مجيدي آواز گنجشكها حالا «مجيدي محمد» است
اين روزها حتي در فيلمهاي روشنفكري فاخر و مذهبي، فضاي برهنگي را براي جذب مخاطب، ضروري ميدانند و نميتوانند از آن عبور كنند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- غلامرضا صادقيان- توفيق تماشاي نخستين اكران فيلم «محمد» ساخته مجيد مجيدي، نگارنده را بر آن داشت تا نخستين نقد ژورناليستي را نيز براي اين فيلم ماندگار سينماي ايران ارائه كند؛ فيلمي كه ميتواند آغازي بر يك جريان تازه فيلمسازي از زندگي پيامبر گرامي اسلام و امامان معصوم در ايران باشد. سينمايي با چند ويژگي منحصر بهفرد؛ اولاً اين سينما با تكيه بر نقاط مورد اتفاق و وحدت بخش مسلمانان، براي همه قابل احترام و عامل وحدت خواهد بود و اين بزرگترين هدف و انتظاري است كه در فضاي پيچيده بشري روزگار ما بايد دنبال كرد.
ويژگي دوم استفاده از فناوري روز جلوههاي ويژه سينماست كه تاكنون در فيلمها و سريالهاي مختص زواياي زندگي پيامبر عظيمالشأن اسلام و آل گرامي او كمتر مورد استفاده قرار گرفته است.
سومين ويژگي، ارائه نسخهاي پاك از سينماست كه در سينماي امروز نادر و كمياب شده است. اين روزها حتي در فيلمهاي روشنفكري فاخر و مذهبي، فضاي برهنگي را براي جذب مخاطب، ضروري ميدانند و نميتوانند از آن عبور كنند.
در باره فيلم «محمد» ساخته مجيدي، هر مخاطب و منتقدي در نقد و نظر خود در دام قياس با سينما آنطور كه هاليوود روايت ميكند و نيز نسخه نوستالژيك زندگي پيامبر يعني فيلم محمد رسول الله ساخته مصطفي عقاد خواهد افتاد كه از آن گريزي نيست.
1- فيلم «محمد» از معجزه سرشار است و اولين نقطه قوت فيلم، تركيب مناسب و باورپذير معجزات پيامبر در كنار زندگي معمولي او به عنوان «يك بشر» است. در اين روزگار كه هزار و 400 سال از آخرين معجزات پيامبرگونه گذشته است و انسانهاي قوم بنياسرائيل هم كه در هر شهر و دياري در يك زمان واحد، پيامبري جداگانه داشتند و از او معجزاتي ميديدند، در ميان ما نيستند و بشر در حال تجربه فوق تمدن است، باوراندن معجزاتي شگفت از يك بشر، كاري هنرمندانه ميطلبد كه فيلم «محمد» تا حد قابل قبولي از عهده آن برآمده است، اگرچه همه بخشهاي معجزاتي فيلم در يك سطح كيفي نيست.
محمد، آن كودكي كه پس از مرگ مادر، «تب فراق» ميكند و ابوطالب با ديدن عجزطبيبان، او را در چشمه آب سردي ميخواباند و محمد، آن كودكي كه به معجزه او دريا براي ساحلنشينان بتپرست، خيل ماهي را سوار بر موج به ساحل ميآورد، دو وجه از زندگي يك پيامبر الهي است كه هر دو به فرمان و خواست خداست و بايد در كنار هم معنا يابند و مجيدي از اين عهده بهخوبي بر آمده است.
2- به نظر ميرسد فيلم مسيري را طي كرده است كه بهرغم عام بودن مخاطب آن براي يك مخاطب خاص، حرفهاي جديتري داشته باشد. ممكن است مخاطبان خاص فيلم محمد(ص) اهل كتاب باشند. اين ميتواند نقطه قوت يا حتي نقطه ضعف تلقي شود، اما بنا به دلايلي كه گفتن آن در اينجا لازم نيست، نقطه قوت فيلم به حساب ميآيد. شايد ديالوگ عبري يهوديان فيلم كه حضور پررنگي در آن دارند و استفاده از زيرنويس در اينباره، علاوه بر باورپذيري گفتار و رفتار يهوديان، بخشي از همان پروژه مخاطب خاص باشد.
3- لوكيشن فيلم محمد(ص) سومين نقطه قوت آن است. پيدا كردن مكاني در جغرافياي بين تهران و قم(55 كيلومتري قم) كه بتواند مكه قديم را به لحاظ كوهها و فاصله صفا و مروه از هم در ذهن مجسم كند، يك امتياز است و بناهاي كعبه، كليساي بحيراي كشيش و شهر يثرب نيز از نقاط قوت فيلم است. اين برجستگي براي نگارنده كه چند هفته پيش از لوكيشنهاي مكه و مدينه و كليسا در شهرك سينمايي نور بازديد داشتهام همچنان فوقالعاده بود، با اينكه معمولاً اگر پشت صحنه فيلمي را قبل از خود فيلم ببينيد، از جذابيت فيلم كم ميشود! ولي در مقام مقايسه، لوكيشن فيلم محمد يك استثناست.
