پاسخ به شش پرسش در مورد اسيدپاشي
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، احسان رستگار در نشريه مثلث نوشت:
توضيح واضحات؛ اسيدپاشى نه كار انصار حزب الله است و نه اصلاح طلبان و نه هيچ جريان سياسى داخلى جمهورى اسلامى ايران.
هدف دشمن، ايجاد شكاف بين مردم و دو قطبی سازی جامعه است.
بحث اسيدپاشی در اصفهان، مقوله ای است كه نمى توان نامى بهتر از فتنه ای فرهنگی براى آن برگزيد.
طرح چند سوال و ذكر چند نكته در اين باب، خالي از لطف نيست. اگرچه برخی از اين سوالات، در نگاه اول ممكن است ساده به نظر برسند، ولي در بررسي يك اتهام يا فرضيه، هرچه سوالي ساده تر باشد و نتوان به آن پاسخی معقول و مستدل داد، نشان دهنده ي سست بودن هر چه بيشتر آن اتهام يا فرضيه است. نوشتن پاسخ در جواب به برخي از سوالات، از فرط واضح بودن، ممكن است حمل بر توهين و جسارت نگارنده به شعور مخاطبين معزز شود؛ از اين جهت، صرفا طرح سوال، بعضا كفايت مي كند. استفهام انكاری هم نوعي استدلال ظريف است.
1- آيا مثلا اين اسيدپاشی، يك حركت در چارچوب تبليغ سياست هاي فرهنگي جمهوری اسلامی ايران يا تبليغ امر به معروف و نهی از منكر است؟
جواب:
همان قدر كه فاجعه ی كهريزك به نفع است، اين فقره هم هست. تفاوتش اين است كه آن مورد يك اشتباه بعضي از مسئولان وقت نظام بود، ولي اين فقره، بيشتر شبيه يك دسيسه است.
2- چرا دقيقا الآن كه بحث اسلام هراسي داغ تر از هر وقت ديگري در رسانه هاي غربي دنبال مي شود و اسلام را داعش معنا مي كنند، اين اتفاق مي افتد؟!
جواب:
چون آن داعش سياسي است، اين داعش فرهنگي. آن يكي، تصويري وحشي از اسلام به عنوان يك دين خشونت طلب نشان مي دهد، اين يكي جمهوري اسلامي را نظامي جلوه مي دهد كه در آن، ابزار بروز غيرت، اسيدپاشي است.
3- اگر آن ملعونين اسيدپاش، دغدغه ي حجاب دارند، چرا در ميان قربانيان، مورد محجبه هم مشاهده می شود؟!
جواب:
اظهر من الشمس است؛ چون علت، حتي دغدغه ای متحجرانه هم نبوده، بلكه به نظر يك ماموريت سياسی با نقاب فرهنگی است.
4- چرا دقيقا هم زمان با موج ورود انصار حزب الله به بحث امر به معروف و نهي از منكر و نيز ورود مجلس به مقوله قانون گذاري در اين باره، اين فجايع رخ مي دهند؟!
جواب:
براي دشمن سياس و موج سوار، چه موجي قدرتمندتر و بلندتر از اين موج؟! اگرچه انصار حزب الله، تمامي مواضع و كنش گری هاشان، قابل دفاع نيست، ولی قطعا چنين نگاهی به امر به معروف و نهي از منكر را موجب وهن می دانند و پيش تر هم گفته بودند كه از تذكر لساني در مقوله ي حجاب، فراتر نمي روند.
5- اين فجايع اسيدپاشی، چه اتفاقات مشابهی را در اذهان تداعی مي كند؟
جواب:
در ذهن بنده، بعد از رفتاري داعش مآبانه، يادآور موج ترور دانشمندان هسته اي است. بعد از آن هم يادآور فتنه ي ٨٨ است كه نظام و مردم را مقابل هم قرار داد و از هم تفكيك كرد.
6- چرا روزنامه ی موسوم به اصلاح طلب كه متاسفانه در عمل، مصلح نيستند، مواضعشان در اين باره تنش زاست؟
جواب:
وقتی فرهنگ، آلت دست و ابزار است و غايت و هدف، سياست، همين می شود كه هنگام جنگ اصلاح طلبان با طرح تكريم بانوان در شهرداري تهران يا طرح سالم سازی بوستان ها و پارك ها، مسئولان فرهنگي دست اندركار، برچسب داعشي های فرهنگی می خورند ولی وقتی رفتاری مانند اسيدپاشی كه دقيقا بوي ترور و وحشي گري مي دهد و جمال و انسانيت را نشانه رفته است، داعشی لقب نمي گيرد. عيار حريت برخي رسانه هاي اصلاح طلب، اين جاست كه محك می خورد.
- حرف آخر:
فجايع اسيدپاشى، از جنس ترور دانشمندان هسته ای است؛ چون ترور جمال، بدتر از ترور جان است. اگر زيبايی يك انسان را از او بگيری، هزار برابر بدتر است تا جان نوشينش را و نيز، از جنس فتنه ي ٨٨ است؛ چون فتنه اي فرهنگي كه باعث رعب و وحشت و عميق و وسيع مردن شكاف بين مردم و دو دستگي افزايی است، كم خطرتر از فتنه ای سياسي نيست.
دشمن دشمنان ما، وحدت و يكدلی هرچه بيشتر ماست؛ اما وقتي هنگام چنين بزنگاهی، انگشت اتهام به سمت هم و به سمت تندروهايی متنفذ در حاكميت می گيريم، يعني اصلي ترين هدف دشمن، محقق شده است.
ارسال نظر