روایت وزیر دولت اصلاحات درباره درآمد نجومی پزشکان و سریال درحاشیه/ معین: فقط بُرد پوپولیستی دارد
همانطور که در تبلیغات دولت مطرحشده است و خانم ابتکار نیز در همايش آسم و آلرژي بیان کرد وضعیت هوا شهرهای بزرگ تهران بهتر شده. آیا آماری وجود دارد که ارتباط این مورد را با بیماری آسم و کاهش آن نشان دهد؟
آسم یک سندروم یا همان نشانگانی بوده که فرآیندی بسیار پیچیده را شامل میشود، چه از لحاظ ژنتیک و پاتابیولوژیک و چه به لحاظ تأثیر متغیرها و عوامل گسترده محیطی در آن میگذارد. با این شرایط رسیدن به این نکته با تغییر دوساله آبوهوا آیا شرایط در زمینه آسم دارای بهبود بوده یا خیر کمی عجولانه به نظر آید. اما در نظر کلی و در تجربه شخصی ما وقتی که میبینیم هوا آلوده است حس میکنیم بیماران ما که مدتی کنترل شده بودند از روند طبیعی خارج میشوند و بیشتر به ما مراجعه میکنند. اما در همین حد، اگر بخواهیم دقیق و حساب شده سخن بگوییم باید بگذاریم زمان بیشتری بگذرد و هوا از نوسان خارج شود تا آن زمان بتوان به یک روش تحقیقی دقیق این ارتباط را با سیاستهای کشور بررسی کرد و به نتیجهگیری برسیم. اما آنچه از ظاهر به نظر میرسد آن است که مشکلات بیماران آسم کمتر شده.
اکنون یک سالی هست که از آغاز طرح وزارت بهداشت در حوزه درمان گذشته و اظهار نظرهای زیادی نیز در این حوزه صورت گرفته است. در شاخه پزشکی آسم و آلرژی چه تأثیر مهمی را شاهد بودید؟
البته پیش از هر توضیحی باید بهطور صریح بگویم که من بیشتر در حوزههای پژوهشی فعال بودهام و بیشتر وقتم را در پژوهشکده آسم و آلرژی سر میکنم و در ادامه نیز یا به درمان میپردازم و یا به آموزش پزشکی. منظورم از این توضیح این بود که بگویم من مسئولیتی در وزارت بهداشت نداشتم و در تصمیمگیریهای آن حضور فعال نداشته و ندارم به همین دلیل نمیتوانم بهطور دقیق از آن سخن بگویم یا نقد جدی و کارشناسانه بیان کنم اما در کل میتوانم بگویم این طرح کمک کرده که مشکلات حاد حوزه درمان کاهش پیدا کند. زیرا هزینههای درمان بهطورجدی کمرشکن بود و بهجای آنکه طبق برنامه چهار توسعه 30 درصد از هزینهها را بیماران و خانوادهها تقبل کنند، رقمی بالغ بر 75 درصد به دوش خواهان درمان افتاده بود. امروز اما شاهدیم که این رقم تا حدودی تعدیل شده و تغییرات محسوسی در آن شاهد هستیم. اما باید دید این تحول چقدر منطبق با مطالعات کارشناسانه و تحقیقات علمی است. از آن مهمتر باید پرسید در کنار حوزه درمان چقدر به بحث پیشگیری و بهداشت رسیدگی شده و چقدر سرمایهگذاری در این حوزه شده و چقدر به آن پرداخته میشود. در حوزه ما و بحث پیشگیری اولیه جای تعریفی نمیبینم و در این نقطه سکوت میکنم.
در زمینه قیمت داروهای آسم چطور، داروهایی که بخشی نیز از خارج از کشور وارد میشود چقدر شاهد تغییر و تحول بودهاید؟
مطمئناً تأثیرات مثبت زیادی در این حوزه شاهد هستیم که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. اما با همه تلاشهای وزارت بهداشت و درمان هنوز شاهد برخی رفتارهای دوگانه در عرصه جامعه درمان کشور هستیم. مواردی که شخصاً خود من در کلینیک میبینم از داروخانهای که داروی گرانقیمت دارند، دارو را به قیمت قبلتر خود که گاهی چند برابر نیز بوده به فروش میرسانند و وقتی میگویند چرا این قیمتها فرق دارند همه مدعی میشوند اینها را قبل از پوشش بیمه خریداری کردهاند و باید با همان قیمت بفروشند. به صورتی که دارویی با 60 هزار تومان را در برخی نقاط تا 120 هزار تومان نیز عرضه میشود. بیشک باید فکری به حال بیمهها کرد و بههیچوجه این شرایط و اتفاقات قابل دفاع نیست.
