به گزارش پارس به نقل از فارس ، دهم فروردین ماه ۱۳۴۰ هجری شمسی مصادف است با رحلت مرجع بزرگ جهان تشیع، آیت‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی زعیم بزرگ حوزه‌های علمیه و جهان تشیع. حجت‌الاسلام مهدی رستم‌نژاد عضو هیأت علمی جامعة‌المصطفی(ص) العالمیه به بیان ابعاد شخصیتی آیت‌الله بروجردی پرداخته است که در ذیل می‌خوانیم:

عواملی که در شخصیت علمی و معنوی آیت‌الله بروجردی دخیل بود:

۱-اصالت خانوادگی؛ وی در یک خانواده روحانی با دامنی پاک و از تبار سادات بسیار عظیم‌الشأن پرورش یافت.
۲-اساتید مؤثر در تربیت ایشان
۳-تلاش‌های شخصی آیت‌الله بروجردی؛ وی تمام عمر را در تکاپوی علمی و معنوی سپری کرد.
۴-اخلاص و معنویت و مسأله پنجم که حاکم بر تمام این موارد است تأئیدات و عنایات خداوند متعال بود که مسیر را برای ایشان باز کرد.

آیت‌الله بروجردی حدود ۹ سال را در اصفهان سپری کرد. در این دوره غیر از آنچه در محضر پدر و نزدیکانش فرا گرفت خدمت آیات عظام محمدباقر درچه‌ای، ملا محمد کاشی، میرزا ابوالمعالی کلباسی به ویژه میرزا جهانگیر قشقایی تلمذ کرد و در سن ۲۸ سالگی از اصفهان عازم نجف شد که البته در آن زمان به درجه اجتهاد رسیده بود و از مجتهدان به شمار می‌رفت.

در نجف هم خدمت صاحب «کفایه» آخوند ملامحمد کاظم خراسانی که از مراجع تراز اول بود، رفت و نظر ایشان را به خود جلب کرد تا جایی که در دل آخوند خراسانی جا باز کرد و هر وقت مرحوم آخوند می‌خواست تدریس کند اگر آیت‌الله بروجردی مطلبی داشت آن را عنوان می‌کرد و اگر سخنی نمی‌گفت آخوند خراسانی می‌فرمود«آقا نظری ندارند؟»

در دوران گذشته یک رسمی در حوزه‌های علمیه بود که اکنون نیز کم و بیش وجود دارد این است که شاگردان ممتاز برای سایر شاگردان تقریر درس می‌گفتند. مرحوم آیت‌الله بروجردی بارها به جای مرحوم آخوند خراسانی تدریس داشت.

* آغاز اولین فاز حرکت مقدان به تقلید از آیت‌الله بروجردی

بعد از اینکه آیت‌الله بروجردی هشت سال در نجف بود پدر ایشان نامه‌ای می‌نویسد و اصرار دارد که فرزندش به ایران و به بروجرد بازگردد، لذا در سال ۱۳۲۹ هجری قمری آیت‌الله بروجردی به اصرار پدر به بروجرد بازگشت و تا زمان رحلت پدر بزرگوارش در آنجا ماند. بعد از وفات پدر، آیت‌الله بروجردی همچنان مصمم بود که به نجف بازگردد اما استاد بزرگوارش صاحب «کفایه» نیز به رحمت خدا رفت و همین موضوع باعث شد که آیت‌الله بروجردی اندیشه رفتن به نجف را از سر بیرون کند و در همان بروجرد بماند.

در همان ایام مرجع تقلیدی به اسم شیخ محمدرضا دزفولی در شهر دزفول بود که به آیت‌الله بروجردی ارادت بسیاری داشت. وقتی وی از دنیا رفت مقلدین ایشان به سوی آیت‌الله بروجردی گرایش پیدا کردند و این اولین فاز حرکت مقلدان به آیت‌الله بروجردی بود.

سال‌ها بعد علمای قم طی نامه‌ای از آیت‌الله بروجردی درخواست کردند که به قم بیاید و در نهایت آیت‌الله بروجردی در ۱۴ محرم ۱۳۶۴ قمری به قم رفت و با رحلت سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت آیت‌الله بروجردی در جهان فراگیر شد.

