ماجرای تعمیر چاه نفتی سکوی سروش با ٥٠ هزار تومان و یک دنیا عشق!
به گزارش پارس به نقل از شانا ماجرای تلاش جوانان صنعت نفت ایران در میان آب، آهن، گرما و رطوبت تمامی ندارد، اما می توان گوشه ای از این تلاش بی وقفه و آمیخته با عشق را برای مردمی که حتی یک ساعت در آن شرایط نیستند، شرح داد و گفت: «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
بلافصله پس از حضور در منطقه بهرگان و هماهنگی برای سفر هوایی با بالگرد به سکوهای نفتی سروش و نوروز در آسمان آبی و گرم خلیج فارس قرار می گیریم و اندکی بیشتر از ٢٤ ساعت آینده را مثل همه کارکنان اقماری صنعت نفت روی آب و آهن هستیم تا ساعتی چند را در حال و هوای آنها بگذرانیم.
بالگردی که ما را روی هلی پد سکوی سروش پیاده می کند، تعدادی از مدیران و نیروهای سکوی سروش را بازمی گرداند، زیرا با توجه به هزینه های زیاد سوخت و در اختیار گرفتن بالگردها باید حداکثر استفاده را از این رفت و آمدها داشته باشند.
سکوی نفتی سروش را مانند همه سکوهای نفت و گاز مستقر ایران در خلیج فارس با بدنه زرد رنگ و دو مشعل (فلر) موازی و روشن به عنوان زیباترین سکوهای نفتی می شناسم. هرچند همه جای دنیا از جمله کشور خودمان به دنبال صفر کردن میزان سوزاندن گازهای همراه نفت و یا به حداقل رساندن آن هستند، اما نوستالژی مشعلهای روشن، همچنان وجود دارد. مشعلهای فلرهای موازی و مورب، با شعله ای که همچون دو دست به سوی آسمان بلند شده اند، در آن آبی بیکران دریا زیبایی بی نظیری دارند.
سکوها در بیشتر بخشهای قابل تردد کف فلزی مشبک دارند و می توان زیر پا را تا سطح دریا دید و به همین دلیل در نخستین گامها، نگاهمان به دریا و ماهی هایی می افتد که در دسته هایی بزرگ در اطراف لوله ها و بدنه سکو چرخ می زنند و در نور مستقیم خورشید می درخشند. شاید یکی از جذابیتهای طبیعی این سکوها همین همنشینی ماهیها در کنار سکوها باشد تا حال کارکنان اقماری آن را کمی بهتر کند و خستگی آنها برطرف شود.
پس از معرفی به حمید رضا برزوکی، معاون سکوی سروش و گفتگو با وی، به همراه او آماده بازدید از سکو و به قول خودش وارد دانشگاه و کارگاه فشرده ای برای همه تازه کارها می شویم. بخشی از حرفها رسمی و فنی است و بخشی دیگر به سمت بیان رخدادهایی که از جنگ و حمله آمریکاییها بر سکوی سروش گذشته می رود و سرانجام به شبهای آرام، اما پر کار سروش و دلتنگی برای خانواده ها می رسد. خاطره روزهای سخت جنگ در خلیج فارس برای سروش فراموش نشدنی است و هنوز هم سکوی زنگ زده سروش قدیم در فاصله ای نزدیک به سروش زنده و جوان قرار دارد.
مستقل ترین سکو هستیم
معاون سکوی سروش می گوید: « برداشت نفت از میدان نفتی سروش پیش از انقلاب نیز با حضور آمریکاییها و ایتالیایی ها انجام می شد، اما در دوران جنگ تحمیلی به دلیل حمله به این سکو، تولید متوقف شد تا این که در سال ١٣٧٧ شمسی شرکت انگلیسی-هلندی شل برای احیای میدان نفتی سروش و ساخت تاسیسات جدید در این میدان قراردادی را با شرکت ملی نفت ایران امضا کرد.
