وقتي فضاي مجازي به نبرد با روابط انساني ميآيد
من و سگم؛ همين الان يهويي!
هوس كرده سگ داشته باشد، درست مانند بازيگر محبوبش كه تصاوير خود با سگ كوچك و پشمالويش را در خيلي جاها منتشر كرده است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- زهرا چيذري- هنرمند محبوب و الگوي جذاب او در پستهاي مختلفي با سگش عكس انداخته و هر جا كه توانسته براي خودش، سگش و سبك زندگياش تبليغ ميكند. اين تبليغات اما موجب شده است تا خيلي از كساني كه به شهرت و آوازه بازيگر يا خواننده محبوبشان غبطه ميخورند و بارها در خواب و خيالشان خود را در جايگاه او ديدهاند، اين بار تلاش كنند تا براي نزديكتر شدن به سبك زندگي كسي كه از ديد آنها فرد موفقي است، تلاش كنند. اين تلاش گاهي خود را به شكل و شمايل انواع و اقسام اعمال جراحي زيبايي و بوتاكس نشان ميدهد و گاهي به شكل داشتن يك حيوان خانگي مانند سگ و گربه!
اگر شما هم از طرفداران پر و پا قرص شبكههاي اجتماعي نظير فيسبوك و اينستاگرام باشيد و بازديد روزانه و حتي چندينبار بازديد از صفحات هنرمندان محبوبتان به يكي از تفريحات و عادات روزانه شما تبديل شده است، بيترديد با تصاوير متعدد بازيگران و سگ و گربههايشان مواجه شدهايد. البته نگهداري از حيوانات در ميان چهرهها به سگ و گربه محدود نميشود و برخي از چهرههاي محبوب نسل جوان را ميتوانيد با ژستهاي مختلف در حالي كه بچه شير و مار پيتون را در آغوش گرفتهاند مشاهده كنيد. رفتارها و تصاويري كه نه فقط ترويجدهنده سبك زندگي متفاوت و متضاد با فرهنگ ماست بلكه نوعي نمايش ثروت به شمار آمده و سرنخ تب خريد انواع و اقسام حيوانات خانگي اهلي و وحشي را ميتوان از اين مسير رديابي كرد.
تقسيم نيازهاي عاطفي با يك موجود زبان بسته
بيترديد نميتوان از نقش رسانهها و چهرههاي رسانهاي در شكلگيري تبهاي اجتماعي به سادگي عبور كرد. خوراك فكري تكتك اعضاي جامعه از طريق رسانهها تأمين ميشود اما ميزان اين تغذيه فكري و رفتاري ديگر بستگي به هنر رسانههاي مذكور و افراد و چهرههايي دارد كه در اين رسانهها رفتهرفته به يك نماد يا الگو تبديل ميشوند. امروز ما با جامعهاي مواجهيم كه اعضاي آن رفتهرفته در برخي ظواهر و تجملات غرق ميشوند و نمادهاي اشرافيگري را به خوبي ميتوان در برخي اركان آن مشاهده كرد. نگهداشتن حيوانات خانگي عجيب و غريب هم يكي از نشانههاي نفوذ بيماري ريشهداري در جامعه است كه ميتواند تبعات فردي و اجتماعي فراواني را پيش روي افراد و جامعه قرار دهد. اين در حالي است كه نگهداري از يك حيوان ميتواند حتي سلامتي جسمي و رواني آنهايي را كه هوس ميكنند تا به تبعيت از ديگران حيواني را در آغوش گرفته و نيازهاي عاطفي خود را با يك حيوان تقسيم كنند، تحت تأثير قرار دهد.
