پايگاه خبري تحليلي «پارس»- رصد، «اکنون در دهه چهارم انقلاب اسلامی، معجزه ولایت فقیه در پیشبرد کشتی انقلاب در طوفان حوادث بیش از پیش مشخص است و امروز با مشاهده عدم توفیق بعضی از انقلاب ها در کشورهای اسلامی بر باورمان نسبت به کارآیی نظام مردم سالار دینی مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه افزوده شده است و بازخوانی و مرور اندیشه، سیره و روش امام در دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب باید تذکری برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی باشد». این جملات بخشی از آخرین پیام مرحوم«آیت الله محمدرضا مهدوی کنی»رییس فقید مجلس خبرگان رهبری است که در یازدهم خردادماه و سه روز پیش از وقوع حمله قلبی و رفتن به کمای چهارماهه، به «همایش سراسری گرامیداشت پانزده خرداد» در ورامین ارسال شد.

 این جملات را می توان عصاره زندگی پرثمر مردی دانست که جوانی خویش را در کسب معارف دینی به موازات مبارزه با مظاهر ظلم و جور حکومتی گذراند.میانسالی اش با مبارزه جدی با حکومت پهلوی و فعالیت های انقلابی عجین شدکه به سرنگونی این رژیم انجامید.  با تاسیس نظام جمهوری اسلامی از هرگونه کمک فکری و اجرایی به آن دریغ نکرد به گونه ای که در بحبوحه بحران های بنیان کن سال های ۶۰-۱۳۵۷  سمت های گوناگون از جمله  سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی، وزارت کشور و نخست وزیری کوتاه مدت چهل و پنج روزه را بر عهده گرفت. با تثبیت نسبی اوضاع سیاسی کشور، پای در سنگر علم و فرهنگ نهاد و با تاسیس دانشگاه امام صادق در پی کادرسازی برای نظام اداری و دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران برآمد.در همین سا لها دو دوره عضویت در  شورای نگهبان قانون اساسی و  چهار دوره حضور مستمر در مجلس خبرگان رهبری را نیز به کوله بار سنگین و ارزشمند سوابق خود افزود تا در دهه چهارم انقلاب به یک از مجرب ترین و با نفوذ ترین چهره ای سیاسی نظام  بدل شود. این نفوذ نه به دلیل جایگاه سیاسی او که به دلیل خلق و منش اخلاقی و سیاسی او بود. شاید از همین رو بود که بعد از درگذشت  آیت الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان، او را شبیه ترین چهره روحانی به لحاظ اخلاقی و سیاسی به او می دانستند.

 آیت الله مهدوی کنی در ساحت سیاست ایران نمونه یک روحانی میانه رو،معتقد به اسلام فقاهتی و روشنفکر متدین به شمار می رفت مردی که تلاش می کرد حتی با مخالفینش منصفانه برخورد کند. اگر آیت الله مشکینی با درس های اخلاقش برای روحانیون و طلاب شهره بود، آیت الله مهدوی کنی  هم سه دهه گذشته را برای دانشجویان جوان دانشگاه امام صادق کلاس اخلاق داشت.

مهدوی کنی محور نزدیکی بسیاری از نیروهای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب به شما می رفت. فقدان حضور او  چه به عنوان رئیس مجلس خبرگان رهبری و چه در قامت دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و محور فکری اجریان اصولگرایی تغییراتی را آرایش نیروهای  سیاسی کشور رغم خواهد زد.

در سال ۱۳۸۹ و در شرایطی که جایگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی در میان گروهی از اعضای خبرگان تضعیف شده بود، به درخواست و اصرار خبرگان رهبری کاندیدای ریاست شد. در شرایطی که در همه سال های قبل تر از آن اصراری به ریاست نداشت به اعضای خبرگان  جواب مثبت داد.هاشمی هم به احترام مهدوی کنی نامزد نشد تا آیت الله مهدوی کنی به جایگاه ریاست مجلس خبرگان برسد.

رییس فقید مجلس خبرگان رهبری همواره نسبت به تشتت نیروهای انقلاب هم نگران بود. در دوران انتخابات ریاست جمهوری یازدهم  برخی از اصولگرایان به تماس هایش  پاسخ ندادند. حجت الاسلام تقوی که این روزها تلاش هایی را برای وحدت اصولگرایان آغاز کرده است، می گوید این موضوع را به آیت الله مهدی کنی پیشنهاد کردند، اما گفته بود:«ایشان از منش گذشته برخی اصول گرایان ناراحت بوده و گفتند بعضی افراد به حرف ها توجه نمی کنند و جداگانه احساس تکلیف می کنند».

مهدوی کنی روزهای بعد از انتخابات را در حالی سپری کرد که از برخی از اصولگریان دلخور بود. با این حال رئیس مجلس خبرگان رهبری در رفتار سیاسی اش حمایت دلسوزانه را در قبال دولت روحانی برگزید.آنجا که در قامت یک روحانی متنفذ خطاب به دولتمردان و رئیس جمهور در مراسم افتتاحیه اجلاس پانزدهم در سال ۱۳ اسفند ۹۲ گفت:«بدانیددعای علما پشتیبان شماست.»

