نمایشگاه کتاب فرصت یا تهدید!
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، یکی از معدود فعالیتهای مستمر و باسابقه فرهنگی کشور است. 27 دوره برگزاری بدون وقفه و تعطیلی نمایشگاه (که وارد ایستگاه بیست و هشتم شده است) با وجود مشکلات فراوانی که پیش رو بوده، بدون شک یک موفقیت بزرگ در حوزه فرهنگ است.
از سوی دیگر، «نمایشگاه بین المللی کتاب تهران» به معنای واقعی کلمه «نمایشگاه» نیست؛ یک بازار بزرگ و بین المللی کتاب است و همین امر باعث شده تا عوارض راه اندازی کوتاه مدت یک بازار بزرگ مقطعی که نزدیک به 10 درصد (و در یک برآورد دیگر، حدود 30 درصد) مبادلات اقتصادی حوزه نشر در آن انجام یا پایه گذاری می شود، در سال های گذشته گریبانگیر بنگاه های پخش و توزیع و کتابفروشی ها شود. همین امر باعث شده تا منتقدان، راه اندازی سالانه این بازار بزرگ کتاب را لطمه زننده به بنیادهای اقتصادی نشر بشمارند!
به دیگر سخن، از یک سو می توان نمایشگاه را یک فرصت فرهنگی موثر و قوی دانست و از سوی دیگر، می شود آن را مانعی برای بهبود زیرساخت های حوزه نشر و تهدیدی جدی برای این حوزه شمرد.
برای قضاوت درست درباره نمایشگاه کتاب باید مزایا و معایب آن را در کنار هم دید.
نمایشگاه کتاب تهران از نظر تعداد بازدیدکنندگان (با حدود 3 تا 4 میلیون نفر مراجعه کننده) در رده دوم یا سوم جهان قرار می گیرد.
مشتاقان خرید کتاب از سراسر ایران به تهران می آیند تا از فرصت پیش آمده بهره گیرند و کتاب های مورد نیاز خود را تهیه کنند، حضور سیل مشتاقان کتاب فرصت بسیار مناسبی برای برقراری ارتباط و بهره مندی از توان آنها را فراهم می آورد. فرصتی که شاید هیچ وقت جدی گرفته نشده است!
در بخش بین الملل، در سال های گذشته، نمایشگاه عمده ترین محل تامین کتاب های مورد نیاز استادان و دانشجویان دانشگاه ها بوده و در همه این سال ها بخش اعظم نیاز کتابخانه های دانشگاهی از طریق خرید در نمایشگاه برآورده می شده است.
سالن «کارنامه نشر» و سالن تکامل یافته آن «یاس»، فضای مناسبی برای مخاطبان و علاقه مندان کتاب فراهم می کرده و می کند تا ارزیابی کامل و درستی از وضعیت نشر پیدا کنند و احیانا از بین کتاب های منتشر شده، بهترین ها را انتخاب و مطالعه کنند.
ده ها جلسه نقد و معرفی کتاب و بررسی مسائل مرتبط با حوزه نشر که در نمایشگاه (سراهای اهل قلم) برگزار می شود امکان مرور فراز و فرودهای این حوزه را فراهم می کند.
حضور افرادی از سایر کشورها، موجب آشنایی بیشتر آنها با فرهنگ و آداب ایرانی و زمینه ساز رشد ارتباطات بین المللی می شود که می تواند بسیار پرفایده باشد.
گرد هم آمدن ناشران شاغل در شهرهای مختلف، موجب آشنایی بیشتر با یکدیگر و تقویت ارتباطات درون خانواده نشر می شود.
نمایشگاه فرصت مناسبی در اختیار مشتاقان تهیه کتاب و کتابخوانان قرار می دهد؛ فرصتی که در صورت نبود نمایشگاه، جایگزین مناسبی ندارد!
فواید بسیار دیگری هم برای نمایشگاه می توان برشمرد.
اما بازار بزرگ کتابی که تدارک می بینیم، نوعی عرضه مستقیم کالاست که همانند دیگر بازارهای اینچنینی ضربه های غیرقابل انکاری بر سیستم توزیع و فروشندگان خرد (در اینجا، کتابفروشان) وارد خواهد کرد.
