راز ترورهای اخیر عربستان
طراحی ترورها و اقدامات خرابکارانه در ریاض و منطقه الشرقیه، برخی از پازل سیاسی بود که دستگاه اطلاعات عربستان سعی کرد به وسیله آن، چهره ضد تروریسم از این کشور بسازد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، پایگاه خبری النشره لبنان در مقالهای با عنوان «راز ترورهای اخیر عربستان» به قلم «محمد معین المصری»، کارشناس مسائل عربستان، به بررسی حوادث چند ماه اخیر در عربستان و تحولات ناشی از آن پرداخته است.
بیتردید یکی از مهمترین تحولات این روزهای خاورمیانه، اتفاقات رخ داده در کشور عربستان است. ترور نافرجام امیر منطقه الشرقیه، تیر اندازی در پمپ بنزینی در ریاض که منجر به کشته شدن دو آمریکایی شد، تشکیل یگان حفاظت از زیرساخت ها و تاسیسات نفتی در منطقه الشرقیه شامل سه بخش دریایی، هلی بورن و ساحلی، و در آخرین اتفاق نیز عده ای از مردم منطقه احساء به گلوله بسته شدند. بدنبال این حوادث، رسانههای منطقه و جهان از این اتفاقات به عنوان یک «عملیات تروریستی» یاد کردند و تبلیغات وسیعی به راه افتاد که عربستان با خطر گروههای تروریستی مواجه است و القاعده به خاک این کشور نیز نفوذ کرده است. حال سوال اینجاست که آیا عربستان از ناحیه این گروه دچار آسیب شده و چه کسانی از این عملیات بهره میبرند؟
برای پاسخدهی به سوالات مذکور، باید سیاست خارجی عربستان سعودی را مرور کنیم. میدانیم که عربستان سعودی و دستگاه اطلاعات این کشور به ریاست «بندر بن سلطان» در سالهای آغازین بهار عربی، با همکاری برخی کشورهای منطقه، غرب و آمریکا، گروههای تندرو را تقویت، و بعد از حمایت های مالی، تسلیحاتی و آموزش نظامی، آنها را به کشورهای منطقه گسیل دادند. این سیاست به نوعی بازتعریف القاعده توسط دستگاه اطلاعات عربستان و برخی کشورهای منطقه بود. بلافاصله گروهک های تندرو و مسلح که بارزترین آنها «جبهه النصره، احرار الشام، جیش الحر، داعش و جبهه الاسلامیه» بود، تشکیل شد تا بتوانند «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه و نظام سیاسی این کشور را سرنگون کنند. اما چنین نشد و نتایج دیگری بدست آمد:
۱: بشار اسد با گذشته حدود ۴ سال از درگیری در سوریه، و با کمک های ایران و حزب الله لبنان، همچنان در قدرت باقی است و امروزه هم نظام سیاسی سوریه جایگاه خود را پیدا کرده و هم اینکه برخی گروههای مخالف بشار اسد در لیست تروریستی قرار گرفتند.
۲: تشکیل گروههای مسلح جدید منجر به اختلافات شدید بین آنها و در نتیجه حذف یکدیگر در سوریه شد.
۳: حامیان مالی و تسلیحاتی گروههای مسلح نیز تحت فشار افکار عمومی و سازمان های ضد جنگ، رفتار خود را تغییر داده و سعی کردند در شکل ظاهری در سیاست های خود تجدید نظر کنند.
واقعیت این است که با اتفاقات فوق، در یک تقسیم بندی منطقهای که توسط سازمان های اطلاعاتی عربستان، ترکیه و قطر صورت گرفت، قرار شد با حمایت دستگاه اطلاعات ترکیه و قطر، داعش عملیات های خود را در خاک عراق دنبال کند و این گروهک موفق شد با تصرف بخشهایی از خاک عراق، خلافت اسلامی خود را به رهبری ابوبکر البغدادی در موصل اعلام کند و حتی در یک سیاست رو به جلو، اعلام کند که خلافت خود را در سرزمین حجاز نیز دنبال خواهند کرد.
