از صفحه اجتماعي سادات هاشمی
به انسان علم چیزهایی که لازم دارد، داده شده
به انسان علمی داده شده که با آن دین و دنیایش را بسازد و علم چیزهای دیگری که نه به کارش میآید و نه طاقت دانستنشان را دارد، برایش ممنوع شده است. مثل علم غیب و پیشگویی و علم بعضی از حوادث گذشته. ببین چطور به انسان علم تمام چیزهایی که برای دین و دنیایش لازم دارد، داده شده و غیر از آن از او پوشیده مانده تا اندازه و کمبود خود را درک کند. این به صلاح اوست.
ای مفضل فکر کن! به مدت عمر انسان که از آن بیخبر است. اگر انسان از مدت زندگیاش خبر داشت و عمرش کوتاه بود، از زندگی لذت نمیبرد چون میدانست مرگش نزدیک است و انتظار آن روز او را میآزرْد. مثل کسی که سرمایهاش را از دست داده یا در شُرُف از دست دادن سرمایهاش است و مدام حس فقر را تصور میکند و ترس از فقر و از دست دادن سرمایهاش دائما در جانش است. کسی که به پایان عمر یقین پیدا کند، حتی اگر عمرش طولانی باشد، ناامیدی بر اوغلبه میکند.
فأعطي علم ما يصلح به دينه و دنياه، و منع ما سوى ذلك مما ليس في شأنه و لا طاقته أن يعلم، كعلم الغيب و ما هو كائن و بعض ما قد كان .. فانظر كيف أعطي الانسان علم جميع ما يحتاج إليه لدينه و دنياه، و حجب عنه ما سوى ذلك، ليعرف قدره و نقصه. و كلا الأمرين فيهما صلاحه.
تأمل الآن يا مفضل! ما ستر عن الانسان علمه من مدة حياته، فإنه لو عرف مقدار عمره و كان قصير العمر، لم يتهنأ بالعيش مع ترقب الموت و توقعه لوقت قد عرفه، بل كان يكون بمنزلة من قد فني ماله أو قارب الفناء، فقد استشعر الفقر و الوجل من فناء ماله و خوف الفقر .. و من أيقن بفناء العمر استحكم عليه اليأس، و إن كان طويل العمر.
منبع: امام صادق علیه السلام/ توحید مفضل/ ص 82
ارسال نظر