«شرکت شل به دلیل ویژگی های نفت خام سنگین سروش و نوروز و سختی انتقال آن به ساحل برای صادرات تصمیم گرفت تا کل فرآورش را روی آب انجام دهد و نفت خام فرآورش شده را با انتقال به یک پایانه شناور صادراتی انجام دهد. با این کار اگرچه کار انتقال و ارسال دوباره نفت حذف می شود، اما کار روی سکو را سخت می کند. به عبارتی صفر تا صد عملیات تولید و آماده سازی نفت خام برای انتقال به پایانه شناور صادراتی «سورنا» و هم اکنون پایانه شناور صادراتی «خلیج فارس» و هر مسئله دیگری که در این میان وجود داشته باشد را خودمان روی سکو انجام می دهیم، در حالی که روی آب هستیم و امکان مانور زیادی در این آبها وجود ندارد.»
سنگین ترین نوع نفت خام ایران را می فروشیم
برزوکی می گوید: «نوع نفت خام میدانهای سروش و نوروز فوق سنگین است که به کار پالایشگاههایی مطابق با این نوع نفت می آید و اگر پالایشگاهی امکان استفاده از این نفت را داشته باشد بدون شک فرآورده های خوب و مفیدی را تولید می کند. ایران پنج نوع نفت خام را صادر می کند که از جمله آنها می توان به نفت خام سبک، سنگین، نفت خام مخلوط فروزان، نفت خام سروش و نفت خام نوروز اشاره کرد. در دوران تحریم و حتی تا همین چند سال اخیر که فشارها بیشتر شده بود، فروش دو نوع نفت خام معروف سروش و نوروز که جزو یکی از معروفترین انواع نفت خام دنیاست کم نشد و همین ویژگی امتیازهای زیادی را برای فروش نفت خام ایران به همراه داشت.»
معاون سکوی سروش اصرار دارد که ویژگیهای سکوی سروش از اهمیت و چرخه کار و سختیهای آن بسیار متفاوت از سکوهای دیگر است و در ادامه توضیح می دهد: «سکوی سروش نفت و گاز تولیدی میدان خود را همزمان آماده و صادر می کند و جزو معدود مراکزی است که پروژه جلوگیری از سوزاندن گازهای همراه نفت (No Flaring) در آن اجرا می شود.»
وی ادامه می دهد: «به عبارتی فشار گاز تولیدی در میدان را پایین می آوریم و مقداری از آن را پس از فرآورش و نم زدایی برای نیاز توربینهای سکو استفاده می کنیم و باقیمانده را به سکوی ابوذر می فرستیم. گاز تولیدی سکوهای سروش و نوروز به جزیره خارک می رود و برای تاسیسات نفتی درود و مجتمع های پتروشیمی ها استفاده می شود.»
یادمان نمی رود که ما را با چند میلیون نفت روی آب و در شرایط تحریم تنها گذاشتند
برزوکی به اقدام مهم دیگر انجام شده در سکوی سروش که کار آن را متمایز می کند، اشاره می کند و می گوید: «نمکزدایی از نفت خام سنگین کار دشواری است. در سکوهای دیگر نفت را استخراج و فرآورش می کنند و برای نمکزادیی به خشکی می فرستند، اما در سروش همه این اقدامها را با هم انجام می شود، به همین دلیل این اقدامها بسیار حساس و نفسگیر است و در هر لحظه روند کار باید بررسی و کنترل و ویژگی های نفت بررسی شود.
وی در میان توضیحهای فنی از روزهای سختی می گوید که اکنون دیگر برای وی و همکارانش خاطره شده است، اما ما و آنهایی که پشت میزها نشسته ایم نباید به راحتی از کنارشان بگذریم.
برزوکی می گوید: «زمانی که این سکو راه اندازی شد و شرکت شل پروژه را به ما تحویل داد، موفق نشده بود چند مسئله مهم از جمله نمکزدایی از نفت را حل کند؛ در این مدت چند مشاور با انتخاب خودشان فعال شد، اما دوباره موفق نشدند و سرانجام به دلیل مسائل سیاسی ایران را ترک کردند. از این رو ما ماندیم و چند میلیون بشکه نفت سروش و نوروز که روی آب مانده بود. در این مدت نیروهای خودمان با تغییرهایی که در برنامه ریزیها و فرمولهای این روند دادند، توانستند مشکل نمکزدایی از نفت میدانهای سروش و نوروز را برطرف کنند و به این ترتیب چند ماه پس از رفتن شل، متخصصان ایرانی مشکل را برطرف کردند.»
