خاطره رهبریفرد از روزی که بلاژویچ به حرف دایی گوش نکرد
بهروز رهبری فرد خاطرهای از روزهای حضورش در اردوی تیم ملی تعریف میکند.
رهبریفرد در صفحه اینستاگرام خود خاطرهای از كل كل نامحسوس علی دایی و علی كریمی در اردوی تیم ملی نوشته است. او در بخشی از این خاطره نوشت: «در اردوهای تیم ملی اتفاقات با مزه ای میافتد. یكی از بهترینهای آن كل كل های نامحسوس دایی و كریمی بود. زمان بلاژویچ این كل كل به اوج رسیده بود. در آن دوره كریمی در اوج فوتبالش بود و رودست نداشت. برای همین شده بود سوگلی بلاژویچ. البته جای گله ندارد چون خود دایی هم سوگلی خیلی از مربیان بوده. یك روز در اردوی اتریش بودیم. بعد از تمرین میخواستیم برای ناهار برویم بیرون. من جلوی اتوبوس نشسته بودم و دایی و افشین هم ردیف كناری بودند. بلاژویچ آمد و با دایی مشورت كرد. بلاژ كمی از دایی تعریف كرد و گفت تو بزرگ تیم هستی، حالا بگو برای ناهار كجا برویم. دایی هم كه آن زمان اروپا بازی میكرد گفت: برویم اسپاگتی بخوریم كه سبك تر است. بعد از ظهر تمرین داریم. بلاژ هم گفت: آفرین علی آقا كه این قدر حرفهای هستی.
علی كریمی و دار و دستهاش هم انتهای اتوبوس نشسته بودند. بلاژویچ از كریمی پرسید برای ناهار كجا برویم؟ كریمی گفت: مك دونالد. نیم ساعت بعد علی دایی جلوی كانتر مك دونالد با صورت برافروخته گفت: لطفا یك همبرگر. كریمی هم آن طرف تر با یك ساندویچ بزرگ نشسته بود. بلاژویچ هم با ذوق، غذا خوردن كریمی را نگاه میكرد. من هم به علی دایی گفتم: علی آقا این چه غذاییه؟ سنگینه. دایی گفت: تو حرف نزن، زورم به تو میرسهها!»
سخنانی بود از مادر بزرگ عروس بابا تودیگه کی هستی؟اگر این صداازت درنمی آمد فکر می کردیم لالی بابا بزرگ ما که یادمان نمیا د که توهم فوتبال بازی کرده باشی برای همین حاشیه ها خوبی پرفسور....................
يك كلمه هم از مادر عروس
آقاي رهبري زوج تو اگه حرف نزني ميميري
انصافا خودت فهمیدی چی گفتی ، و چه ربطی داشت !!!!خخخخخخخخخ