از شبكههاي اجتماعي تا رسانههاي شخصي
فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي تلفن همراه صرفنظر از تمام آنچه به عنوان مزايا و معايبشان بر ميشمرند، اين امكان را براي يكايك افراد فراهم آورده تا براي خودشان يك رسانه داشته باشند و بتوانند از طريق اين رسانه ديدگاهها و ايدههاي درست و نادرست خود را ارائه و تبليغ كنند. حالا ديگر شبكههاي اجتماعي نظير اينستاگرام و فيسبوك به رسانه شخصي برخي چهرههاي بازيگر و ورزشكار تبديل شده و برخي از آنها هر روز و گاهي هر لحظه تصاوير يهوييشان(!) را در حالات و ژستهاي گوناگون و عكسهايي كه همراه با انواع و اقسام حيوانات وحشي و اهلي دستآموزشان گرفتهاند، روي اين رسانههاي شخصي قرار داده و مخاطبان ميليوني خود را يهويي(!) با سبك زندگي متفاوتي مواجه ميكنند كه چندان با سبك زندگي مردم ما همخواني ندارد، اما رسوخ اين نگاه بيگانه به جامعه ايراني موجب شده تا اگرچه بسياري از افراد در فقر و گرفتاري دست و پا ميزنند عدهاي ديگر ميليونها تومان خرج خريد و نگهداري از يك حيوان خانگي كنند. ندارترها هم كه با ديدن سگ، گربه، بچه شير و مار پيتون در آغوش فلان بازيگر مورد علاقهشان دوست دارند شبيه او شوند، براي رسيدن به چنين شباهتي گاهي وقتها هزينههاي گزافي ميپردازند هزينهاي به قيمت از دست دادن سلامت و آرامش خود و يك مخلوق ديگر!
مظنه هزينههاي داشتن يك حيوان
با نگاهي به سطح شهر و آدمهاي دور و برمان هم ميتوانيم به سادگي متوجه شويم كه در چند سال اخير تعداد افرادي كه حيوان در خانه نگه ميدارند بيشتر شده است.
اگر شما هم هوس داشتن يك حيوان خانگي را داشته يا اين حيوان را خريداري كرده باشيد تصديق ميكنيد براي پيدا كردن حيوان مورد نظرتان به هيچ وجه دچار دردسر نخواهيد شد. حتي با يك جستوجو در فضاي مجازي هم ميتوانيد به لطف سايتها و وبلاگهايي كه به اين منظور راهاندازي شده است حيوان مورد نظر خود را بيابيد. هر چند در اغلب موارد خريدهاي اينترنتي اينچنيني در كشور ما چندان قابل اعتماد نيست، اما باز هم جاي نگراني وجود ندارد. براي خريد حيوانات خانگي اعم از سگ و گربه يا حتي حيواناتي كه خريد و فروششان چندان عادي نيست و در مواردي جرم به حساب ميآيد ميتوانيد سري به مولوي و چهارراه سيروس بزنيد. ممكن است در كنار خيابان بساط فروش سمندر و بچه شير را پيدا نكنيد اما با يك جستوجوي ساده اگر خريدار باشيد براي يافتن جنس مورد نظرتان مشكلي نخواهيد داشت. اما درباره مبلغ پرداختي بستگي دارد به شما و انصاف فروشنده و صد البته حيواني كه شما انتخاب كردهايد. اينكه نژادش چيست، دورگه است يا اصيل، چه سن و سالي دارد و خيلي از متغيرهاي ديگر وجود دارد كه ميتواند روي اين مسئله اثرگذار باشد. در نهايت انتظار نداشته باشيد با قيمتهايي كمتر از چندصد هزار تومان بتوانيد يك حيوان خانگي مناسب تهيه كنيد.
براي داشتن يك سگ پشمالوي وارداتي بايد 500 تا يك ميليون و 500 هزار تومان هزينه كنيد. البته سگهاي نگهبان معمولاً گرانترند و تا 2 ميليون تومان هم خرج برميدارند.
اما ظاهراً قيمت گربهً گرانتر و از 300 هزار تا 6 ميليون تومان است. ميمون هم از چند صد هزار تومان تا 30 ـ 20 ميليون تومان قيمت دارد و قيمت مارها چيزي بين چند صدهزار تا چندين ميليون تومان است. خلاصه اينكه براي داشتن حيواناتي از اين قبيل بايد پول كافي داشته باشيد، زيرا نگهداري و خوراكيهاي اين حيوانات هم هزينههاي خاص خود را دارد. اگر هوس داشتن اين قبيل حيوانات به سرتان زده است بايد بدانيد كه اگرچه حتي اورژانس و بيمارستانهاي شبانهروزي و پانسيونهاي نگهداري از حيوانات هم دارند اما خب دوا و دكتر اين موجودات زبان بسته هم خرج و مخارج زيادي را روي دستتان ميگذارد و صد البته براي آنكه هم خودتان ايمن باشيد و هم حيوانتان زجركش نشود، ناگزيريد هر از چند گاه به سراغ دامپزشك برويد تا از سلامت اين همدم زبان بسته اطمينان خاطر بيابيد.
