قافله امام(ع) حسین(ع) در حرکت است که ناگهان از دور سپاهی عظیم را در برابر خود مشاهده می کنند. همه قافله در تعجبند که این سپاه عظیم این جا چه می کند؟ سپاه نزدیک می شود؛ فرمانده این سپاه حربن یزید ریاحی است.

گویی سپاه حُر تشنه اند. امام(ع) دستور می دهند که همه را حتی اسب ها را نیز سیراب کنند.
*
وقت نماز شده است. امام(ع) از خیمه بیرون می آیند تا اقامه نماز کنند. از حرّ سوال می کنند:
-    ای حُر می خواهی با یاران خویش نماز کنی؟
وحر پاسخ می گوید:
-    نه! تو نماز کن و مانیز به تو اقتدا می کنیم.

*
امام(ع) به کاروان دستور حرکت می دهند اما حُر و سپاهیانش مانع می شوند! امام خشمگین می شوند و می فرمایند:
-    ای حُر! مادرت به عزایت نشیند چه می خواهی؟
وحر پاسخ می گوید:
-    به خدا اگر جز تو کسی از عرب این سخن را به من گفته بود مادرش را به عزایش می نشاندم اما به خدا قسم از مادر تو سخن نمی توانم بگویم مگر به نکویی و احترام.

*
امام(ع) با حُر توافق می کنند که نه به کوفه بروند و نه به مدینه باز گردند تا او به ابن زیاد نامه بنویسد و در مسیری میان این دو شهر حرکت کنند تا جواب برسد.

*
سواری شمشیر به کمر و کمان بر پشت آشکار می شود. بر حُر سلام می کند و بر امام(ع) و یارانش نه!  او قاصد عبیدالله بن زیاد است که جواب نامه حُر را آورده. عبیدالله به حُر نوشته که حسین بن علی را در هر جا که هست نگه دار و اجازه حرکت نده. حُر چنان می کند که دستور گرفته است.

*
صبح جمعه دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری است. سی و دو نفر از لشکریان عمر سعد به سپاه امام(ع) پیوسته اند. چهل و پنج سوار و صد پیاده همراه امام(ع) هستند. زهیربن قین بر پهلوی راست ، حبیب بن مظاهر بر پهلوی چپ، پرچم خویش را به دست عباس(ع) داده و پشت خیمه ها در خندقی آتش روشن کرده که مبادا دشمن از پشت حمله ور شود. امام(ع) هر کجا که بتوانند سپاهیان عمر سعد را موعظه می کنند تا شاید دلی بلرزد.
حر از لشکرش خارج می شود و با عمرسعد سخن می گوید و برحذرش می دارد از این ننگ. اما عمرسعد دستور یزید را محترم می شمارد. حُر به سوی خیمه های امام(ع) به راه می افتد. مهاجر اضطراب حر را می بیند.
-    ای حُر چه می خواهی؟ می خواهی حمله کنی؟
حُر در پاسخ مهاجر خاموش می ماند و لرزه دست و پایش را می گیرد.
-    عجبا! هرگز به هنگام جنگ اینگونه ندیده بودمت. تو را چه شده است؟
-    به خدا خود را در میان بهشت و جهنم مردد می بینم. به خدا اگرپاره پاره ام کنند و بسوزانند چیزی را بر بهشت نمی گزینم.
حُر با شرمساری نزد امام(ع) می آید.
-    خدایم فدایت کند من همانم که تو را از بازگشت بداشتم و همراه تو شدم تا در این مکان فرودت آوردم. به خدا گمان نداشتم که کار ما به اینجا کشد... اینک پیش تو آمده ام و از آنچه کرده ام به پیشگاه پروردگارم توبه می کنم. تو را به جان یاری می کنم تا پیش رویت بمیرم. آیا این را توبه من می دانی؟
-    آری خدا توبه ات را می پذیرد و تو را می بخشد... تو چنانکه مادرت نام نهاد حُرّی. انشاءالله در دنیا و آخرت حُرّی...».
حُر به میدان رود و خطابه و رجز می خواند و کس هماورد وی نیست. تا اینکه اسبش را پی می کنند و بر سر وی می ریزند و سرانجام در مقابل چشمان امام(ع) بر زمین می افتد وامام(ع) بر بالینش حاضر می شود...(لهوف)
***
 
بررسی رفتار حر ّ(ره)
در بررسی رفتار حر(ره) چند نکته مشهود است:
اول اینکه حر احترام بسیاری برای امام و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) قائل است به طوری که حتی عتاب امام را پاسخ نمی گوید. دوم حر در نمازش به امام اقتدا می کند یعنی امام را پیشوای معنوی خود می داند اما از آنجا که مامور به سد کردن راه است این کار را انجام می دهد اما در مقابل امام نمی جنگد. سوم هنگامی که حر خود را در پرتگاه سقوط می بیند لحظه ای درنگ نمی کند و پس از برحذر داشتن عمرسعد به سوی خیمه امام راهی می شود. چهارم حر از اینکه در سپاه خود ترور شخصیتی شود و او را خائن بنامند و یا اینکه جان و مال و ناموسش به خطر بیفتد باکی ندارد. پنجم حر از کار خود ابراز ندامت و توبه درونی می کند طوری که بدنش از این کار لرزان است. ششم حر گناه خود را سنگین می داند و در برابر گناه خود که جلوی امام ایستاده بی تفاوت نیست. هفتم حر ابراز ندامت را علنی انجام می دهد و نزد امام علنا در مقابل چشم یاران خود توبه می کند. هشتم حر می تواند همان جا که امام توبه اش را پذیرفته میدان را خالی کند و به سوی دیار خود روانه شود اما این کار را نمی کند و می ایستد، می جنگد و به شهادت می رسد. نهم حر در مقابل سپاه دشمن علنا موضع گیری می کند و آنها را از توبه خود مطلع می کند و ارشاد می کند تا آنها نیز از این ظلم و گناه خویش توبه کنند. دهم حر آن قدر پافشاری می کند تا در این راه شهید شود و تا پای جان پای جبران اشتباهش می ایستد ونص صریح قرآن را برای جبران اشتباهش اجرا می کند. قرآن کریم در سوره مبارکه بقره آیه 160 می فرماید:«إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»؛ مگر کسانى که توبه کردند و [خود را] اصلاح نمودند و [حقیقت را] آشکار کردند پس بر آنان خواهم بخشید و من توبه ‏پذیر مهربانم.
 
