پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد اسماعيلي- هنري جان تمپل، نخست وزير انگلستان درسال‌هاي ١٨۶٠ – ١٨۵٠ جمله‌اي دارد كه در تاريخ و روابط بين‌الملل در جهان ماندگار شد و آن اين است كه «انگلستان دوستان يا دشمنان دائمي ندارد، تنها منافع دائمي دارد.»

اين جمله در حال حاضر به الگويي براي همه كشورهاي جهان تبديل شده به گونه‌اي كه روابط خود را بر اين اساس تنظيم و تأمين منافع ملي را سر فصل روابط خود با ديگر كشورها قرار مي‌دهند. 

به تبع اين تئوري، مي‌توان برخي از رفتارهاي كنوني منسوبان به يك جريان داخلي را بر پايه همين موضوع تبيين كرد، جرياني كه تلاش دارد نقاط ضعف خود را در پوشش حمايت ظاهري از دوست غير دائمي- يا همان دولت - پنهان و در فرصت مناسب رويكرد مستقلانه را در عرصه سياست دنبال كند. 

سخن از طيف تجديدنظر طلب است كه طي سال‌هاي 80 تا 92 در تمام آوردگاه‌هاي انتخاباتي طعم تلخ شكست را كشيده و تلاش داشتند «‌نامقبولي عمومي» و «‌سرخوردگي اجتماعي حاميان خود» را با موفقيت در انتخابات رياست جمهوري 92 جبران كنند. 

اما ناتواني كانديداي اختصاصي اين جريان- عارف- در جذب آراي مردمي نهايتا باعث آن شد تا رهبران تجديدنظرطلب به فكر چاره‌اي افتاده و با كنار گذاشتن نامزدشان به «دوستي، غيردائم» روي‌آورده تا بلكه هم پيكره مجروح جريان متبوع خود را جاني دوباره بخشيده و هم راهي براي ورود به حاكميت پيدا كنند. 

نتيجه انتخابات بهار 92 موفقيت هواخواهان ليبراليسم در اين طرح را نشان داد، تجديد‌نظرطلبان توانستند ضمن مصادره روحاني چهره خود را تطهير و در بخش‌هايي از دولت هم نفوذ كنند. 

در همان آغاز كار بسياري بر اين باور بودند كه پيوند اصلاحات- اعتدال خيلي زود رنگ جدايي به خود خواهد ديد چراكه مباني فكري و اعتقادي تجديدنظرطلبان با تفكرات شخص روحاني سرسازگاري ندارد و از آن مهم‌تر نگاه تئوريسين‌هاي تجديد‌نظرطلب به روحاني و دولت تدبير و اميد بر پايه تئوري هنري جان تمپل، نخست وزير انگلستان بنا شده است. 

امروز پس از گذشت نزديك به 15 ماه از عمر دولت يازدهم مي‌توان به خوبي مشاهده كرد، آنجايي كه منافع تجديدنظرطلبان حكم مي‌كند از روحاني حمايت و سخنان وي را در صفحه نخست رسانه‌هاي خود با آب و تاب برجسته كرده  اما آنجايي كه مواضع رئيس‌جمهور با اهداف آنها هم‌خواني ندارد از حربه سانسور استفاده مي‌كنند؛ چراكه دوستي اصلاحات با اعتدال مقطعي است و مي‌دانند دير زماني ديگر به پايان مي‌رسد. 

«غير دائمي دانستن روحاني» حكم مي‌كند كه شهريورماه سال 92 سخنان رئيس‌جمهور در جمع فرماندهان سپاه – كه بخش مهمي از آن در تمجيد عملكرد سپاه بود- را روزنامه‌هاي زنجيره‌اي سانسور كرده و به آن بخش از سخنان روحاني بپردازند كه با اهداف تجديدنظر‌طلبان تباين ندارد. 

آن روز در حالي روحاني از عملكرد سي و چند ساله‌ سپاه تقدير و تشكر مي‌كند و با بيان جملاتي نظير: «سپاهيان افتخار بزرگي بر دوش دارند و آن پاسدار بودن است. . . سپاه پاسداران فرزند انقلابي است كه فاصله زماني با پيروزي انقلاب ندارد. » يا «سپاه در دل مردم، با مردم و كنار مردم قرار دارد و به معناي واقعي «حصون رعيه» هستيد، سپاه پاسداران بايد دژ مستحكم و پناه همه مردم باشد»؛ كه رسانه‌هاي وابسته به جريان هواخواه ليبراليسم در اقدامي هماهنگ و هدفمند تلاش مي‌كردند تا با انتخاب تيتر‌هايي شبيه: «تأكيد امام بر دوري سپاه از بازي‌هاي سياسي بود»، «سپاه ضامن حقوق شهروندي باشد»، «سپاه، سپاه همه مردم باشد»و «سپاه بايد از جريان‌هاي سياسي به دور باشد» اينگونه القا كنند كه روحاني ضمن گلايه از عملكرد سپاه، عليه فرماندهان اين نهاد هشدارهاي شديداللحني را ‌‌بيان داشته آن هم در شرايطي كه روحاني – همانطور كه اشاره شد- ضمن ستايش از عملكرد سپاه، براي كمك سپاه به دولت مطالبات جدي را هم مطرح نمود.  

روز شنبه دقيقا همين رويكرد براي چندمين بار تكرار شد و رسانه‌هاي وابسته به طيف تجديدنظرطلب با درج تيتر‌هايي با محوريت «‌رأي اعتماد به وزير پيشنهادي علوم» و «تأسيس حزب علي لاريجاني» مواضع روحاني با مضمون «‌آموختيم غربي‌ها غير قابل اعتماد هستند» را كه در سفر به كشور آذربايجان بيان شد مميزي كردند چراكه در نگاه تجديدنظرطلبان غرب قابل اعتماد بوده و بايد در مواجهه با آنها از در سازش در آمد. 

از سوي ديگر اتخاذ چنين مواضعي از سوي روحاني تمام رشته‌هاي جماعت  تجديدنظرطلب جهت «‌بزك كردن چهره غربي‌ها» و «‌تطهير نظام سلطه» را پنبه مي‌كند. 

به عبارت بهتر شخصيت و رسانه‌هاي منسوب به اين طيف تمركز خود را بر اين گذاشته بودند تا براي افكار عمومي باورپذير شود كه «مي شود با تعديل مباني سياست خارجه كشورمان رفاه اقتصادي و سياسي در داخل به همراه آورد» و يقينا سخناني دال بر غير قابل اعتماد بودن غرب مي‌تواند آب يخي باشد بر سناريوهاي اينچنيني. 

اساسا نمي‌توان انتظار داشت اصولي مانند «‌براندازي نظام»و «‌استحاله انقلاب» با اهداف رئيس دولت تدبير و اميد كه خاستگاه سياسي و سابقه وي مشخص است هم پوشاني پيدا كند بنابراين بايد انتظار داشت كه شكاف موجود ميان اصلاحات و اعتدال سر به افزايش گذاشته و جريان تجديدنظرطلب با رويكردي مستقل در آوردگاه‌هاي پيش رو حضور پيدا كند. 

چراكه حمايت از روحاني- دوست غيردائم تجديد‌نظرطلبان- تنها يك تاكتيك براي فرار از شكست‌هاي گذشته و منفذي براي نفوذ به حاكميت است و تا جايي صورت گيرد كه منافع هواخواهان ليبراليسم اقتضا كند.