سبك زندگي
آيا پس از پدر و مادر، خويشاوندي نزديکتر از پدر و مادر همسر وجود دارد؟!/مديريت ارتباط با خانواده همسر
والدين همسر نيز مانند پدر و مادر خودمان هستند و حذف آن ها از زندگي برابر است با سردي تدريجي روابط و از هم پاشيده شدن خانواده.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- «مادرشوهر»، «مادرزن»، «خواهرشوهر» و ... کافي است. اين واژه ها را در يکي از موتورهاي جست و جو وارد کنيد و بعد به نتايج به دست آمده نگاهي بيندازيد؛ صفحه مرورگر پر خواهد شد از نتايج سايت هايي که در آن راهکارها و شيوه هايي براي در امان ماندن از کنايه مادرشوهر و شيوه برخورد با مادرزن مطالبي را منتشر کرده اند؛ اما اين روابط که به سطح طنزها و شوخي هاي روزانه نيز آمده از يک واقعيت ناشي شده و آن روش تعامل نادرستي است که عمدتا ميان عروس و مادر و خواهرشوهر ايجاد مي شود؛ تعاملي که گاه ممکن است به بدترين شکل ادامه يابد و سرانجام به دادگاه خانواده منتهي شود.
در طرف مقابل هم مادرزن براي دامادها حکم همان مادرشوهر را براي عروس ها پيدا کرده و برخي مردها دائم از دخالت هاي مادر همسرشان در زندگي خود گله مي کنند.
دکتربهمن بهمني، روان شناس و مديرکل دفتر برنامه ريزي ازدواج و تعالي خانواده وزارت ورزش و جوانان در گفت وگو با ماهنامه سپيده دانايي به بررسي ريشه هاي اين روابط پرداخته و در عين حال معتقد است که بايد اين روابط را در سال هاي آغازين رابطه زناشويي مديريت کرد.
آن چه در ادامه مي خوانيد بخشي از صحبت هاي اين روان شناس در اين باره است.
استقلال لازمه زندگي زناشويي
استقلال زوجين نه تنها خوب است، بلکه لازم است. استقلال يکي از شروط افراد براي مديريت يک ارتباط زناشويي است و براي اين که هرکسي بتواند نقش خود را ايفا کند، بايد دو طرف استقلال داشته باشند.
کسي که براي شروع يک رابطه زناشويي استقلال نسبي داشته باشد، کسي است که نيازها، انگيزه ها و روش هاي پاسخگويي به نيازهايش را بشناسد و بتواند از آن ها استفاده کند، از طرفي چنين فردي بايد توانايي درک و رفع نيازهاي طرف مقابلش را نيز داشته باشد. وقتي فردي چنين ويژگي هايي را داشته باشد، براي ازدواج آماده است. چنين فردي مي تواند در برابر خواسته هاي ديگران مقاومت کند و در عين حال آنان را طرد نکند.
مرز بين احترام و استقلال
محبت و علاقه به والدين منافاتي با استقلال ندارد، عيب از جايي شروع مي شود که فرد نتواند به طور مستقل تصميم بگيرد. داشتن استقلال به معناي طرد يا تخطئه کردن والدين نيست. داشتن استقلال هيچ گاه اين معني را نمي دهدکه فردي عصيانگرانه با والدينش برخورد کند يا رفتارش طوري باشد که والدين احساس بي ارزش بودن بکنند. موضوع ديگر هم که بايد به آن اشاره شود اين است که استقلال به معناي ترک کردن والدين نيست.
خداوند در قرآن بارها فرزندان را به احسان و رفتار نيکو با والدينشان موظف کرده است و تأکيد فراواني بر نيکي به والدين دارد؛ همين طور هم هست و بايد به همين شکل هم باشد، اما عمل کردن به توصيه هاي نادرست پدر يا مادر به مخدوش شدن رابطه زناشويي خواهد انجاميد، بنابراين لازم است که ضمن حفظ احترام آن ها، پيروي کورکورانه را کنار گذاشت.
کسب رضايت والدين
اگر زوجين درست رفتار کنند، رضايت والدين هم به دنبالش خواهد آمد، ممکن است در آن لحظه والدين ناراحت شوند، اما وقتي آن ها هم خوشبختي فرزندان خود را ببينند، از آن ها راضي خواهند شد. مگر والدين چيزي جز خوشبختي فرزندانشان را مي خواهند؟ البته بايد ناراحتي آنان را در همان لحظات هم به روشي نيکو و محترمانه مديريت کرد. مي توان استقلال داشت و در عين حال به آن ها احترام گذاشت و دلشان را به دست آورد. بايد توجه شود که اگر حرف والدين غلط باشد، نبايد از آن ها اطاعت کرد.