شبکه توزیع نصف و نیمه و کم رمقی که وابسته به درآمدهای ناچیز حاصل از فروش کتاب است، قبل و پس از نمایشگاه کتاب دچار نوعی خواب چندماهه می شود و این ضرر اقتصادی قابل جبران نیست.
از یک سو می گوییم که به ازای هر 7 یا 8 ناشر تنها یک کتابفروش داریم و کتابفروشی های موجود ویترین کافی برای عرضه کتاب های منتشر شده در سال را تامین نمی کنند و از سوی دیگر مسیر تنفس کتابفروشی های موجود را هم تا حدودی مسدود می کنیم.
کتابفروشی هم یک فعالیت اقتصادی است. اگر کتابفروش دید درآمد حاصل از فروش کتاب کفاف زندگی اش را نمی دهد، ناگزیر مغازه خود را به عرضه و فروش کالای دیگری تخصیص خواهد داد. تبادلات اقتصادی بیش از 10 درصد سرمایه در گردش حوزه نشر در نمایشگاه، به معنای کاهش 10 درصدی درآمد فروشگاه های کتاب سطح شهرهاست.
حضور میلیون ها مشتاق کتاب در نمایشگاه، در عین افتخارآمیز بودن، نشانه آشکار ضعف سیستم توزیع در کشور است تا آنجا که افراد مجبورند برای تهیه کتاب مورد نیاز تا نمایشگاه صبر کنند و از اقصی نقاط کشور خود را به پایتخت برسانند.
رشد روزافزون تعداد کتاب های منتشر شده و ناشران شرکت کننده در نمایشگاه هر سال کار را برای مجریان برگزاری سخت تر می کند.
نبود فضای نمایشگاهی مناسب در شهر تهران (که موجب شده تا نمایشگاه به مجموعه فرهنگی ناتمام مصلای امام خمینی منتقل شود)، معضل بزرگی است که با توسعه نشر در تضاد جدی است.
این که از یک طرف می خواهیم به گسترش کتابخوانی کمک کنیم و از سوی دیگر، از آماده کردن زیرساخت ها غفلت می کنیم، قابل درک نیست.
اگر نمایشگاه نباشد: 1ـ ناشران متضرر می شوند (و به دنبال آنها مولفان و مترجمان و...) 2ـ کتابخوانان کتاب های مناسب خود را نمی یابند. 3ـ امکان آشنایی و همکاری دست اندرکاران نشر و اصحاب فرهنگ و اندیشه از بین می رود. 4ـ دانشجویان و استادان و کتابخانه ها از تامین کتب خارجی مورد نیاز باز می مانند. 5 ـ یک فرصت بزرگ (که از سوی رسانه ها تقویت می شود) برای تبلیغ کتاب و مشارکت در جشن بزرگ کتاب را از دست می دهیم. 6 ـ جلسات نقد و معرفی کتاب و بررسی مسائل حوزه نشر از دست می رود.
و این قصه ضرر و زیان ها همچنان ادامه دارد.
اما با برگزاری این بازار بزرگ کتاب، بازارچه ها و کتابفروشی های کوچک را مورد هجمه قرار می دهیم و باعث می شویم اقتصاد کم رمق حوزه نشر، دست کم برای چند ماه، کم رونق تر از پیش شود.
لطمه به اقتصاد پایدار نشر، ناخواسته، لطمه به اساس این حوزه است و تا زمانی که اقتصاد نشر از وسعت و قوت کافی برخوردار نباشد، فکر کردن به «رونق کتابخوانی» بی معناست! نمایشگاه خوب است.
فکر کردن به اصلاح زیرساخت ها هم خوب است. باید کاری کرد تا نمایشگاه ضمن حفظ خوبی هایش، تهدیدی برای اقتصاد نشر نباشد! و این امر با اهتمام ملی و جدیت در امور امکان پذیر است.
دکتر محسن پرویز - سخنگوی انجمن قلم ایران
ارسال نظر