وی می گوید: «جای توضیح فنی و تخصصی عملیات نمکزدایی و راه حل بچه های ما اینجا نیست و شاید مخاطبان شما متوجه اصطلاحات تخصصی ما نشوند اما همین اندازه می توان گفت که برای نمکزدایی باید به میزان ٢٥ PTB ( پوند نمک در هزار بشکه نفت خام) برسیم و میزان BSW هم به کمتر از نیم درصد برسد. اکنون ما توانسته ایم میزان نمک در آب را تا حد ١,٢ رسانده و میزان BSW را هم به یک دهم برسانیم. این کار بزرگی است که متخصصان شرکت شل هم نتوانستند انجام دهند و راهشان را گرفتند و رفتند و ما را با این وضع بویژه در شرایط تحریم تنها گذاشتند. علاوه بر این، در این سالها توانستیم اشکال مهمی را که برای توربین سکو به وجود آمد و آنها برای تعمیر اقدامی نکردند، برطرف کنیم و بدون شک این جفای آنها را یادمان نمی رود.»
فاصله هزینه های میلیاردی اجاره دکل، توقف تولید و ... با ٥٠ هزارتومان و یک دنیا عشق
برزوکی به شرایط تولید در میدان نفتی سروش و استفاده از پمپهای درون چاهی برای تولید اشاره می کند و می گوید: «چنانچه مشکلی برای این پمپها ایجاد شود باید دکل بالای سر بیاید و با سختی و مشکل و فاصله زمانی زیادی ضمن توقف تولید از آن چاه، مشکل را برطرف کند. دو سال پیش در چاه شماره ٢٤ همین مشکل به وجود آمد و نیاز بود تا دکل در میدان حاضر شود و قطعات آسیب دیده درون و سر چاه را تغییر دهیم. ضمن این که در تحریم بودیم و بدون شک همه این روند تاخیر زیادی را ایجاد می کرد. بچه های همین سکو اعلام کردند که می توانند بدون نیاز به دکل و با پشتیبانی شرکت، خودشان این کار را انجام دهند و به این ترتیب با اعتمادی که مدیران به ما داشتند، کاری که باید حداقل ظرف ٤٠ روز و با تحمیل هزینه حضور دکل و خاموش شدن چاه و توقف تولید و ریسک بالا انجام می شد، در ٤٨ ساعت و تنها با ٥٠ هزار تومان حل شد. این مبلغ را هم برای خرید قطعه ای تفلون و قطعه ای دیگر که خودمان تراش داده بودیم، صرف شد اما یک دنیا عشق و علاقه و تلاش فکری پشت آن بود که با یک تشکر ساده جبران کردند.»
تعمیر و جابجایی و راه اندازی دوباره توربین گازی سکوی سروش تنها ظرف ٢ ماه
«ماجراهای توانمندیها و خرق عادت جوانان دلیر خلیج همیشه پارس به همین موارد ختم نمی شود، ماجرای دیگری که برایمان تعریف می کند، اقدامشان برای تعمیر و جابجایی موتورخانه مرکزی سکو بوده است که باز هم نیروهای سکوی نفتی سروش با هزینه و خسارتی بسیار کم اجرا کردند و برزوکی در این باره می گوید: این توربین گازی را در ٢ ماه کار مطالعاتی و طراحی سازه ای مجزا، تعمیر و سرجای اصلی قرار دادیم. تعمیر و جابجایی یک طرف کار بود و پس از آن باید عملیات راه اندازی انجام می شد تا مطمئن شویم که همه چیز سر جای خود قرار گرفته است و مانند روز نخست کار می کند. شفت این توربین در هر دقیقه ٦٠ هزار دور می چرخد و حتی جزئی ترین لرزش سبب می شود که توربین به صورت خودکار خاموش شود، اما این کار را جوانان ایرانی بدون هیچ خطایی و با کمترین هزینه و توقف کار انجام دادند.»