مشکل اصلي کجاست
برخي والدين اصرار دارند که فرزندشان حتما مانند سبک زندگي خودشان عمل کند، برخي ديگر نيز دوست دارند تمام چيزهايي که در زندگي خودشان فاقد آن بوده اند، در زندگي فرزندانشان وجود داشته باشد و موارد ديگر که در مجموع موجب مي شود تا چنين برداشتي از اقدامات آنان انجام شود.من معتقدم مادرها چندين بار فرزندانشان را وضع حمل مي کنند؛ يک بار موقع به دنيا آمدن، يک بار زمان مدرسه رفتن، يک بار هنگام دانشگاه رفتن، يک بار موقع ازدواج و ... و هر بار هم احساس مي کنند که از فرزندشان دورتر شده اند؛ به همين دليل کارهايي را انجام مي دهند تا دوباره خود را به فرزندشان نزديک تر کنند؛ بنابراين به نظر من همان طور که ما نمي توانيم به درد وضع حمل عنوان بيماري بدهيم، نمي توانيم براي روابط و مشکلاتي که ميان عروس و مادرشوهر هم رخ مي دهد، نام بيماري و معضل را بگذاريم. اين مسئله خيلي زود رفع مي شود. نخست اين که تمام خانواده ها در مقابل عضو تازه وارد نوع رفتار خاصي دارند و رفتارهايي را هم از آن شخص انتظار دارند که به مجموع اين رفتارها همان رابطه عروس و مادرشوهر يا دامادو مادرزن گفته مي شود. موضوع ديگر هم حساسيت خانم هاست؛ به طور کلي خانم ها از آقايان حساس ترند و به همين دليل حضور مادرشوهر يا خواهرشوهر در کنار همسرشان حساسيت آن ها را بيشتر مي کند، اما در مورد مردان عمدتا اين طور نيست و آنان حساسيت چنداني به حضور مادرزن يا خواهرزن در کنار همسرشان ندارند.
آيا اين مشکلات حل مي شود؟
يک دوره شش ماهه تا دوساله از آغاز زندگي مشترک همسران وجود دارد که اگر بتوانند در اين دوره روابط خود را با والدين يکديگر مديريت کنند، مسئله حل مي شود، در واقع مي توان گفت بسياري از مشکلاتي که در سال هاي بعد ادامه پيدا مي کند، از همين عدم مديريت صحيح روابط در سال هاي نخست زندگي مشترک آغاز شده و تا سال ها ادامه مي يابد. يعني کم کردن رابطه هم گاهي مي تواند موثر باشد، اما قطع رابطه خير. فرزندان وظيفه دارند به ديدار والدين خود بروند، اما مي توان اين رفت و آمد را در زمان بندي هاي مشخص مديريت کرد. به طور کلي توصيه نمي شود که زن يا مرد هر روز در خانه والدين خود باشد. بايد رفت و آمدها و به طور کلي روابط با شناخت از روحيات و احساس طرف مقابل مديريت شود.
آيا پس از پدر و مادر خويش خويشاوندي نزديک تر از پدر و مادر همسر وجود دارد؟!
گاهي برخي با آگاهي از اهميت تکريم و احترام والدين و بهره هاي مادي و معنوي بي شمار آن، بستر لازم براي ارتباط همسرشان با خانواده اش را فراهم نمي آورند؛ حتي گاهي مانع از اين ارتباط پربرکت مي شوند!
بي ترديد مراعات احترام پدر و مادر همسر، مطلبي روشن است، زيرا کسي که هميار زندگي شما و شريک غم و شادي شماست دست پرورده آن پدر و مادر و حاصل يک عمر رنج و زحمت و پاره تن آنهاست. وقتي شما با هزار عشق و اميد، دست همسرتان را مي گيريد و به کاشانه نيک بختي مي رويد، عقل حکم مي کند به طور طبيعي، از کساني که او را در دامن مهر و عطوفت خود پرورانده اند و به وقت رسيدن و شادابي، با هزار آرزو به شما هديه داده اند، صميمانه قدردان آن ها باشيد و احترامشان را بر خود لازم بشماريد. همواره بايد خانواده همسر را همچون خانواده خود کانون مهر و صفا بدانيد و با اعضاي آن بهتر و صميمي تر برخورد کنيد.
گاهي برخي همسران از اشتباه و خطاي والدين سخن به ميان مي آورند و از دخالت بي مورد يا کلام ناشايست يا رفتار نامناسب ايشان، خود را ذي حق مي دانند که از پدر و مادر خويش يا پدر و مادر همسر کناره گيري کنند يا با تندي آن ها را از خود برانند و سر سنگين شده يا قهر کنند. امام صادق - عليه السلام - فرمودند: کسي که از روي نفرت (نگاه خشم آلود) به پدر و مادرش که به او ستم کرده اند نگاه کند، نمازش به درگاه الهي پذيرفته نمي شود. همواره به ياد داشته باشيم: همان طور که اداي احترام و تکريم پدر و مادر بر هر فرزندي واجب است، والدين همسر نيز مانند پدر و مادر خودمان هستند و حذف آن ها از زندگي برابر است با سردي تدريجي روابط و از هم پاشيده شدن خانواده.
ارسال نظر