* اعزام طلاب برای تبلیغ دین اسلام در کشورهای خارجی

گذشته از اینکه وجود آیت‌الله بروجردی گرمایی به حوزه علمیه قم بخشید و مرکزیتی در قم پیدا کرد اما چند کار اصلاحی جالبی دارد که چهره ایشان را جهانی کرد:

۱-سامان دادن به وضعیت درسی طلاب
۲-رسیدگی به مسائل مالی
۳-گسیل داشتن نمایندگانی از طلاب به آمریکا و اروپا برای تبلیغ اسلام که برای نخستین بار بود طلاب،‌ جهانی فکر می‌کردند.
۴-آیت‌الله بروجردی با دارالتقریب بین‌المذاهب اسلامی مصر پیوندی برقرار کرد که با نگارش نامه‌ای به شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر، منجر به فتوای تاریخی شیخ شلتوت شد.

همچنین خدماتی رفاهی زیادی از این مرجع تقلید بر جای مانده که از آن جمله می‌توان به راه اندازی بیش از هزار مسجد، مدرسه، کتابخانه، حمام، دبستان و دبیرستان در کشورهای مختلف، سرپرستی زندانیان، ایتام و دستگیری از نیازمندان جامعه اشاره کرد.

پای درس ایشان جمع زیادی از مجتهدان تراز اول آن زمان می‌نشستند و این نشان می‌دهد درس آیت‌الله بروجردی یک درس معمولی نبود. همچنین درباره آثار تدوینی و کتاب‌های آیت‌الله بروجردی باید گفت که ایشان کار حدیثی عظیمی انجام داد و دارای ۱۹ اثر بسیار بزرگ است که یکی از آنها از جمله «جامع‌الاحادیث شیعه» بیش از ۲۰ جلد دارد.

* نظر آیت‌الله بروجردی درباره شاه

وجود آیت‌الله بروجردی، نوعی برخورد بود با کارهایی که دشمنان و طاغوت دنبال می‌کرد. قدرت عظیمی که آیت‌الله بروجردی داشت مانع بسیاری از کارها و فتنه‌هایی شد که توسط شاه رخ می‌داد و حکومت پهلوی نمی‌توانست تا زمانی که آیت‌الله بروجردی در قید حیات است کشف حجاب کند لذا صبر کردند تا آیت‌الله بروجردی از دنیا برود بنابراین هم رضاخان و هم محمدرضا شاه هر دو از وجود آیت‌الله بروجردی واهمه داشتند که اسناد زیادی در این خصوص وجود دارد.

آیت‌الله بروجردی به «اقبال» نخست‌وزیر رضاخان گفته بود: پدرش (رضاخان) بی‌سواد بود اما مقداری شعور داشت ولی این (محمدرضا) شعور هم ندارد. آیت‌الله بروجردی یک انسان با اقتدار صاحب نفوذ بالای مذهبی بود که با اشاره‌اش هزاران نفر به خیابان‌ها می‌ریختند. شاه و پدرش همواره ملاحظه آیت‌الله بروجردی را می‌کردند و این نکته مهمی در زندگی ایشان به شمار می‌رفت.

* جمله‌ای که در آخرین لحظات عمر آیت‌الله بروجردی بر زبانش جاری شد

اتفاقی که در آخرین روزهای عمر گرانقدر آیت‌الله بروجردی رخ داد و شهید مطهری آن را در یکی از منبرهای خود عنوان کرد: زمانی که آیت‌الله بروجردی در اواخر عمرش در بستر بیماری بود و عده‌ای از بزرگان به عیادتش رفته بودند، گفت:‌ «عمر ما گذشت و نتوانستیم کار با ارزشی انجام دهیم». یکی از حاضران گفت شما چرا؟! شما که دارای این همه آثار هستید و شاگردان زیادی تربیت کرده‌اید که آیت‌الله بروجردی در پاسخ وی حدیثی را قرائت کرد «خلص‌العمل فان‌الناقد بصیرٌ بصیر» عمل را خالص کن چرا؟ چون کسی که ناقد است یعنی خداوند، بصیر بصیر است.

این جمله باعث شد افرادی که بر بالین آیت‌الله بروجردی حاضر بودند منقلب شده و اشک بریزند که آقا با این همه عظمت خدمت خالصانه‌ای که داشت باز هم از اخلاص می‌گوید.

سرانجام در سال ۱۳۸۰ هجری قمری همزمان با دهم فروردین ۱۳۴۰ شمسی آیت‌الله بروجردی به رحمت خدا رفت و بزرگترین تشیع جنازه تا آن روز برای ایشان بود که با شکوه و عظمت انجام شد و در درب ورودی مسجد اعظم شهر مقدس قم به خاک سپرده شد و هم‌اکنون نیز بزرگان با ارادت تمام به خدمت این عالم فرزانه مشرف می‌شوند.