برنامه توسعه سروش در آستانه اجرا
بنا بر اطلاعاتی که جانشین سکوی سروش به خبرنگار شانا می دهد شرکت شل در دوران فعالیت خود ١٠ حلقه چاه افقی حفاری کرد و پس از آنها چهار چاه نیز شرکت نفت فلات قاره حفاری کرده است و هم اکنون نیز شرکت نفت فلات قاره برنامه توسعه این میدان را در دستور کار دارد.
طبق پیش بینی شرکت شل مقدار نفت خام درجای این میدان هشت تا ١١ میلیارد بشکه است و حتی اگر یک درصد ریکاوری در این میدان داشته باشیم اقدامی بسیار مهم و ارزشمند به شمار می آید. البته نباید فراموش کرد که سروش میدان خاصی است و رفتارهای خاص و عجیبی دارد و نمی توان مثل میدانهای دیگر با آن رفتار کرد. مسئله این است که افزایش ضریب بازیافت از مخازن دانش بالایی را می خواهد که ما هنوز نداریم و از تحقیقات زیادی که تاکنون صورت گرفته هیچ کدام قطعی نبوده است.
طراحی خاص شل در ساخت سکوی سروش
برزوکی در ادامه ضمن اشاره به فواید حضور و همکاری با شرکت شل می گوید: «شرکتهای بزرگی مانند شل وقتی پروژه بزرگ و با ارزشی دارند، بهترینها را برایش انجام می دهند و در هیچ بخشی کم نمی گذارند و به همین دلیل شل یکی از بی نظیرترین طراحی ها را در ساخت سکوی سروش داشته است.
وی ادامه می دهد: این شرکت به دلیل گران بودن هزینه ساخت سکو و استفاده بیشتر از فضا به جای توسعه طولی در عرض پیش رفته و کارخانه های اصلی را در ٦ طبقه هر دو سکو تعبیه کرده و ٩ هزار متر مربع را در این مجموعه جای داده است. البته این اقدام آنها افزون بر مزیتهایی که برای استقلال در کار فنی و عملیاتی سکو دارد، یک مشکل بزرگ را برای ما به عنوان کارکنان سکو به همراه داشته است. ابتدای کار ما با سروش بوده است و هر روز در حالت عادی یکبار باید همه ١٤٧ پله یک سکو را بالا و پائین برویم. در بیشتر روزها با بروز مسئله ای در هر بخش باید چند بار این پله های آهنی را پایین و بالا برویم و به همین دلیل است که ٨٠ درصد نیروهای قدیمی این سکو مثل من مشکل زانو دارند. افزون بر این مسائل باید گفت که سکوی ما در سه راهی ایران، کویت و عربستان قرار گرفته و یکی از کانالهای اصلی ورود گرد و غبار به کشور است و ما هم در این مسیر از این غبار بی نصیب نیستیم و از سر و کله نیروها تا همه بخشهای سکو پر از گرد و غبار می شود.»
کار همه نیروهای مستقر در سروش حیاتی است
به طور میانگین و در حالت عادی ٧٠ تا ٨٠ نفر روی سکوی سروش حضور دارند و باز هم به عکس بسیاری از سکوها همه نیازهای این مجموعه از جمله تعمیرات و انواع خدمات قطعات و تجهیزات روی خودش تامین می شود، در حالی که سکوهای دیگر بسیاری از نیازهای خود را به خشکی منتقل می کنند و منتظر برگشت قطعه و یا رفع نیاز آن می شوند.
برزوکی می گوید: «خصلت همیشگی شرکت شل تعویض قطعات است و تا زمانی هم که روی این سکو حاضر بودند در صورت بروز مشکل برای هر قطعه ای بدون توقف، قطعه ای جدید را سفارش می دادند. اما با توجه به این ذکه شرایط ما با این شرکت متفاوت بود و در عین حال تحریم اجازه چنین اقدامی را به ما نمی دهد، مجبور بودیم خودمان دست به کار شویم و هم اکنون نیروهای حاضر روی سکوی سروش از جمله تراشکارمان جزو حیاتی ترین نیروهای ما هستند.»
