پايگاه خبري تحليلي «پارس»- جواد نوائيان رودسري- برخورد خصمانه با مسلمانان و اسلام ستيزي در مغرب زمين، پديده جديدي نيست.رويکرد خصمانه غرب نسبت به اسلام، به ويژه پس از گسترش اين دين الهي به سمت اروپا، کم و بيش وجود داشته است. در واقع، اسلام ستيزي نوعي پاسخ انفعالي اروپاييان در برابر توسعه انديشه اسلامي به سمت غرب بود. 

اين پديده با وقوع جنگ هاي صليبي، ظهور و بروزي تمام پيدا کرد و به ابزاري موثر براي جامه عمل پوشاندن به زياده خواهي هاي حکمرانان اروپايي تبديل شد. بعدها و با اوج گرفتن اقتدار سلاطين عثماني و توسعه قلمروي آن ها در قلب اروپا، از اسلام ستيزي، به عنوان شيوه اي در راستاي برانگيختن خشم توده ها، که از ماهيت حقيقي اسلام بي خبر بودند، براي تقابل جدي با نفوذ مقتدرانه اسلام استفاده شد. اتخاذ چنين سياستي، اسلام ستيزي را در انديشه و نگاه برخي مردم و نيز انديشمندان اروپايي به گونه اي نهادينه کرد که حتي سال ها بعد از افول ستاره اقتدار حکومت هاي مسلمان هم، مسئله اسلام ستيزي، جسته و گريخته، در آثاري که توسط نويسندگان اروپايي منتشر مي شد، قابل مشاهده  بود. يادداشت هاي «ارنست رنان» فرانسوي و تاختن او به بنيان هاي انديشه اسلامي، نمونه اي از اين قبيل رفتارها بود که در همان زمان توسط «سيدجمال الدين اسدآبادي» پاسخ داده شد. با اين وجود، ابزار اسلام ستيزي همچنان به عنوان حربه اي کارا، در دست سياستمداران غربي باقي ماند و در دوره هاي مختلف مورد سوءاستفاده قرار گرفت. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و در پي آن، استقرار نظام متکي بر اسلام سياسي، که تفاوت آشکار و بنياديني با حکومت هاي مسلمان پيشين داشت، اسلام ستيزي بار ديگر به ابزاري براي مقابله با نفوذ انديشه هاي اسلام سياسي تبديل شد.

اين رويکرد همزمان با پايان کار بلوک شرق و رويارويي جدي غرب با انديشه هاي اسلام سياسي، که توسط امام خميني(ره) احيا شده بود، وارد مرحله جديدي شد؛ مرحله اي که با انتشار کتاب «آيات شيطاني» آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.

سلمان رشدي و «آيات شيطاني»
«آيات شيطاني» کتابي بود که توسط فردي ظاهراً مسلمان، به نام «احمد سلمان رشدي»، نوشته شد؛ رماني خيالي که نويسنده در آن به پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) و تعدادي از اصحاب ايشان، آشکارا توهين کرد. مخاطب کتاب، خوانندگان اروپايي و آمريکايي بودند.

roshdi

رشدي در اين داستان، در پي ارائه شناسنامه اي جعلي براي انديشه اسلامي، از طريق توهين و تمسخر بود. انتشار کتاب باعث واکنش هاي متعددي در جهان اسلام شد. حضرت امام خميني(ره) در فتوايي تاريخي نويسنده و ناشران مطلع از محتواي کتاب را به اعدام محکوم کردند.

بازتاب اين حکم تاريخي، مخفي شدن «سلمان رشدي» و در مقابل، حمايت جهاني مسلمانان از فتواي امام(ره) بود. با اين حال، سران کشورهاي غربي، در راستاي پروژه اسلام ستيزي، به حمايت از «سلمان رشدي» پرداختند.

سلمان رشدي در سال 1386 (هـ.ش)، از ملکه انگليس لقب شواليه دريافت کرد. غربي ها همچنين براي لغو اين حکم تاريخي تلاش فراواني کردند، اما اين حکم همچنان به قوت خود باقي است. انتشار کتاب «آيات شيطاني» در واقع نخستين و بارزترين مصداق اسلام ستيزي غرب، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران محسوب مي شود.

«وسترگارد» و کاريکاتورهاي موهن
حملات يازدهم سپتامبر، موضوع اسلام ستيزي در اروپا و آمريکا را وارد مرحله جديدي کرد.

با اين حال، آغاز دوباره اسلام ستيزي در غرب، بيش از آن که تابع وقايع يازدهم سپتامبر باشد، ناشي از اقبال تعداد قابل توجهي از مردم کشورهاي اروپايي و آمريکا، به دين اسلام بود.

westergaard

پروژه جديد اسلام ستيزي، روز هشتم مهرماه سال 1384، با انتشار کاريکاتوري موهن در روزنامه دانمارکي «يولاندز پستن» آغاز شد. طراح اين کاريکاتور، «کورت وسترگارد»، کاريکاتوريست 70 ساله دانمارکي بود.