به یاد داریم که در آغاز فعالیتهای داعش در سوریه، در پی اعلامیه ضدتروریستی «ملکعبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان سعودی، رسانههای منطقه از این گروه به عنوان گروه تروریستی یاد کردند اما رسانههای عربستان به این موضوع پرداختند که هر چند داعش یک گروه تروریستی است اما باید بدانیم که بستر لازم برای تشکیل این گروه را چه کسانی ایجاد کردند. در نتیجه تفکرات اخوانالمسلمین را سبب اصلی به وجود آمدن این گروه دانستند و پس از آن به جای اینکه با عناصر این گروه در عربستان به مبارزه بپردازند، علیه طرفداران اخوانالمسلمین در عربستان و بعضی کشورهای منطقه عملیات کردند و حتی تعدادی از رهبران این جماعت و طرفداران آنها را به زندان انداختند.
از طرف دیگر، وقتی داعش متناسب با سیاست خارجی عربستان در عراق پیشروی نمود تا حکومت مرکزی عراق را سرنگون و در راستای تقسیم عراق گام بردارد، دوباره حامیان گروههای تکفیری، پشتیبانی تبلیغاتی و لجستیکی زیادی از آنها به عمل آوردند که حتی خودروهای با پلاک عربستان در استان های شمالی عراق کشف و ضبط گردید. حتی «جو بایدن»، معاون اول باراک اوباما، نیز به این امر اعتراف کرد که که داعش و تکفیری های منطقه خاورمیانه ساخته و پرداخته ترکیه و عربستان می باشد.
نظرسنجیهای اخیر در عربستان نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد مردم طرفدار القاعده می باشند و علمای عربستانی با فتواهای خود به نفع این گروه، افکار عمومی را به طرفداری از آنها سوق دادهاند و اعضای این گروه در مناصب مختلف در عربستان مشغول به کار میباشند. در چند ماه گذشته تا زمانی که داعش با حکومت نوری مالکی در جنگ بود، دستگاه اطلاعات عربستان شدیداً از این گروه تروریستی حمایت میکرد تا اینکه چند اتفاق رخ داد که سیاست عربستان در ظاهر تغییر کرد:
اول: جنایات داعش در حق انسانیت در عراق بسیار گسترده شد و سکوت کردن در این زمینه به نوعی همراهی با آنها تلقی میشد.
دوم: اسناد زیادی مبنی بر حمایت لجستیکی عربستان از تروریستهای اعزامی به عراق منتشر شد.
سوم: حملات تروریست ها متوجه ایزدیها و اکراد و اهل سنت در عراق شد.
چهارم: سازمان ملل، غرب و آمریکا زیر فشار افکار عمومی، مجبور شدند علیه داعش و جنایات تروریست ها در شمال عراق موضعگیری کنند.
بدین ترتیب ورق برگشت و آمریکا و کشورهای منطقه با ایجاد ائتلاف ضدتروریست، ادعای جنگ با این گروه را نمودند؛ عربستان نیز ضد تروریست گردید و خواهان مبارزه با داعش شد. متأسفانه حاکمان عربستان نمیتوانستند جوابی به افکار عمومی خود بدهند چرا که حمایت این کشور از این سازمان آنچنان عیان بود که کتمان آن ممکن نبود، در نتیجه دستگاههای اطلاعاتی عربستان به فکر چاره افتادند تا اینکه این ننگ را از خود دور کنند و جوابی به سوالات دهند.
