهد.
البته نكته قابل توجه ديگر آنكه روزنامههاي حامي دولت تلاش دارند موضوعات كم اهميت را آنقدر تكرار كنند كه بر زمين ماندن خواستههاي مردم طي دو سال اخير ناديده گرفته شده و عملكرد پرحاشيه دولت يازدهم در ناتواني از برآورده كردن نيازهاي مردم به فراموشي سپرده شود. لذا نه تنها حملات منفعلانه رسانههاي زنجيرهاي به مديران خوشنام و موفق كشور در شرايط كنوني جاي تعجب ندارد بلكه اقدامي كاملاً قابل پيشبيني جهت يكهتازي نامزدهاي احتمالي اين طيف در انتخابات سال96 است؛ انتخاباتي كه در صورت موفقيت اصلاحطلبان در آن بايد منتظر روزهاي شبيه 18تير سال 78 و ايام دشمن شادكن فتنه 88 باشيم. در پايان بايد تأكيد كرد كه تخريب نيروهاي متدين و دلسوز كشور در ماههاي آينده گسترش بيشتري پيدا خواهد كرد و افراد بيشتري را در خود جاي خواهد داد چراكه بهدستگيري قدرت در كشور كمك شاياني به براندازي نظام خواهد كرد.
ارسال نظر