لوزان؛ نقطه سر خط
شکست مذاکرات يعني تحريم بيش تر؟/ کدام يک بيشتر است؟ احتمال موفقيت مذاکرات يا احتمال شکست آن؟
همکاري فرضي ايران با هريک از اين کشورها در آينده، براساس قضاوت ما از رفتار کنوني شان در مذاکرات هسته اي خواهد بود.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سيدمحمداسلامي- مذاکرات هسته اي ايران و گروه کشورهاي 1+5 اين هفته بار ديگر از سر گرفته مي شود. به زودي معاونان وزير خارجه به وين مي روند تا مرحله حساس ديگري از مذاکرات، يعني نگارش متن برجام براساس راه حل هاي به دست آمده را آغاز کنند. براي درک مسير پيش رو که حداقل تا تيرماه ادامه خواهد داشت، بايد به برخي پرسش ها پاسخ داد:
1.آيا متن برجام 6 راه حل کلي را اجرايي مي کند؟
ماراتن جديد مذاکراتي اين بار براي نگارش متن برجام آغاز مي شود. اين متن بايد در چارچوب راه حل هاي کلي به دست آمده در مسير پر فراز و فرود پيشين باشد که به بيانيه لوزان ختم شد: 1) در اين چارچوب بايد فردو به عنوان سايت استراتژيک هسته اي ايران به کار ادامه دهد. يک سوم از سانتريفيوژهايش را به گونه اي فعال نگه دارد که امکان غني سازي هسته اي و حتي شکافت اورانيوم را حفظ کند، اگرچه در طول دوره توافق مواد شکافت پذير به سانتريفيوژهاي اين سايت تزريق نشود. 2) راکتور اراک بايد همچنان يک راکتور آب سنگين بماند. کشورهاي گروه 1+5 بايد به منظور اعتماد سازي، زمينه ارتقاي فناوري به کار گرفته شده در راکتور آب سنگين اراک را با همکاري برخي از کشورهاي درون گروه 1+5 مانند چين و برخي کشورهاي خارج از گروه 1+5 مانند کره جنوبي فراهم کنند.
3) سايت هاي غني سازي در نطنز و اصفهان بايد با قريب به 5 هزار سانتريفيوژ نسل اول ايراني، غني سازي اورانيوم را ادامه دهند.
4) متن برجام بايد تحقيق و توسعه معنادار و عملي در تمامي حوزه هاي دانش و صنعت هسته اي، به ويژه سانتريفيوژهاي نسل جديد IR6 و IR8 را تضمين کند. اين سانتريفيوژها در پايان دوره توافق ظرفيت غني سازي را بيش از 20 برابر خواهند کرد که زمينه حضور معنادار ايران در 2صنعت جهاني هسته اي را فراهم مي کند.
5) اين متن بايد به روشني برنامه صدور قطعنامه جديد را در شوراي امنيت سازمان ملل براي لغو قطعنامه هاي غيرعقلايي قبلي اين شورا که ايران را به تهديد عليه صلح و امنيت جهاني متهم مي کرد، مشخص کند. 6) هرگونه توافق بر روي يک برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بايد با لغو يک باره تمامي تحريم هاي اقتصادي، مالي و بانکي عليه ايران آغاز شود.
6 مورد ذکر شده، رئوس دستاوردهاي مذاکرات تا به اين مرحله براساس بيان اعضاي تيم هسته اي ايران است که ما آن را مبنا قرار مي دهيم.
2.آيا در نگارش متن به طرف مقابل اعتماد داريم؟
اما پرسش اصلي اين است که آيا کشورهاي 1+5 به تعهدات شفاهي شان در بيش از يک سال مذاکرات گذشته به ويژه در مذاکرات لوزان يک و لوزان 2، پايبند مي مانند؟ تجربه نشان داده است که هرگونه اعتماد به اين کشورها يا هر آن چيزي که حتي رنگ و بويي از اعتماد به اين کشورها داشته باشد، ساده لوحي محض است. بنابراين استراتژي ايران در ادامه راه پيش رو بي اعتمادي به طرف مقابل اما عدم مخالفت با وجود زمينه لازم براي راستي آزمايي اراده سياسي اين کشورها است.
3.آيا 1+5 در نخستين آزمون عملي موفق مي شوند؟
بنابراين در دور جديد مذاکرات قرار نيست رسوايي هاي تاريخي اين کشورها را ما تدبير کنيم. با اين حال دوره جديد مذاکرات که يکي از پاسخ ها به اين پرسش است که کشورهاي 1+5 واقعيت ها درباره مولفه هاي قدرت ايران را درک کرده اند، يا نه؟ پاسخ به اين پرسش است که آيا اين کشورها به حداقل هاي رفتار عُقلايي و به دور از توهم در مراوده با ايران پايبند هستند يا خير؟ آغاز مرحله نگارش متن برجام آزمون عملي براي کشورهايي است که قبل از به نتيجه رسيدن مذاکرات هسته اي، از ايران انتظار داشتند که در مبارزه با داعش به آن ها کمک کند. همکاري فرضي ايران با هريک از اين کشورها در آينده، براساس قضاوت ما از رفتار کنوني شان در مذاکرات هسته اي خواهد بود.
4.کدام يک بيشتر است؟ احتمال موفقيت مذاکرات يا احتمال شکست آن؟
در مسير تازه پيش رو هريک از اعضاي گروه 1+5 همچنان استعداد بروز رفتارهاي بر هم زننده مذاکرات را دارند. به علاوه اين که نقش گروه هاي خارج از مذاکرات که مخالف تثبيت صلح بين المللي هستند هم بيشتر خواهد شد. آل سعود و دلارهاي نفتي اش، اسرائيل و لابي هاي نافذ صهيونيستي، کنگره و سناتورهاي کم دانش و پر مدعا و ... فعال تر از گذشته به تخريب ديپلماسي خواهند پرداخت. به نظر مي رسد بدون شک در اين مرحله از مذاکره هم، احتمال شکست بيشتر از احتمال موفقيت است.
5.شکست مذاکرات يعني تحريم بيش تر؟
سياست هاي تنبيهي آمريکا عليه شرکاي تجاري ايران در سال هاي گذشته، ماه هاست که منطق خود را از دست داده اند. طرف هاي مذاکره با ايران هم مي دانند که اگر اکنون به ديپلماسي فرصت ندهند، فردا نمي توانند پيامدهاي ناشي از شکست مذاکره را کنترل کنند. به ويژه اين که شکست مذاکرات ناشي از ناتواني هريک از اعضاي 1+5 براي عمل به وعده هايش در مذاکرات لوزان، منجر به شکست اجماع تحريمي عليه ايران خواهد شد. بنابراين شکست مذاکرات لزوما به معني اعمال تحريم هاي بيشتر نخواهد بود. اين واقعيتي است که بسياري از اعضاي 1+5 را مجبور به تلاش براي دستيابي به يک توافق برد-برد در مذاکرات مي کند.
مذاکرات شکست خورده و میخورد