4- نقطه قوت ديگر فيلم همكاري جمعي از خوشنامهاي سينماي ملي ما در اين اثر ارزشمند و بزرگ است. اين نكته براي سينماگران حرفهاي كه ارزشها را نميبينند و سينما را براي سينما ميخواهند، شايد مضحك بيايد و اين سخن را با سينما و كاربردها و اثرگذاريها و اهداف آن مغاير بدانند ولي براي كسي كه هيچ چيز را در اين جهان هستي- چه رسد به چيزي به نام سينما را- خارج از اخلاق و ارزشها نميبيند، يك حقيقت محض است. خوشنامهاي سينماي ما - به ويژه كارگردان و بازيگران- كه پاي فيلم مينشينند و مانند تماشاگران عادي از تب كردن پيامبرشان در كودكي يا گرسنگي او در شيرخوارگي، به گريه ميافتند، يك ارزش محض هستند كه اين مختصات را نميتوان در نقطه ديگري از دنيا به راحتي يافت.
5- بازي بازيگران فيلم چيزي كم نداشت، هر چند مجيدي از هيچ يك از بازيگران بازي خاص نگرفته بود كه ميتواند علتي خاص داشته باشد، يعني بازيگران به رغم بازي در كيفيت برتر، نبايد با يك بازي خاص، نقش محوري را از قهرمان داستان بربايند.
6- اما آيا فيلم محمد، داستان دارد؟ به عبارتي آيا آن درامي كه بايد با حضور قهرمان درام در طول فيلم روايت شود، در اين فيلم نيز ديده ميشود؟ به نظر ميرسد گاهي سررشته داستان از دست خارج شده است تا آنجا كه برخي سكانسهاي فيلم از هم جدا و بدون چفت و بند است و نميتوان پيوستگي يك درام را در آن يافت. احساس ميكنم چيزي كه شما را از ابتدا تا انتهاي فيلم رها نكند، داستان فيلم نيست، بلكه قداست و اهميت قهرمان واقعي فيلم است.
7- من اكنون كه اين مطلب را مينويسم، هفت، هشت ساعت از تماشاي فيلم ميگذرد ولي هيچ ملودي يا آهنگي از فيلم در ذهنم تجسم پيدا نكرده است. موسيقي فيلم محمد، ماندگار نيست. ما همگي 35 سال پيش براي نخستين بار شاهكار موريس ژار را شنيديم و همان موقع از سينما تا خانه يا يادآوري آن خلق بزرگ، خونمان در رگها به جوش بوده و تا الان هم! ولي درباره موسيقي فيلم محمد اين نقطه ضعف وجود دارد.
8- جلوههاي ويژه فيلم محمد اگر چه براي سينماي ايران يك اتفاق كمتر ديده شده بوداما در لحظاتي انتظارات تماشاگر را برآورده نميكرد. در صحنهاي كه پرندگان ابابيل بر سر سپاه ابرهه فرود ميآيند، انتظار بود كه سپاه با فيلها و اسبها در زير باران سنگ نابود شود، اما ناگهان مردان جنگي ابرهه از اسبها فرو ميافتند و پس از فرار اسبها اين فقط سپاهيان هستند كه زير سنگها نابود ميشوند و مهمتر آنكه اثري هم از فيلها نيست! در حالي كه متلاشي شدن فيلها زير باران سنگ انتظار بيننده بود و از اين حيث تماشاگر غافلگير ميشود.
9- به هر حال هر فيلمي حقيقتا نگاه خاص كارگردان آن فيلم است و فيلم محمد را نيز بايد فيلم «محمد مجيد مجيدي» دانست كه به گفته خود او نقطه بلوغ فيلمسازي اوست. اينك مجيدي راهي را گشوده است كه بايد هم خود او و هم ديگران ادامه دهند. سينماي ما و مسئولان فرهنگي ما بايد بياموزند كه براي ساخت آثار ماندگار در سينماي ملي ما هزينه كنند و از هزينههاي كلان نهراسند، آنچنانكه از هزينه براي سير كردن شكم مردم كسي نميهراسد و به آن افتخار هم ميشود.
مجيدي آواز گنجشكها حالا «مجيدي محمد» است و هرگز از ذهنها و قلبها فراموش نميشود.
ارسال نظر