جايگزينهايي براي روابط انساني
مطابق فرهنگ اسلامي هر موجود زندهاي محترم است و ما حق آزار و اذيت هيچ موجودي را نداريم اما خيلي وقتها اسارت يك حيوان در محيط كوچك خانه و لباس پوشاندن به او، بستن قلاده به گردنش و محدود كردن او از زندگي كردن به ميل خودش همگي مصاديقي از آزار حيوان است كه ما آن را ناديده ميگيريم و حتي برعكس تعبير ميكنيم. بر اين اساس رشد يكباره علاقه به نگهداري از حيوانات را هم بدون شك ميتوان يك پديده اجتماعي به حساب آورد و اين پديده نيز همانند هر موضوع ديگري به سبب دلايلي رخ داده است و از برخي چالشهاي فردي و اجتماعي در جامعه خبر ميدهد.
دكتر بهجت يزدخواستي جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره چرايي گرايشهاي افراطي به نگهداري از حيوانات در كشور به «جوان» ميگويد: يكي از دلايل اينگونه گرايشات افراطي رشد فردگرايي در كشور است. به بيان ديگر وقتي ما نسبت به ديگران بريدگي پيدا ميكنيم و فاصله افراد در جامعه از يكديگر زياد ميشود و روابط اعضاي خانواده با يكديگر همانند قديمها نيست، بنابراين رفيقبازي و در درجههاي بعدي وابستگي به ابزارهايي نظير موجودات زنده بيزبان خلاً ارتباطات انساني را پر ميكند. بر اين اساس فرد ميتواند از لحاظ عاطفي آنطور كه خودش دوست دارد، براي ارتباط با حيوانش برنامهريزي كند.
به باور وي، با نگهداري از حيوانات افراد نسبت به افكار و بيان دروني خود ظاهرسازي ميكنند و اينجاست كه حيوان جايگاه مهمي در زندگي فرد پيدا ميكند.
وقتي ارتباطات انساني رنگ ميبازد
اين جامعهشناس با تأكيد بر نقش چهرههاي هنري و ورزشي و القاي شبكههاي اجتماعي در رابطه با الگودهي به ساير افراد جامعه ميافزايد: ما بايد ببينيم اين الگوبرداري از كيست؟
به باور وي اين الگوبرداريها اغلب زماني اتفاق ميافتد كه افراد با حضور در شبكههاي اجتماعي در لحظاتي كه تنهايي و بيكسي را حس كردهاند با ديدن اين تصاوير به نمايش درآمده در فضاي مجازي الگو ميپذيرند.
اين جامعهشناس با تأكيد بر اينكه بنا به توصيههاي دين مبين اسلام حتي يك مورچه را هم نبايد كشت و آزار داد، ميافزايد: در واقع دين اسلام همسويي با كائنات را به ما درس ميدهد اما گرايشهاي افراطي به اين موجودات ناشي از فردگرايي و تنها شدنهاي ما در زندگي ماشيني و صنعتي امروز است.
وي با اشاره به خاطرات سفري كه در اروپا داشته است، ميگويد: در آنجا با فردي مواجه شدم كه فرزندش و سگش مرده بودند و عكس سگش را بزرگتر و در مكان در معرض ديدتري گذاشته بود و عكس فرزندش را در جايي كه خيلي در ديد نبود و عكس كوچكي هم بود و اين نشان ميداد كه ارتباط عاطفي اين فرد با سگش نسبت به ارتباط عاطفي او با بچهاش قويتر بوده است.