مشکل ما کم بودن حقوق نیست، بی توجهی و نشناختن کارمان است
مصاحبه به طور کامل رسمی و تخصصی پیش می رود و حتی لحن بیان مسائل نیز فرق دارد، اما وقتی به بخش دوم گفتگو و سوال در باره سختی کار و میزان حقوق و بسیاری مسائل دیگر می رسیم، جانشین سکوی سروش در صندلی جابجا می شود. دوست دارد درد و دل کند و از همه سختیها و تفاوتها بگوید، اما در نخستین جمله هایش می گوید: «موضوع میزان حقوق ما نیست و این مسئله را هم ما و هم مدیرانی که بالاتر نشسته اند، می دانند. مسئله رفع نیازهایی است که با توجه، پیگیری و مدیریت بیشتر و البته پول حل می شود. ما نیز می دانیم صنعت نفت با شرایط دشواری روبروست، اما مسئله این است که بیشتر از نیمی از عمر ما میان آب و آهن همراه با فشار و استرس می گذرد و خدا می داند یک ساعت بروز هر مشکلی روی سکو، به اندازه چند سال کار چه فشاری را به همه ما وارد می کند. ما قبول کرده ایم که بسیاری از این فشارها را تحمل کنیم، اما وقتی می بینیم مشکلاتمان امکان حل شدن دارد و یا مشابه آن در مجموعه های دیگر برطرف شده است اما درباره ما اندکی کم توجهی می شود، ناراحت می شویم.»
با حداقل امکانات حداکثر مسئولیت را داریم، اما ادامه می دهیم
برزوکی برای حرفهایش مثال می آورد و می گوید: «همین هفته پیش پدر یکی از همکاران سکته و پس از چند ساعت فوت کرد، اما به دلیل نداشتن نوبت پروازی، این جوان ساعتها روی سکو با حال بدی منتظر ماند و تصور کنید تا زمانی که به خانه می رسد چه فشاری را باید تحمل کند. حتی مواردی داریم که نیروها به مراسم عروسی یا عزای خانواده و فامیل درجه اول خود نمی رسند و خاطره و دلخوریهای زیادی را به وجود می آورد. این فشارها با هیچ چیز قابل جبران نیست، اما می توان تعداد و یا میزان آنها را کم کرد و با خدمات بیشتری در تردد این نیاز را جبران کرد. هم اکنون اعتبار شرکت برای چنین هزینه هایی محدودیت دارد و هر بار تردد بالگرد و یا یدک کش هزینه بالایی دارد و ما نیز باید در کنار همه مشکلات با این محدودیتها بسازیم. در واقع ما در این سکو حداقل امکانات و حقوق را با حداکثر مسئولیت داریم و با همین امکانات و شرایط فشرده روی یک سازه آهنی که کشش مغانطیسی بالایی دارد در وسط دریا مشغول به کار هستیم.»
وی حرفهایش را به نمایندگی از دیگر کارکنان سکو می گوید و در ادامه می افزاید: «میزان حقوق کارکنان رسمی پس از این همه سال با میزان کار و مسئولیتشان تناسب ندارد، چه برسد به نیروهایی که پیمانکار هستند و یک سوم ما حقوق دریافت می کنند. نوع کار، میزان آن، حقوق و شرایط رفاهی ما به هیچ وجه با سکوهایی که چند کیلومتر آن طرفتر با حضور شرکتهای خارجی در کشورهای همسایه اداره می شوند، قابل مقایسه نیست. متاسفانه به جای جبران شرایط ما، افرادی پیدا می شوند که حرفها و آمارهایی اشتباه از میزان حقوق نیروهای اقماری می دهند که درست نیست و در نتیجه ذهن مردم و بسیاری از مسئولان و نمایندگان مجلس که شرایط ما را ندیده اند، مخدوش می شود. بهتر است این افراد یکبار جای ما قرار گیرند و ببینند می توانند دو هفته این شرایط را تحمل کنند یا خیر و بعد درباره میزان حقوق و دیگر مسائل آن صحبت کنند. مسئله این است که شرایط در هر دوره ای همین طور بوده و فضای منفی کار روی سکو، هیچ وقت کم نشده است. به همه موارد فوق باید این را اضافه کنیم که در شرایط کنونی حتی امکان جابجایی نیز برای ما فراهم نیست. ضمن این که کار ما هیچ درآمد یا عایدی جانبی ندارد و هرچه داریم از همین حقوق است و شرایط اقماری بودن نیز اجازه داشتن کار دیگری را به ما نمی دهد.»
