هفته آخر شهریور بود که صدا و سیما به صورت محدود در چند برنامه برگهای از تاریخ مدیریت دفاع مقدس را ورق زد. همین چند برنامه نشان از عمق اختلافاتی داشت که سرنوشت جمهوری اسلامی، تاریخ ایران و جان میلیون ها ایرانی به آنها گره خورده بود. حتی با گذشت بیش از بیست سال از پایان جنگ هم شاید کم نباشند کسانی که معتقند این اختلافات نباید عمومی شود. حالا شما فرض کنید این اختلافات قرار بود وسط جنگ بین مسئولین در رسانه ها مطرح شود. چه دلسردی و سرخوردگی بین ملت در حال جنگ اتفاق می افتاد؟! 

بیش از یازده سال از شروع جنگ سیاسی که هسته ای نامش نهادند گذشته است در این میان در دوره اصلاحات و دوره کنونی هر چه اختلاف بوده است بر سر این بوده که ما باید در مقابل زیاده خواهی غربی ها استحکام و مقاومت بیشتری نشان دهیم نه این که بخشی از حق را به طرف مقابل بدهیم.

در طول این یازده سال در زمان هر کدام از مذاکره کنندگان هیچ یک از مسولین نظام در هیچ رده ای انتقادی را در رسانه ها و محافل عمومی به مذاکره کنندگان و مبارزه کنندگان خط مقدم هسته ای وارد نکرده بودند. به خاطرم هست حتی زمانی که دکتر جلیلی در دوره ریاست آقای هاشمی بر خبرگان و مجمع تشخیص از مذاکرات گزارش ارائه می کرد با حمایت و تایید آقای هاشمی همراه می شد. حتی خود آقای روحانی هم در هیچ جای از تبلیغات انتخاباتی حتی مناظره سوم هم مذاکره کنندگان کشور خودش را مورد حمله قرار نداد و حتی نقد هم نکرد و تنها به بیان شیوه خودش برای پیش برد مذاکرات اشاره می کرد.

به یقین تاریخ به قضاوت عملکرد دکتر ولایتی در مناظره سوم انتخابات 92 خواهد نشست که چگونه یک سیاست مدار به اصطلاح حرفه ای از پشت به خط مقدم خودی (فارغ از عملکرد مذاکره کنندگان) آتش گشود. وقتی ناشیانه یا وقیحانه بخشی از ظلم یازده ساله علیه کشور را نیروی خودی نسبت می دهیم فارغ از صحت یا عدم صحت، موج وسیعی از تردید در حق یازده ساله کشور در مبارزات هسته ای تولید خواهد کرد و این مانند این است که بمبی را در میان خط مقاومت یازده ساله مردمی ایجاد کرده باشیم که یازده سال است به تصور حقی مسلم و غیر قابل خدشه و ظلمی واضح و قلدرانه، مردانه از خط مقدم هسته ای اش دفاع می کرده.

نابودی نیرو و قدرت چانه زنی که اتحاد و همبستگی عمومی ناشی از احقاق قهرمانانه حق در مذاکرات ایجاد می کرد ضربه ای تاریخی است که آیندگان در مورد آن بیشتر خواهند اندیشید*. تبدیل جامعه ای که به جای انتظار از مذاکره کننده برای مبارزه با زیاد خواهی طرف مقابل، انتظار انعطاف بیشتر و معامله سر فروش لیوان! هسته ای دارد شاهکار تاریخی دکتر ولایتی است که کاش می شد/نمی شد اسمش را خیانت برای یک مشت رای تلقی نکرد/ کرد.