به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، ماهنامه عصر انديشه، در تحليلي به نقل از جسی سینگال سردبیر وب‌سایت «نیویورک مگزین» آورده است: یک گروه تکفیری در عراق و سوریه فاجعه به بار آورده‌اند. هواپیماهایی در اینجا و آنجا سقوط کرده‌اند. آدم‌ها دارند دسته دسته در جنگ اسرائیل و غزه کشته می‌شوند. عده‌ای در غرب آفریقا دچار بیماری کشنده‌ای به نام ابولا شده‌اند. خلاصه این‌که دنیا دارد از هم می‌پاشد! دست‌کم از نظر برخی از ما که به صفحات تلویزیون و کامپیوتر خود چسبیده‌ایم و اخبار مرگ و ویرانی را لحظه به لحظه رصد می‌کنیم و مشتری پر و پا قرص اخبار تلویزیون و رسانه‌ها هستیم، دنیا واقعاً هم دارد از هم می‌پاشد.

سوال مهم این است: در جهانی که همواره در معرض اخبار ویرانی و مرگ هستیم، چگونه می‌توانیم خود را از تاثیر این تراژدی‌ها حفظ کنیم؟ شاید این همه علاقه به پوشش تراژدی‌ها، مصائب و فجایع به بمباران اوکلاهماسیتی برمی‌گردد، چون نخستین بار بود که تمام رسانه‌های آن روز جهان 24 ساعت تمام اخبارشان را به این موضوع اختصاص دادند و عادی شدن اخبار فاجعه‌بار از آن نقطه آغاز شد.

اینک دو دهه پس از آن حادثه، به نظر می‌رسد رسانه‌ها به شکل همه‌گیرتری به دنبال داستان‌های آزاردهنده و احساس‌برانگیز هستند و معتقدند باید بتوانند احساسات مخاطب را تحریک کنند تا به آن‌ها توجه کند. به همین دلیل است که این روزها کمتر خبری را از رسانه‌ها دریافت می‌کنیم که تاثیر منفی روی ما نداشته باشد، مخصوصاً اگر در شبکه‌های اجتماعی گشت بزنیم.

اینک زمان آن فرا رسیده است که از خود بپرسیم یک رژیم دائمی شامل اخبار بد چه بر سر انسان می‌آورد؟ آیا حاصل آن نگرانی، افسردگی و وحشت از شرایط نامعلوم آینده نیست؟ پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افراد افسرده و نگران بیش‌تر به دنبال اخبار بد هستند که به نوبه خود شرایط روانی آن‌ها را وخیم‌تر می‌کند، اما حتی کسانی هم که دچار بیماری‌های روانی نیستند، به‌تدریج و در درازمدت تحت تاثیر آثار سوء اخبار بد قرار می‌گیرند.

دکتر مک ناتون کسیل می‌گوید: «من پژوهش‌های فراوانی را در مورد افرادی که زیاد در معرض رسانه‌های گوناگون هستند، انجام داده‌ام. جالب اینجاست که از هر یازده نفر نه نفرشان معیارهایی را که برای سنجش افسردگی وجود دارند، بروز نمی‌دهند، اما وقتی از آن‌ها می‌پرسید نظرشان در باره دنیا چیست، غالباً جواب می‌دهند «هیچ چیز خوبی وجود ندارد»، «اصلاً چرا باید رای بدهم؟»، «چه کسی به نظر من اهمیت می‌دهد؟» یا «الان برای این بچه پول هدیه می‌کنم، ولی چه فایده؟ هفته دیگر بچه دیگری از گرسنگی خواهد مرد.»

این برداشت‌ها که حاصل گوش دادن به اخبار ناگوار از رسانه‌های مختلف است، می‌تواند به‌تدریج ما را به این نتیجه برساند که دنیا هر روز تاریک‌تر، سردتر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شود و سرانجام کارمان به بدبینی و شکاکیت مطلق برسد. جالب اینجاست این روزها مردم حتی از حال همسایگان خود هم خبر ندارند، اما مثلاً می‌دانند در فلان نقطه دنیا هواپیما سقوط کرده یا چندین نفر در اثر انفجار کشته شده‌اند، در حالی‌که علی‌القاعده یک انسان عاقل با آگاهی از مشکلات پیرامونی خود و تلاش برای حل آن‌هاست که می‌تواند انسان مفیدتری باشد.