بررسی رفتار سران فتنه در مقابل رهبر معظم انقلاب
سران فتنه بسیاری از احترامات را در سال 88 نادیده گرفتند و پاسخ مهربانانه رهبر انقلاب را به بدی دادند. ادعای کذب خود را نسبت به فرمایشات ولی فقیه برتر دانستند و در مقابل نظام ایستادند و مبارزه کردند و هیچ ابراز ندامتی از این ظلم بزرگ خود به مردم و نظام نداشتند. نه توبه ای و نه اصلاحی بر رویه خود داشتند و هم اکنون نیز اگر از حصر خارج شوند بعید نیست دوباره به آتش افروزی و تکرار ادعاهای کذب خود بپردازند پس می توان گفت به هیچ وجه قابل تشبیه با شرایط حر نیستند.

در بررسی رفتار شخص سید محمد خاتمی می توان گفت وی اگرچه همانند دو نفر کاندیدای جریان فتنه نقش کاملا علنی در ماجرای فتنه نداشته است اما به نوعی از رهبران معنوی و ایدئولوژیک فتنه به شمار می رود و حداقل در مقابل سکوت خود در ماجرای فتنه با ادعای کذب تقلب گسترده در انتخابات مسئول است. همچنین ملاقات و عیادت و همنوایی با کسانی که در جریان فتنه مقابل نظام ایستاده اند به نوعی به رویه وی تبدیل شده است. البته ابراز احترام وی نسبت به رهبر معظم انقلاب در جریان بیماری ایشان اگر خوشبینانه بدون در نظر گرفتن اغراض سیاسی احتمالی وی بررسی شود می تواند نشانه ای از احترام کلامی باشد، همچنین وی در جلسات خصوصی گفته است که ادعای کذب تقلب گسترده را قبول ندارد اما این را علنی عنوان نکرده است. اما باید در نظر داشت ابراز ندامت، پشیمانی، توبه علنی و موضع گیری شدید در مقابل فتنه و ایستادن در مقابل کسانی که تا چند وقت پیش هوادار وی بوده اند لازمه بازگشت او است، اگر چه مسلما بعد از اعلان توبه و پیشمانی از جانب حامیانش ترور شخصیتی خواهد شد و دیگر وجهه ای در میان آنها نخواهد داشت. و این نکته همانی است که خاتمی بسیار از آن ترسان و نگران است و این محافظه کاری خاتمی دال بر این است که اصلا خود را خاطی نمی داند یا اینکه جرم و ظلم بزرگش را کوچک می شمارد. به همین جهت وی مدام به دنبال جذب دو طرف است یعنی اینکه هم هواداران خود را داشته باشد و هم موافقت نظام را. پس وی نیز در اکثر جهات قابل تشبیه به حر نیست چرا که همان گونه که گفته شد مصداق آیه «تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ» نیست.
 
بررسی رفتار فعالان فتنه
فعالان فتنه که برخی فریب خورده و برخی عالم به ادعای کذب تقلب گسترده در انتخابات را شامل می شوند نیز معمولا به جای آنکه به اشتباه خود اقرار کنند و راه اصلاح را در پیش گیرند به انکار نقش خود در فتنه می پردازند. این عده که برخی از آنان فهمیده اند چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده اند معمولا خود را به تغافل می زنند و به جای ابراز ندامت (حتی با ارائه مستندات حضور خود درفتنه) معمولا سعی در انکار ظلمی که به نظام کرده اند دارند و هیچ موضعی علیه ادعای کذب سران فتنه که مملکت را به آشوب کشیدند نمی گیرند اگرچه بعضا خود را تابع و دوستدار نظام و ولایت فقیه و رهبر انقلاب معرفی می کنند. در این صورت هم نه خطایی را قبول دارند و نه اصلاحی را انجام می دهند. جالب اینجاست که این واکنش فعالان فتنه معمولا در جایی است که برای احراز پستی و کسب مقامی مجبورند برائت خود را از فتنه اعلام کنند! درصورتی که حر وقتی از یزید برائت کرد مقام خود درسپاه یزید را از دست داد و البته همه جان و مال و ناموسش به خطر تاراج سربازان یزید افتاد. اگر چه برخی از فعالان فتنه وقتی در تنگنای محاکمه قرار می گیرند به اشتباه خود اعتراف می کنند و در مقابل سران فتنه موضع می گیرند اما وقتی باز از تنگنای محکمه خارج می شوند باز همان ادعاهای پیشین خود را علنا یا با کنایه تکرار می کنند. پس این افراد نیز در اکثر جهات قابل تشبیه به حر نیستند چرا که همان گونه که گفته شد مصداق آیه «تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَیَّنُواْ» نیستند.

به طور کلی می توان گفت پس از فتنه 88 هنوز حرّی از داخل اصحاب فتنه بیرون نیامده است و اگر هم کسی باشد که شرایطی شبیه حر داشته باشد باز با شرایط خاصی که در عاشورا و کربلا اتفاق افتاد قابل قیاس نیست.

«لایوم کیومک یا اباعبدالله(ع)»