چنین شباهت‌های کم‌نظیری انسان را ناخودآگاه به یاد جمله معروف «یک روح در دو بدن» می‌اندازد. یافتن شواهد و قرائن برای اثبات این ادعا نیز کار زیاد سختی نیست. اظهارات، گزارش‌ها و خبرهایی که هراز چندگاهی از سوی رسانه‌ها و حتی مقامات صهیونیستی، آمریکایی یا سازمان ملل منتشر می‌شود، باور چنین ادعایی را راحت‌تر می‌کند. در این باره گفتنی‌هایی هست؛
1- گروه‌های تکفیری، روش خاص خود  را دارند. در منطق تکفیری‌های بی‌منطق، هر جنبنده‌ای مهدورالدم است مگر اینکه آنها تشخیص دهند که نیست. تکفیری‌ها پیرو  نوعی عقاید خاص شیطانی شبیه به «عقاید نژادپرستانه» هستند و با این عینک، به امور می‌نگرند. به اعتقاد این عده، تمام انسان‌ها، غیرخودی‌هایی هستند که حق حیات ندارند! تروریست‌های تکفیری، نه در کلام بلکه در عمل این عقاید را نشان می‌دهند. بسیاری از اعدام‌های وحشیانه و جنایت‌های تکان‌دهنده آنها نیز ریشه در همین اعتقادات عجیب «نژادپرست‌گونه» دارد.
 رژیم صهیونیستی نیز با کمی بالا و پایین، در حرف و عمل نشان داده، پیرو عقاید تقریبا مشابهی است. همه حتی غربی‌ها معترفند، نژادپرستی با تفکر صهیونیسم عجین شده است. جنایات تکان‌دهنده صهیونیست‌ها در غزه، صبرا، شتیلا یا محاصره ناجوانمردانه و 8 ساله غزه، چیزی کمتر از جنایت‌های داعش ندارد؛ دارد؟! صهیونیست‌های کودک‌کش با ارتکاب چنین جنایات وحشیانه‌ای عملا نشان داده‌اند، چیزی از تکفیری‌های آدم‌خوار کم ندارند. تک‌تک بندهای لایحه «کشور یهود» که چندی پیش از سوی کابینه نتانیاهو تصویب شد نیز به خوبی  وجود چنین منطقی را در روح خبیث صهیونیست‌ها عیان کرد.
این لایحه به قدری نژادپرستانه تنظیم شده که حتی، انتقاد تند برخی صهیونیست‌های دوآتشه مثل تزیپی لیونی را نیز به دنبال داشته است. طبق این لایحه، زبان غیریهودی از لیست زبان‌های رسمی حذف، شهروندی اعراب سلب و تمام افراد حتی اعراب، براساس قوانین یهودی (بخوانید صهیونیستی) مجازات می‌شوند! 
براساس این لایحه، «فقط» یهودی‌ها حق داشتن حیات راحت را دارند و بقیه (مسیحی‌ها، مسلمانان و ...) شهروند درجه دوم و پایین‌تر محسوب شده و صهیونیست‌ها می‌توانند با آنها مثل یک انسان برخورد نکنند! درست مثل برخوردی که رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی از سال 1948 با سیاهان این کشور داشت. در حالی که «اقلیت سفیدپوستان» از بالاترین استاندارد زندگی قاره آفریقا -که برابر با سطح زندگی در کشورهای غربی جهان اول بود- برخوردار بودند، «اکثریت سیاه‌پوستان» از لحاظ هرگونه استانداردی همچون درآمد، تحصیل و حتی ورود به ادارات دولتی مورد تبعیض شدید قرار داشتند. دولت برآمده از آپارتاید که ریشه آن از سوی انگلیسی‌ها بنیانگذاری شد، میان یک سیاه‌پوست، هندی و یا رنگین‌پوست آفریقای جنوبی به مانند مردم کشورهایی همچون غنا و تانزانیا فرقی قائل نبود و با تمامی آنها به عنوان «شهروند درجه آخر» رفتار می‌کرد! مشابه این رفتارها را این روزها می‌توان در آمریکا و در برخورد پلیس نژادپرست این کشور با سیاهان نیز مشاهده کرد. 
گزارش‌های متعددی که از مناطق تحت تصرف تکفیری‌ها در عراق و سوریه منتشر شده نشان می‌دهد، آنها نیز قوانین مشابهی برای اداره امور تصویب و به اجرا گذاشته‌اند. در قوانین من‌درآوردی داعش که به اصطلاح با نام «شریعت» تبلیغ می‌شود، با غیرتکفیری‌ها (و گاهی حتی با خود تکفیری‌ها) مثل انسان برخورد نمی‌شود و در بهترین حالت ممکن، با آنها به عنوان شهروندان درجه آخر رفتار می‌شود. 