دائماً در معرض اخبار بد قرار گرفتن زندگی را برای فرد دشوارتر می‌کند و او حتی نمی‌تواند از پس امور روزمره خودش هم بربیاید، چه رسد که بخواهد به مردم سایر نقاط دنیا کمک کند. انسان‌ها وقتی احساس کنند این دنیا در حال از هم پاشیدگی است، قدرت تصمیم‌گیری در‌باره مسائل خودشان را هم از دست می‌دهند و دچار بدبینی می‌شوند. پژوهش‌های سیاسی - روان‌شناختی نشان می‌دهند انسان‌ها هر چه احساس تهدید بیشتری کنند، احتمال گرایش آن‌ها به جریانات افراطی و خشونت‌آمیز بیش‌تر می‌شود. کسانی که احساس می‌کنند همواره عناصر شیطانی و خبیث، آن‌ها را تهدید می‌کنند، تمایل بیش‌تری به ارتکاب اعمال خشونت‌بار و حمایت از شکنجه و آزار دارند.
البته مکانیسم تاثیر اخبار بد بر روح و روان افراد جامعه فوق‌العاده پیچیده است و باید سال‌ها بگذرد تا بتوان این آثار را در دنیایی که هر چه بیش‌تر به سوی واکنشی عمل کردن می‌رود، ارزیابی کرد، اما به‌خصوص در چند دهه گذشته، جوامع زیادی به دلیل اشاعه افکار بدبینانه و شکاکیت‌های غیرمنطقی، چنین فضای اضطراب‌آلود و پر از استرسی را برای مردم خود فراهم آورده‌اند. بالا رفتن آمار کودک‌ربایی، تشکیل گروه‌های تروریستی از قبیل القاعده، داعش و سایر گروه‌های افراطی، نتیجه طبیعی بالا رفتن سطح خشونت در جوامع است.

وقتی انسان‌ها درباره ناامن بودن کل جهان دچار تردید می‌شوند، بدیهی است که چنین عواقبی به وجود می‌آیند. واقعیت این است که بعضی از کشورها (مثلاً سوریه و عراق) هر روز فجایع زیادی را تجربه می‌کنند، اما جهان در مجموع به سمت شرایط سالم‌تر، انسانی‌تر و بهتری پیش می‌رود، اما ما فقط اخبار و رویدادهای بد را فریاد می‌کنیم و هر روز هم صدایمان را بالاتر می‌بریم.

در برابر سیل اخبار ناگوار چه باید کرد؟ آسان‌ترین راه این است: «خاموش کنید!»، نفس عمیقی بکشید و به سراغ مسائل و موضوعاتی بروید که به شما آرامش می‌دهند تا بتوانید خواب آسوده‌ای داشته باشید و فردا صبح به زندگی‌تان برسید. البته این پیشنهاد از نظر خیلی‌ها شدنی نیست. بنابراین توصیه می‌کنیم آگاهی‌های خود را بیش‌تر کنید و حواستان به تاثیر رویدادها باشد تا مثل قحطی‌زده‌ها به این سفره پر از غذا حمله نکنید و از میان غذاهای متعددی که برایتان چیده‌اند، آن‌هایی را که به دردتان می‌خورند و به سلامتی شما صدمه نمی‌زنند، انتخاب کنید.

اگر شما نمی‌توانید جهان بیرون را تغییر بدهید، اما می‌توانید ذهنتان را کنترل کنید که هر چیزی را در خود راه ندهد. مهم‌ترین مساله این است که بتوانید بر نگرانی و دلهره ناشی از مسائلی که به احتمال قریب به یقین برای شما و خانواده‌تان اتفاق نخواهند افتاد، غلبه کنید و برای این کار چاره‌ای ندارید جز این‌که همان‌ طور که مراقب رژیم غذایی خود هستید، در مصرف اخبار و اطلاعاتی هم که به شما می‌رسند، نهایت دقت را به کار ببرید. به نگاه خود وسعت ببخشید و جهان را از ارتفاع بالاتری ببینید. اگر احساس می‌کنید دنیا دیگر جای زندگی نیست، علت این است که افسار افکار خود را به دست رسانه‌هایی سپرده‌اید که برای کسب درآمد و جلب مشتری فقط اخبار بد را به خورد شما می‌دهند. این رویکرد نه واقع‌بینانه است، نه مطلوب که جلوی پخش اخبار را بگیریم، اما فرق است بین آگاهی از مسائل و حتی مصائب تا اعتیاد و پیگیری وسواس‌گونه‌ آن‌ها، آن هم صرفاً به این دلیل که دیگران چنین می‌کنند و اگر ما همرنگ آن‌ها نشویم، از قافله عقب می‌مانیم. برخورد ناآگاهانه با شیوه‌های پیچیده رسانه‌ها و پرهیز نکردن از اخبار و رویدادهایی که جز دلهره، افسردگی، بدبینی و سیاه‌نمایی تاثیری در زندگی ما ندارند، فرصت‌سوزی محض و امری کاملاً غیرعقلانی است.