همدمي گوش به فرمان و تابع
يزدخواستي با تأكيد بر نقش ارتباطات انساني ما در پررنگتر شدن ارتباطات با حيوانات ميگويد: در گذشته ما شاهد وحدت فاميلي بيشتري بوديم و اعضاي فاميل به بهانههاي مختلفي نظير اعياد و مراسمهاي مذهبي و خلاصه در فرصتهاي مختلف دور هم جمع ميشدند و با هم تعامل داشتند. در حال حاضر اما اينگونه ارتباطات كم شده است و از سوي ديگر افراد به جاي دوستي با انسانها كه نيازمند تحمل و تعامل بيشتر است از يك حيوان نگهداري ميكنند و با او دوست ميشوند؛ حيواني كه مطيع آنهاست و قطعاً در ارتباط با او به چالشهايي نظير پنهانكاري، دروغ و مسائلي از اين دست هم بر نميخورند. وي با اشاره به فراگيري بيش از پيش شبكههاي اجتماعي در كشور ميافزايد: بدون شك الگودهي از شبكههاي اجتماعي هم در اين ميان بسيار تأثيرگذار است، تا حدي كه وقتي الگوهاي معرفتي، علمي و مكتوب با حضور بيش از حد ما در فضاي مجازي رنگ ميبازد، رسانههاي ثانيهاي ما را بيشتر جذب ميكند.
به گفته يزدخواستي در حال حاضر اگر اعضاي فاميل بعد از شش، هفت ماه دور هم جمع شوند، به جاي آنكه همصحبت هم باشند باز هم سرشان در گوشي تلفن همراه و تبلت خود است و همين گرايش افراطي به فضاي مجازي فردگرايي را در جامعه تقويت ميكند. فردگرا شدن روي اولين نقطهاي كه اثر منفي ميگذارد ارتباطات اجتماعي و بين فردي است.
دكتر يزدخواستي در خاتمه تأكيد ميكند: با ابتلا به فردگرايي و با توجه به نيازدروني انسان به برقراري ارتباط با ديگران، افراد به كسي اتصال پيدا ميكنند كه تابع آنها باشد و كوچكترين نقدي نسبت به آنها نكند.
بديهي است كه ارتباطات انساني چنين امري را برنميتابد، بنابراين افراد به سمت ارتباط با موجودات زنده ديگر روي ميآورند. خلاصه كلام اينكه گرايشهاي افراطي به نگهداري از حيوانات حكايت از تنهايي انسان در زندگي صنعتي امروز دارد.
باور كنيد حيوانات هم آزادي را دوست دارند
محمدمهدي نيكضمير- با نشستن روي تخت چوبي رنگ و رو پريدهاي كه در كنج حياط كوچك قاليچه دستباف كهنهاي رويش را پوشانده و كنار باغچهاي كه از گلهاي سرخ و ياس پر است، انگار ميتوانستي تمام آرامشهاي گذشته و حال و آينده را يكجا نفس بكشي و وارد ريههايت كني.
نسترن پيچ سرخابي دستهايش را به نردههاي ايوان گرفته بود و به سمت خورشيد بالا ميرفت. ورجهورجههاي قناريها از اين سو به آن سوي قفس و نواي شادشان به گونهاي بود كه انگار آنها هم غم قفس نداشتند.
شادي قناريها را زماني كه خانه شلوغتر بود و همه بچهها و نوهها دور هم جمع ميشدند بهتر ميتوانستي بفهمي.
مواقعي كه پدربزرگ و مادربزرگ تنها بودند انگار قناريها هم دلتنگ ميشدند و آوازشان صفاي آوازهايي را كه در زمان حضور جمع فاميل ميخواندند، نداشت.
در كنج حياط قفسي براي مرغ و خروس خانه قرار داشت اما در طول روز در قفس نبودند و هنگام غروب همين كه هوا گرگ و ميش ميشد، مرغ و خروسها به عادت هر روزه كمكم خودشان راهشان را ميگرفتند و به خانهشان كه همان قفس كنج حياط بود، ميرفتند.
گربهها هم گهگاهي از كناره ديوار در خانه مادربزرگ و پدربزرگ سر ميكشيدند. از سفرهاي كه گوش تا گوش در زمستان در اتاقهاي تو در توي خانه پهن ميشد و از ريز تا درشت فاميل را در خود جاي ميداد يا تابستان و بهار در حياط و ايوان خانه پهن بود، سهمي هم نصيب گربههايي ميشد كه ميوميوكنان از سر ديوار حضورشان را به اهالي خانه گوشزد ميكردند. قديمترها مردم اين ديار چه شهري بودند و چه روستايي، نه فقط خيلي وقتها در خانههايشان از برخي حيوانات نگهداري ميكردند كه اگر در خانههايشان هم حيواني نبود وقتي با حيوانات مواجه ميشدند، آزارشان نميدادند و تا حد توان تلاش ميكردند تا حتي سگ و گربههايي را كه از محلهشان عبور ميكردند يا آن دوروبرها زندگي ميكردند، سير كنند و به آنها آزاري نرسانند.