2- استفاده از تاکتیک وحشت، یکی دیگر از اشتراکات موجود بین این دو -رژیم صهیونیستی و تکفیری‌ها- است. تکفیری‌ها با استفاده از این روش اولا سعی می‌کنند ضعف و ناتوانی‌های خود را بپوشانند و ثانیا به دنبال کشتن روحیه حریف هستند. این گروه تروریستی پیشروی‌های اولیه خود در عراق را نیز مرهون استفاده از همین تاکتیک بود نه قدرت. داعش بسیاری از روستاهای تحت اشغال خود را به همین شکل به چنگ آورد؛ یعنی وقتی وارد این مناطق می‌شد، با خانه‌های خالی از سکنه مواجه می‌گردید! انتشار تصاویر وحشتناک از بریدن سر زنان و کودکان، تکه تکه کردن افراد، به صلیب کشاندن اجساد، آتش زدن اسرا، استفاده از سلاح‌های شیمیایی و گازهای کشنده و... همه و همه در همین راستا صورت می‌گیرد. یعنی ایجاد رعب و وحشت برای پیشروی در اهداف.
رژیم صهیونیستی اما، همین تاکتیک را به شکلی مدرن‌تر و صد البته گسترده‌تر به کار می‌گیرد. استفاده از سلاح‌های غیرمتعارف مثل بمب‌های فسفری یا میخی، شکستن دست‌های نوجوانان فلسطینی با سنگ، ریختن بیش از 10هزار تن بمب بر سر بی‌دفاع‌ترین مردم در متمرکزترین نقطه جهان به لحاظ جمعیت،  هدف قراردادن عمدی مدارس مملو از دانش‌آموزان (حتی مدارس سازمان ملل)، و... تنها گوشه کوچکی از جنایات بزرگ صهیونیست‌هاست که در چارچوب همین تاکتیک وحشت صورت گرفته‌اند. این گونه وحشیگری‌ها البته، می‌تواند نتیجه وحشت نیز باشد!
3- شباهت جالب دیگر به خاستگاه فکری و جغرافیایی این دو باز می‌گردد. هم رژیم صهیونیستی و هم تکفیری‌ها از داشتن مرزهای رسمی و بین‌المللی، هویت و قانون اساسی محروم و در یک کلام، متشکل از گروه‌هایی مزدور از گوشه و کنار جهانند که به امید تشکیل «سرزمین موعود» در حال اشغالگری و جنایتند. 
4- همکاری‌های نزدیک بین رژیم صهیونیستی با تروریست‌های تکفیری، سوای اینکه می‌تواند حاصل مواجهه این دو با دشمنی مشترک باشد، می‌تواند نتیجه همین شباهت‌های مبنایی نیز باشد. به قول روان‌شناسان، «شباهت‌هاي فردي از عوامل مهم و تاثيرگذار در نزدیکی افراد به هم می‌باشند و انسان‌ها اغلب عاشق افرادي می‌شوند که در زمينه‌هاي مختلف فکري، ارزشي، نگرشي، اعتقادي، مذهبي، ذهني و ...با آنها همساني و تشابه داشته باشند.»
وجود همکاری بین این دو، حقیقتی است که حتی سازمان ملل هم در گزارش تازه خود به آن اذعان کرده است. در مجموعه‌ گزارشهای ارائه شده به شورای امنیت توسط نیروی ناظر سازمان ملل، مواردی ذکر شده که نشان می‌دهد در حد فاصل مارس 2013 تا دسامبر 2014م، رژیم صهیونیستی با تروریست‌های تکفیری در بلندیهای جولان همکاری کرده است. طبق این گزارش، رژیم صهیونیستی بین گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی که علیه دولت سوریه می‌جنگند از جمله ارتش آزاد، النصره یا داعش تفاوتی قایل نشده و به آنها کمک می‌کند. سازمان ملل گزارش داده است که مخالفان دولت بشار اسد به طور پراکنده در خط آتش‌بس در مجاورت محل نیروهای سازمان ملل با نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی در تعامل بوده‌اند. ( بند 6 گزارش 4 دسامبر 2013 تا 10 مارس 2014)
معالجه تروریست‌های تکفیری در بیمارستان‌های رژیم صهیونیستی، اظهارات متقابل مقامات دو طرف در خصوص اینکه، هیچ یک قصد جنگ با دیگری را ندارند، حمایت‌های نظامی، مالی و لجستیکی از تکفیری‌ها و ... همه و همه نشانه‌های اظهر من الشمسی هستند که فریاد می‌زنند، تکفیری‌ها و صهیونیست‌ها یک روح هستند در دو بدن؛ البته از نوع خبیث آن!