به سراغ تعرفهها برویم. پس از شروع طرح شاهد تغییر تعرفههای درمانی بودیم که برخی از اصناف با آن بهشدت مخالفت میکردند و آن را بسیار کم میپنداشتند. شما بهعنوان رئیس انجمن، در حوزه آسم و آلرژی آیا تعرفهها را مناسب میپندارید؟
البته من در ریز سازوکارهایی که باعث افزایش و تعیین میزان این ارقام شده نیستم و واقعاً نمیدانم چه حسابوکتابی دارد و در نظام پزشکی هم حضور ندارم اما هرسال مبلغی را بر تعرفهها افزایش میدهند که اصولاً متناسب با میزان تورم است. اما متأسفانه میزان تعرفههای حوزه پزشکی در ایران بسیار ناچیز است. حتی نسبت به کشورهای همجوار ما که کمتر توسعهیافته هستند هم کمتر است. ترکیه، عراق، اردن و... تعرفههایی میانگین 50 تا 100 دلار را شاهد است، کشورهای توسعهیافته غربی که جای خود داشته. پزشکان ایرانی به صورتی در حال پرداخت سوبسید به نفع دولت از جیب خود هستند. هیچ منطقی این را وظیفه پزشک نمیداند. این در حالی است که یک نظام اجتماعی مبتنی بر خردمندی، اخلاق و سیاست و تدبیر چهار گروه را در اولویت توجه خود قرار میدهد. یکی معلمان و آموزگاران است، دیگری قضات، بعد نیروهای نظامی و سپس پزشکان. این افراد را باید به صورتی تأمین مالی کنند که نیاز به فعالیتهای جانبی پیدا نکرده و نیازهای مالی و معنویشان تأمین شود. البته این نوآوری من نبوده و در احادیث دینی و تجربه جهانی آن را تأیید کرده است. دلیل آن هم حساسیت کاری بوده که مورد مقدسی نیز در نظر گرفته میشود تا بتوانند بهترین سرویس را به جامعه ارائه دهند و زندگی خوب و سعادتمند را به مردم هدیه کنند. حال اگر این اقشار تأمین نباشند کار و کیفیت فعالیت هر کدام از این افراد پایین آمده و مشکلات بزرگ برای جامعه میسازد. همین هم میشود دلیل به وجود آمدن تخلفات و به اصطلاح زیرمیزی گرفتن.
با این تفاصیل وضع فعلی و وقوع زیرمیزی را قابل دفاع میدانید؟
نه، بههیچوجه، قاعدتاً کسی حق ندارد تخلف کند و بحثی سر این نیست. اما وضع اقتصادی کشور هم به همان میزان جای دفاع ندارد. درصد قابلتوجه جامعه زیرخط فقر واقعشدهاند. حال در این شرایط نباید فشار تنها بر پزشک وارد شود، فرد درمانگر بهتنهایی متحمل این مشکلات باشد. دولتها باید تأمین اجتماعی، بیمههای همگانی و ارائه خدمات پزشکی را بهصورت عادلانه در جامعه بگسترانند نه اینکه از جیب پزشک این فعالیتها صورت گیرد. اما بدترین کاری که ممکن بود صورت بگیرد و این اتفاق نیز افتاد آن بود که میبینیم رسانه ملی میآید و مردم را در مقابل جامعه پزشکی قرار میدهد. طوری برخورد میکنند که انگار همه مشکلات حل شده و فقط پزشک باقی مانده. این فقط باعث بیاعتمادی مردم شده و اگر مردم به پزشکشان بیاعتماد شوند این مردم هستند که متضرر میشوند نه پزشکان و همین باعث بیمار ماندن قشر زیادی از مردم خواهد شد. البته این حرف به هیچوجه مغایر شفافسازی نیست. متخلفها را مردم بشناسند اما طوری القا نشود که انگار همه متخلفاند.
با این صحبتها موضع شما نسبت به سریالی مانند در حاشیه چیست؟ آن را هم جزء این دسته تبلیغات میدانید؟
بیش از هر صحبتی واقعاً جای تأسف داشت زمانی که کیفیت این سریال را میدیدم و پوچ و بیمعنا بودن آن واقعاً ناراحت کننده بود. حرف من این است که اگر طنز میسازیم باید چیزی بسازیم که ارزش دیدن داشته باشد نه هر هجوی را بهعنوان طنز به خورد مردم بدهیم و این کار توهین به شعور مخاطب است. من این سریال را که دیدم فقط برای من یادآور فیلم اخراجیها بود. فیلمی که بهصورت بسیار سادهانگارانه فضای هشت سال دفاع مقدس را به سخره گرفته و ارزشها را ملعبه خنداند مردم ساخته بود. البته من بههیچوجه مخالف طنزسازی نیستم و حتی در حوزه دفاع مقدس فیلمهایی مانند لیلی با من است را میپسندم اما زمانی که یک امر مقدس در اذهان مردم بازیچه شکلکها میشود جای تأسف دارد و من در سریال حاشیه فقط این را دیدم.
برای سؤال آخر؛ برخی از مسئولین سابق وزارت بهداشت و رسانهها و بالاخص رسانه ملی مدعی هستند که درآمد پزشکان چند برابر درآمد یک پزشک در کشوری توسعه یافته مانند آلمان است. به نظر شما این ادعا چقدر قابل اعتنا به نظر میآید؟
از مسئولین رسمی وزارت بهداشت تاکنون اینگونه صحبتی نشنیدهام، اما بیشتر سایتها و تلویزیون بر این ادعا تاکید دارد. اینکه کسی بیاید از جامعه 200 هزار نفری پزشکی ما کمتر از نیم درصد را در نظر گرفته که یا تخصصهای خاصی دارند و یا تخلف میکنند و آن را شاخص سنجش قرار دهد واقعاً بیانصافی است. اگر آن نیم درصد متخلف هستند، با آنها برخورد کنید، پروانه آنها لغو کنید و به جامعه، اگر لازم باشد معرفیشان کنید. نه اینکه آن را به کل جامعه پزشکی تسری دهیم. ما حداقل 15 هزار پزشک داریم که زیر خط فقر زندگی میکنند. اینگونه حرفها فقط بُرد پوپولیستی دارد و نمیتوان به آنها اعتنایی کرد.
ارسال نظر