اين در حالي بود كه در هر خانهاي لااقل چند سر نانخور و عائله حضور داشت و زندگيهاي ديروزي به اندازه زندگيهاي امروزي ما در رفاه نبود اما در عوض تا دلتان بخواهد ميشد در حياطهاي كوچك و چهارديواريهايي كه هيچ اثري از دكوراسيونهاي مدرن ندارد و با تعريفهاي امروزي زيبايي ندارد، آرامش را پيدا كرد و از آن لذت برد.
حالا اما خانههاي ما كوچك و بزرگ، رنگ و لعاب و زيباييهاي امروزي دارد و در هيچ خانهاي نيست كه ماشين لباسشويي و جاروبرقي پيدا نكني. حالا نه فقط اعضاي فاميل يكديگر را سال به سال نميبينند كه اعضاي خانوادههايي كه در يك خانه زندگي ميكنند هم هر يك به دنبال زندگي شخصي خودشان هستند و باقيمانده زمان را هم به پاي دوستان مجازي خود و گاهي هم به پاي انواع و اقسام حيوانات خانگي ميريزند.
خيلي از آنهايي كه به تناسب توان مالي سگ و گربه و حيوانات چند صد يا چند ميليون توماني را در خانه نگهداري ميكنند هم نه از روي علاقه خاص بلكه بهواسطه تبديل شدن داشتن حيوان به يك مد اجتماعي ميخواهند از ديگران كم نياورند پس حيواني را براي خودشان ميخرند تا با حيوانشان عكس بيندازند و در شبكههاي اجتماعي قرار دهند.
حتي خيلي از كساني كه نه حيوان دارند و نه علاقهاي به دردسرهاي داشتن حيوان، كافي است تا در جايي حيواني نظير سگ و گربه و صد البته حيوانات كميابتر و باكلاستري نظير شير يا مار پيتون پيدا كنند؛ در چنين مواقعي همه پشت سر هم رديف ميشوند و براي عكس گرفتن با حيوان مذكور و در ژستهاي مختلف صف ميبندند. حكايت برخي از عكسهاي ناگهاني كه با حيوانات عجيب و غريب ميبينيد همين است. با وجود اين اما همين آدمهايي كه صدها و بلكه ميليونها تومان خرج حيواناتشان ميكنند، همينهايي كه در برابر كشته شدن يك حيوان زبان بسته و بيگناه خونشان به جوش ميآيد و كمپينهاي حمايت از حيوانات راه مياندازند، همينهايي كه وقتي با اسبهاي بسته شده به گاري مواجه ميشوند در فضاي مجازي و حقيقي انسانيت انسانها را به چالش ميكشند، خيلي وقتها پشت ژستهاي مدرن و پست مدرنشان حكايت تجارت و زد و بندهاي پنهاني مطرح است كه حيوانات يكي از ابزار اين تجارت هستند. بر همين اساس است كه در همين كشور و همين يكي دو سال پيش در شرايطي كه بيماران با كمبود دارو مواجه بودند و ميان مرگ و زندگي دست و پا ميزدند، عدهاي از ارز دارو زدند تا غذاي گربه و سگ و زين اسب وارد كنند، افرادي كه حتي دلبسته همنوعان خود هم نبودند.
خلاصه كلام اينكه بيترديد حيوانات اعم از وحشي و اهلي مخلوقات خداوند هستند و آنها هم حق دارند مانند من و تو روي اين زمين زندگي و سهمشان را از روزي خداوند دريافت كنند اما خيلي وقتها حيواندوستي به معناي اسارت يك موجود زنده در دستهاي من و تو و شكل و شمايلي به ميل ما نيست. حيوانات عروسكهاي زندهاي در دست ما نيستند. اگر واقعاً حيوانات را دوست داريم بهتر است بيشتر به محيط زيست توجه كنيم تا آنها در محيط زندگي اصليشان از آزادي لذت ببرند.
الهی روز قیامت با یک مورد علاقه ات معشور شوی