در این راستا دستگاه اطلاعات عربستان در سلسله اقداماتی سعی کرد چهره ضد تروریسم از این کشور بسازد. طراحی ترورها و اقدامات خرابکارانه در ریاض و منطقه الشرقیه برخی از این پازل سیاسی بود. نکته جالب اینکه بیشتر این ترورها متوجه شیعیان شد چرا که افکار عمومی اهل سنت در عربستان تحت تاثیر وهابیت به هیچ عنوان نمیتواند این آسیب پذیری را باور کند؛ بنابراین این سناریو میبایست در مناطق شیعه نشین طراحی می شد. در آخرین اقدام، عدهای از مردم منطقه احساء توسط افرادی ناشناس و بوسیله مسلسل به رگبار بسته شدند. بعد از این اقدام حکومت آلسعود زمینه مناسب برای مراسم تشییع را فراهم و حتی بسیاری از مقامات حکومتی نیز در مراسم شرکت کردند تا بتوانند مرحمی بر زخمهای مردمان آن منطقه بگذارند. علاوه بر این دستگاه اطلاعات عربستان بلافاصله اعلام کرد که القاعده مسوول این خرابکاریهاست و در این زمینه تبلیغات وسیعی به راه انداخت.
حال افکار عمومی منطقه با سوالاتی روبروست. گروهی که در سال های گذشته و حتی در حال حاضر در یمن و در منطقه حضر موت زیر نظر دستگاه اطلاعات عربستان در حال مبارزه با یمنی ها و در سوریه با عنوان انقلابیون در حال نبرد با دولت سوریه می باشند، آیا حاضرند بر خلاف منافع ملی عربستان قدم بردارند؟ آیا القاعده حاضر است خودکشی کند؟ زیرا عملیات القاعده در عربستان به معنای خودکشی و از بین بردن عقبههای فکری و مالی خود میباشد. آیا پس از این سفارتخانههای عربستان در کشورهای جهان حاضرند در انتقال اعضای این گروه به سوریه و عراق مشارکت کنند؟ القاعده چگونه افکار عمومی و طرفداران خود در عربستان را قانع می کند؟
درخصوص پاسخدهی به سوالات فوق نکات ذیل قابل توجه است:
۱: در سالهای اخیر، سیستم خرابکاری تروریستها و سازمان القاعده و وابستگان آن مانند داعش، جبهه النصره و ... بیشتر بر بمب گذاری در اماکن عمومی استوار بوده نه تیر اندازی، و ترورهای صورت گرفته در عربستان سعودی به گونه ای است که از نوع عملیات آن میتوان رد پای دستگاههای استخباراتی را مشاهده کرد. اگر القاعده قصد انجام عملیات در عربستان را داشت، برای اینکه تلفات عملیات را افزایش دهد، از عملیات انتحاری یا بمب گذاری استفاده میکرد و ترور با گلوله نشان از طراحی یک سازمان استخباراتی است.
۲: شاید از خود بپرسیم که اگر دستگاه اطلاعات عربستان عامل حادثه منطقه احساء بوده، پس چرا برخی شخصیتهای برجسته دربار در مراسم تشییع شرکت کردند. دولت عربستان به خوبی درک کرده که شیعیان الشرقیه، قدرت اقدام تلافی جویانه دارند؛ بنابراین هم امنیت مراسم را برگزار کرد و هم اینکه شخصیتهای برجسته دربار در مراسم حضور یافتند تا از هرگونه اقدام احتمالی شیعیان جلوگیری کرده باشد.
۳: با تبلیغات گسترده رسانه ای در جهت محکوم کردن القاعده در حوادث اخیر، و همچنین مسوولیتی که عربستان در ائتلاف مبارزه با داعش گرفت، موفق شده است از خود چهرهای ضد تروریستی ترسیم کرد و در جهت مواضع آمریکا و دولتهای غربی گام بردارد. این امر با توجه به شکستهایی که در سالهای اخیر در سوریه و عراق متحمل شده، می تواند گامی مثبت تلقی شود.
سعودیها با این اقدام تلاش دارند دو پیام همزمان را در عرصه داخلی و خارجی مخابره نمایند: در بعد داخلی وانمود کنند که القاعده جماعتی منتسب به اخوان المسلمین است و باید بساط آن را برچید،
در بعد خارجی برای سامان دهی به رابطه خود با آمریکا اینگونه وانمود میکند که انگیزه ای برای همراهی با این سازمان تروریستی نداشته و حاضر است آن را قربانی کند.
ارسال نظر