جانشین سکوی سروش می گوید با وجود شرایطی که در همه این سالها استمرار داشته است، کارمان را به بهترین شکل انجام داده ایم و آن چیزی که هیچ وقت کمرنگ نشده، عشق به کارمان بوده است. هر دولت و هر مدیری روی کار باشد تولید این میدان ادامه می یابد. مسئله این است که همه زندگی مردم وابسته به نفت است، اما به دلیل نبود آگاهی و آشنایی کافی، آنها حتی فرق سکو، دکل و اسکله را نمی دانند. آنها حق دارند این فرقها و تلاشها را ندانند، زیرا به این موضوع کم پرداخته شده است و حتی بسیاری از مدیران داخلی صنعت نفت نیز نمی دانند ما با چه شرایطی و در کجا در حال خدمت به هموطنانمان هستیم و تنها چیزی که بیشتر از همه سختیها برایمان گران تمام می شود و دلمان را می سوزاند، همین موضوع است.
شباهتهای بسیار نوروز به برادر بزرگش سروش
نمی شود سروش را دید و نوروز را ندید، هرچند این دو سکو شباهتهای زیادی به هم دارند. نوروز کوچکتر و با عملکردی کمتر از سروش فعال است و نفت و گاز تولیدی خود برای نمکزدایی به سروش می فرستد. نوروز با یک مشعل روشن و فضایی به مراتب کوچکتر از سروش فعال و به همین نسبت تعداد نیروهای همیشه مستقر در آن نیز تا حدودی نصف یعنی حدود ٣٥ نفر است.
روح سبز نوروز برقرار است
روی دیوارهای زرد رنگ نوروز را با گلها و نوشته هایی پر کرده اند و این نوعی تفاوت نیروهای انسانی را نشان می دهد، اما وقتی در کنار آشپزخانه و سالن غذاخوری با حجم زیادی از گلدانهای گل روبرو می شوم دیگر تفاوت بیشتر و بیشتر می شود. کارکنان سکوی نوروز با خاکی که خودشان از زباله های تر درست کرده اند و گلدانهایی که از ضایعات تجهیزات و لوازم سکوست باغچه هایی کوچک ساخته اند. کلاه ایمنی، قوطی روغن خالی، جعبه های قطعات یدکی و ... که باید به خشکی می رفت و معدوم می شد، اکنون گلدانهایی شده اند که به یک طرف سکوی مسکونی نوروز نمایی زیبا داده اند.
اینجا ماهی ها نیز دست از پاهای گرم سکو برنمی دارند
بهار، فصل انواع ماهیهاست، ماهیهایی درشت و پر تعداد که در آبی آب و زرد و نارنجی پایه سکو و اشعه های خورشید، بازی رنگ و نوری دلنشین دارند. شناورهایی که برای انتقال لوازم و نیروها به سکو می آیند به طور معمول دستی در صید این ماهیها و کباب کردنشان دارند و ما را که مهمان ساعتی کوتاه از شبانه روزشان هستیم، بی نصیب نمی گذارند. اسم این مدل از ماهیها چنگو است با تیغهایی آبی که از قضا بسیار خوشمزه است. خدمه شناور می گوید فسفر این مدل از ماهی زیاد است و به همین دلیل تیغها به این رنگ درآمده، اما مسئله مهم خوشمزه بودن گوشت کبابی اش است که نظر همه ما را به خود جلب کرده بود.
پس از ورود و معرفی به علیرضا افراسیابی، رئیس مشهدی سکوی نوروز، گفتگویمان آغاز می شود. وی که از ابتدای نصب این سکو به همراه نیروهای شرکت انگلیسی-هلندی شل روی آن حضور داشته است، می گوید: «شل در ابتدا ٩٠ هزار بشکه نفت از این میدان برداشت می کرد، این میدان ١٧ حلقه چاه دارد که بدون پمپهای درون چاهی و به طور کامل طبیعی فعال هستند. گاز همراه نفت این میدان به سکوی سروش ارسال و آب آن جدا و سپس برای صادرات به پایانه شناور صادراتی خلیج فارس منتقل می شود.
