به گزارش پارس به نقل از فارس، برکناری چاگ هیگل از سمت وزارت دفاع آمریکا بار دیگر از وجود اختلافات شدید میان اعضای کابینه اوباما و سردرگمی وی در طراحی راهبردهایی به منظور بیرون کشیدن این کشور از باتلاقهای خودساخته در بخشهای مختلف جهان حکایت دارد.

اما به راستی چه عواملی این سناتور پیشین ایالت نبراسکا را مجبور به خروج از وزارت دفاع کرده است.

هیگل ۶۸ ساله که از اوایل سال ۲۰۱۳ میلادی وزارت دفاع را به عهده داشت، از جمله جدی‌ترین منتقدان سیاستهای باراک اوباما در قبال سوریه و افغانستان بوده و از نبود اقدامات تاثیرگذار آمریکا در قبال گروه تروریستی داعش بارها شکایت کرده بود ضمن آنکه سیاستهای واشنگتن در قبال مناقشه اوکراین و ملاحظات وی در قبال بازنگری طرحهای خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را از جمله دلایل برکناری وی می توان برشمرد.

در این میان تنش‌های هیگل با سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما که سیاستهای کاخ سفید در چگونگی برخورد با گروه داعش زمینه ساز تشدید آن شد از جمله عواملی است که وزیر دفاع آمریکا را مجبور به نامه‌نگاری با رایس و انتقادات جدی کرد. جالب آنکه هیگل با وجود پست کلیدی که داشت در قبال سیاستگذاری‌های دفاعی به هیچ وجه مورد وثوق و اعتماد تصمیم‌گیرندگان ارشد دولت آمریکا نبود و همواره در حاشیه قرار داشت.

یک مقام پیشین دفاعی آمریکا با تاکید بر اینکه هیگل نقشی برای خود به عنوان هدایت کننده سیاستهای دفاعی آمریکا متصور نبود و این امر باعث خشم شماری از سیاستگذاران در پنتاگون شده بود، مسئولیت خود را به این امر محدود می دید که صرفأ برای مدیریت کاهش هزینه‌های پنتاگون و روند بازگرداندن هزاران نیروی آمریکایی به این پست منصوب شده است و در واقع هیگل خود را وقف این مسئولیت خود و هر دستور ابلاغی از سوی کاخ سفید را مو به مو اجرا کرد و این امر به ویژه زمانی که اوباما از سیاست چرخش آمریکا به سوی آسیا سخن گفت بیش از پیش نمایان بود به گونه‌ای که هیگل بدون کمترین اعتراضی بارها راهی قاره کهن شد تا برنامه‌های اوباما را به اجرا درآورد.

اما از زمانی که هیگل در خفا مخالفتهای خود را با برخی برنامه‌های رییس جمهوری آمریکا اعلام کرد که البته عمدتا در کاخ سفید گوش شنوایی برای چنین مسائلی یافت نمی شود در کنار انتشار خاطرات وزرای پیشین کابینه اوباما که در آنها سیاستهای وی را مورد انتقاد قرار داده بودند، اوباما چاره‌ای جز خارج کردن این سیاستمدار کهنه‌کار از گردونه بازی نداشت.

به عبارتی دیگر، کاخ سفید وزیر دفاعی را مطلوب می دانست که صرفا فرمانبردار بوده و اعتراضی به سیاستهای این کشور که اکثر آنها نیز شکستهای متعددی را برای آمریکا به همراه داشتند، نداشته باشد اما در پی آنکه وی دست به انتقاد بزند، بهترین گزینه کنار گذاشتن اوست.