وي در کاريکاتور خود سعي کرده بود تصويري خشن از اسلام و پيامبر اکرم(ص) ارائه کند. اين رفتار توهين آميز با اعتراضات شديد و گسترده مسلمانان در سراسر جهان و از جمله در اروپا روبه رو شد.

برخي از مسلمانان اروپا از «وسترگارد» به دليل توهين به اعتقاداتشان شکايت کردند، اما دادگاه دانمارک، شکايت را به بهانه رعايت آزادي بيان رد کرد و نپذيرفت؛ بهانه اي که عموماً براي انجام رفتارهاي اسلام ستيزانه در غرب مطرح مي شود.

جالب اين جاست که آزادي بيان از نظر سياستمداران کشورهاي غربي در مورد مسائلي مانند «هولوکاست»، اصولا جايگاهي ندارد.

سينماي غرب در خدمت اسلام  ستيزي
ترويج اسلام ستيزي در غرب تنها به انتشار کتاب و کاريکاتور محدود نشد. طي سال هاي اخير، فيلم هاي متعددي با موضوع ترويج اسلام ستيزي و اسلام هراسي در سينماها و رسانه هاي تصويري غرب به نمايش درآمده است. تعدادي از فيلم سازان اروپايي، براي پرداختن به اين موضوع حد و مرزي نمي شناسند. برخي از آثار آن ها، متضمن توهين هاي صريح به مقدسات اسلامي است.

theovangok

«تئو ون گوگ» فيلمساز هلندي، يکي از اين افراد بود که با ساخت فيلم «تسليم» در پي ارائه چهره اي خشن و عقب مانده از اسلام و تعاليم آن برآمد. «خيرت ويلدرس»، فيلمساز و نماينده مجلس هلند نيز با ساخت فيلمي کوتاه با عنوان «فتنه»، در سال 2008، کوشيد اسلام و تعاليم آن را به خشونت متهم کند. هر چند اين توهين هاي آشکار، از طرف مسلمانان بي پاسخ نماند، اما رويکرد اسلام ستيزانه فيلم سازان غربي، هر روز ابعاد گسترده تري پيدا مي کند. سازندگان اين دسته از فيلم ها، تنها به پخش اثر اسلام ستيزانه خود اکتفا نکرده اند. با وجود مخالفت عمومي با چنين رويه اي، حتي در اروپا، اين افراد، که پس از پخش آثار جنجال برانگيزشان به کانون توجه رسانه ها تبديل شده  بودند، با سخنان خود، آشکارا به اسلام ستيزي در اروپا و آمريکا دامن زدند. به عنوان نمونه، «ويلدرس»، با وجود مواجه شدن با مخالفت هاي گسترده، همچنان به اظهار نظرهاي مغرضانه درباره اسلام و مسلمانان ادامه مي دهد.

«شارلي ابدو» و هتاکي هاي حادثه ساز
شارلي اِبدو(Charlie Hebdo ؛ به معناي هفته نامه شارلي)، مجله  فکاهي چپ گراي فرانسوي، جديدترين رفتار اسلام ستيزانه در غرب را رقم زده است؛ نشريه اي ضدمذهب که در سال 2012 به دليل انتشار کاريکاتورهاي توهين آميز درباره پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص)، مورد اعتراض گسترده مسلمانان در سراسر جهان و از جمله در فرانسه قرار گرفت. اين نشريه، سوابق متعدد از توهين به مقدسات ديني و حتي ملي را در کارنامه خود دارد. در واقع، گردانندگان اين نشريه، اعضاي تحريريه مجله «هاراگيري» بودند که به دليل توهين به «ژنرال دوگل»، پس از مرگش، توسط وزارت داخله فرانسه تعطيل شد.

اين نشريه پس از نخستين انتشار در دهه هشتاد، به دليل محتواي ضعيف و هتاکانه اش با اعتراضات عمومي مردم روبه رو و دوباره تعطيل شد. هفته نامه شارلي بار ديگر در سال 1992 آغاز به کار کرد. اين نشريه، هتاکي به مقدسات مسلمانان را پس از حملات يازدهم سپتامبر و با ادعاي مقابله با تروريسم، در دستور کار خود قرار داد. اين رفتارها، به ويژه پس از چاپ کاريکاتورهاي موهن توسط اين نشريه، به اوج خود رسيد. وبگاه اين مجله در سال 2011 با انتشار مطالب و کاريکاتورهاي توهين آميز، باعث انزجار عمومي و خشم مسلمانان جهان شد. به دليل اعتراضات گسترده مردم و به ويژه مسلمانان، پايگاه اينترنتي اين نشريه ناچار شد تمام فعاليت هاي خود را متوقف کند.