وی از نهایی شدن مطالعات توسعه برای میدان نوروز خبر می دهد و در ادامه می گوید: توسعه این میدان در دستور کار قرار دارد و بزودی چاههای تازه حفاری می شود و امیدواریم میزان تولید در میدان را افزایش دهیم. همچنین در تعدادی از چاههای این میدان بزودی پمپهای درون چاهی نصب می شود.
افراسیابی تاکید دارد که ٣٥ نفری که در هر شیفت کاری روی سکوی نوروز حضور دارند به عنوان نیروهای بهره برداری، تعمیرات و خدمات حضورشان ضروری است و نوروز نیز مانند سروش مستقل عمل می کند.
وی افزود: عمده این افراد از زمان حضور شرکت شل در این میدان آموزش اولیه را دیده اند، اما در این سالها شرکت نفت فلات قاره نیز دوره های آموزشی را برای نیروهای تازه وارد در نظر گرفت است، البته از نظر من بهترین آموزش و کسب تجربه برای نیروهای تازه حضور در سکو و آموزش حین کار در کنار نیروهای قدیمی تر است.
رئیس سکوی نوروز می گوید: برداشت نفت خام از میدان نوروز حداقل ٥٠ سال است که ادامه دارد، پیش تر نفت میدان نوروز قدیم با خط لوله به بهرگان منتقل می شد؛ پس از طرح توسعه در نوروز قدیم دیگر تولیدی نداشتیم و تا زمان رفتن شرکت شل این روند ادامه داشت. پس از رفتن شل احساس کردیم میزان تولید می تواند افزایش یابد و به همین دلیل تعدادی از چاههای نوروز قدیم را باز کردیم و هم اکنون چهار حلقه چاه نوروز قدیم در مدار تولید هستند که ناخالص هفت تا هشت هزار بشکه در روز تولید دارند.
وی به شرایط سختی که پس از رفتن شرکت شل در سکو داشته اند و تلاشها برای رسیدن به شرایط عادی اشاره می کند و می گوید: تعمیر فایر واتر پمپها یکی از اقدامهای اساسی بود که بوسیله نیروهای ایرانی اجرایی شد. افزون بر آن کمپرسورهای گاز را راه اندازی کردیم و از سوختن گازهای همراه نفت جلوگیری شد. در زمان حضور شل ٤٠ میلیون فوت مکعب گاز را می سوزاندیم و هم اکنون این رقم به کمتر از هشت میلیون فوت مکعب رسیده است و پس از آماده سازی به ابوذر می رود.
افراسیابی به یکی از دستاوردهایی که توسط نیروهای سکوی نوروز و بدون کمک شرکتهای خارجی و با هزینه هایی بسیار کم انجام شده است، اشاره می کند و می گوید: با نصب و آمادگی دوباره این پمپ چند فازی که روی سکوی فرعی NWP١ مستقر است، می توانیم به زودی افت چاهها را جبران و تعدادی از چاهها را به چرخه تولید برگردانیم. مسئله مهم در این مسئله نمایش توانمندی نیروهای سکوی نوروز است. در ابتدا قرار بود این پروژه را با هزینه بالایی به یک شرکت خارجی بسپارند، اما سرانجام تصمیم گرفته شد تا نیروهای نوروز با تامین مواد اولیه این کار را انجام دهند.
آنچه در سروش و نوروز برای کمتر از ٢٤ ساعت دیدیم و بازگو کردیم تنها یک شبانه روز از کار و تلاش و زندگی جوانانی است که قبول کرده اند در شرایط سخت اقماری در دریا، روی چند هزار تن آهن و احتمال هر حادثه، خطر، انواع کمبودها و محدودیت دسترسی بمانند تا سروش و نوروز همچنان نفس بکشند و راه گلویشان باز بماند و تولید و فروش نفت خاص و معروفشان حتی یک ساعت هم متوقف نشود و همچنین پول آن چرخ اقتصادی و صنعت و زندگی همه مردم ایران را بچرخاند.
ارسال نظر