اما تناقض دیگری وجود دارد که طراحان اخراج چاگ هیگل پاسخی برای آن ارائه نداده‌اند مبنی بر اینکه وی به دلیل «نقش نداشتن در سیاستگذاری‌ها و سکوت در جلسات کابینه» از کار برکنار شده است و حال سوال این است چرا باید فردی که هیچ نقشی در سیاستگذاری‌ها نداشته به دلیل نتیجه نگرفتن این سیاستگذاری‌ها از کار برکنار شود؟

بسیاری از تحلیلگران براین باورند که شکست سیاستهای اوباما در قبال سوریه نه نتیجه اقدامات هیگل بلکه ناشی از شخص اوباما بوده است چرا که هیگل اساسأ فضایی برای ایفای نقش نداشته چرا که گوش شنوایی برای انتقاداتش نمی یافته است.

هیگل در سفری که در اوت ۲۰۱۳ به آسیا به منظور مذاکره با شماری از کشورها در قبال چگونگی برخورد آمریکا با موضوع به کارگیری سلاح شیمیایی در سوریه که دولت بشار اسد به استفاده از آن متهم شده بود، انرژی بسیاری را صرف کرد که آیا ضروری است دولت آمریکا واکنش نظامی از خود بروز دهد یا خیر اما اوباما در دیداری که با رییس ستاد مشترک ارتش داشت تصمیم به اخذ مصوبه‌ای از کنگره گرفت که دستیابی به آن، غیر محتمل می نمود و وی صرفأ در تماس تلفنی تصمیم خود را به اطلاع وزیر دفاعش رساند بدون آنکه نظر وی را در این رابطه جویا شود.

تنش بین هیگل و سوزان رایس نیز از جمله عوامل تاثیرگذار دربرکناری وی بود به گونه‌ای که یک مقام پنتاگون به این نکته اشاره کرده که مشاور امنیت ملی آمریکا توجهی به هیگل نمی کرد.

شمار دیگری از مقامات دفاعی تاکید کرده اند که مهمترین عامل اخراج هیگل این موضوع بود که «اگر کسی قرار است به دلیل سیاستهای ناکارآمد اخراج شود، وی رایس نیست.»

"هیتر هوربورت" یکی از مدیران «بنیاد آمریکای جدید» در این رابطه می گوید: «به وضوح قابل مشاهده است که اصطکاک جدی‌ای بین هیگل و رایس وجود دارد. اگر به تنشهای بین وزرای دفاع و مشاوران امنیت ملی توجه شود، این مشاوران امنیت ملی هستند که در این مبارزه پیروز می شوند چرا که وی فردی است که رییس جمهوری به وی اعتماد دارد.»

یک مقام پیشین امنیت ملی آمریکا با اشاره به اینکه اخراج مقامی که کمترین تاثیری در سیاستهای دولت آمریکا داشته شیوه‌ای معمول به منظور توجه به انتقادات موجود در قبال سیاست خارجی آمریکاست می گوید: «هیگل یک وزیر دفاع بی خطر بوده است و برکناری وی برخلاف برکناری دونالد رامسفلد در سال ۲۰۰۶ از سوی جرج بوش، هیچ تاثیری در از بین رفتن اجماع فزاینده در قبال ناکارآمدی سیاست خارجی آمریکا ندارد. رامسفلد در متن طراحی یک راهبرد شکست خورده بود اما هیگل در حاشیه قرار داشت که از همان ابتدای انتصابش در موضع ضعف قرار داشت. همه می دانند که مشکل از کاخ سفید است و برکناری وی مشکلی را حل نمی کند. »

برکناری هیگل از وزارت دفاع آمریکا اقدامی از سوی اوباما برای تثبیت کنترل خود بر موضوعات مهم امنیتی در قبال پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میاندوره‌ای کنگره است.

اوباما در دو دوره ریاست جمهوری خود سه وزیر دفاع را از کار برکنار کرده و برای انتصاب وزیر دفاع چهارم باید وارد عمل شود. به نظر می رسد اوباما باید از خود بپرسد «آیا سه وزیر پیشین عامل شکست سیاستهای دفاعی و امنیتی بوده اند یا این سیاستهای ناکارآمد من بوده که نتایج فاجعه‌باری به دنبال داشته‌اند؟»

پاسخ این پرسش تمامی توجهات را به سوی یک نفر معطوف می کند: باراک اوباما.