 نگاه آیت الله مهدوی کنی به بحث ولایت فقیه، نگاه مجتهد مبارز وآگاهی بود که از ضرورت این عنصر به عنوان رکن رکین نظام سیاسی کشور کاملا آگاهی داشت.او در اردیبهشت ماه سال ۹۱ گفته بود:«نظارت به این معنا نیست که ما بخواهیم از رهبری اشکال بگیریم. نظارت ما همان نظارت حراستی است که در دعای عهد آمده است، البته ما نمی‌گوییم اشتباه وجود ندارد اما معتقدیم که نظارت بر رهبری همان حراست از رهبری است».این نگرش ناشی از ریشه های فلسفی و فقهی مقوله ولایت فقیه بود که رئیس دانشگاه امام صادق خود یکی از مفسرین و مدرسین این مبحث در سطوح عالی آن بود.

با درگذشت پیر خبره خبرگان رهبری، و در شرایطی که پنجمین دوره انتخابات این نهاد اسفندماه سال آینده برگزار خواهد شد. باید منتظر تغییراتی در آرایش هیئت رییسه این نهاد و همچنین مواضع و رویکردهای گروه های اصولگرا بود. تغییراتی که امید است در هرصورت فرجامی خوش و مطلوب در پی داشته باشد. همان گونه که آرزوی همیشگی آیت الله مهدوی کنی بود. بزرگمردی که رهبر فرزانه انقلاب در پیام تسلیت خود به زیباترین شکل ممکن منش سیاسی و اعتقادی او را در این جملات بیان کردند:« این انسان بزرگ و پرهیزگار، همه وزن وزین خود را در هم حوادث این ده‌ها سال در کفه حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید».

سلمان انقلاب اسلامی
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عبدالله گنجي - پس از چند ماه بيم و اميد و خوف و رجا حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني حيات دنيوي را بدرود گفت و در حريم قدسيان آرام گرفت. آنچه در توصيف وي نوشته مي‌شود نه بر اساس قاعده‌اي كه «هر كه مرد خوب مي‌شود» بلكه باوري است كه از حيات دهها ساله وي در عرصه سياست شكل گرفته است.

 اگر انقلاب اسلامي را جلوه و افقي از انقلاب الهي پيامبر اكرم بدانيم و دشواري‌هاي بعد از بعثت را به ياد آوريم و «من تاب معك» پيامبر را در نسبت به ياران پيامبر مرور نماييم، آيت‌الله‌مهدوي‌كني شبيه كدام يك از ياران پيامبر بود؟ فهم نگارنده اين است كه او بسيار شبيه به سلمان بود. 

بارزترين صفت ثبت شده از سلمان «دانايي»، «سينه فراخ»، «روح بزرگ» و «متانت طبع» بود. سلمان در بين صحابه پيامبر درجه «السلمان منا اهل البيت» را گرفت و از معدود صحابه‌اي بود كه بعد از رحلت پيامبر مسير را گم نكرد و از ثبات قدم و قدرت امام‌شناسي زمان برخوردار بود. قلب سلمان آنقدر بزرگ و حلم و دانايي وي آنقدر عميق بود كه پيامبر فرمود «اگر ابوذر مي‌دانست در قلب سلمان چه مي‌گذرد، وي را تكفير مي‌كرد». سلمان از فرهنگ اجتماعي و دنيا‌ديدگي برخوردار بود و صاحب سبك فكري و خلاقيت ويژه بود كه اوج خلاقيت وي در جنگ خندق مشهود است.

آيت‌الله مهدوي‌كني با شناخت در مسير امام و انقلاب گام نهاد و به همين دليل در هيچ منزلگاه و بزنگاهي منحرف نشد. مسلح بودن به اخلاق از وي اكسيري ساخته بود كه ترجمان نماديني از پيوند اخلاق و سياست بود.

اصول اسلامي را به گونه‌اي با تحولات زمان همسو نموده بود كه در وادي روشنفكري قرار نگرفت و در عين حال چنان نگاه اقتصادي و اجتماعي بازي داشت كه توسط خط امامي‌‌هاي تند ديروز و تجديد نظر‌طلبان امروز به «اسلام امريكايي» و «ليبراليسم» متهم مي‌شد. او بر مسير خود استوار ماند اما سطحي‌گرايان مدعي كه وي را متهم مي‌كردند در وادي سقوط غلتيدند. مهدوي‌كني سياست، معنويت و اخلاق را نه فقط در خود كه در دانشگاه امام صادق هم پياده نمود و اكثريت قاطع شاگردان وي منجيان مديريت آينده نظام خواهند بود.

هيچ موقع در مواجهه با رقباي سياسي از اخلاق خارج نشده و براي يك بار هم لجاجت سياسي از وي ديده نشد.

ظرفيت شخصيتي وي آنقدر بزرگ بود كه زود تحريك نمي‌شد و هيچ گاه تحريك نمي‌كرد. براي يك لحظه از امام و رهبري جلو نرفت و براي يك لحظه هم عقب نماند. نه به دنيا تنگ‌نظرانه نگاه مي‌كرد و نه گرفتار دنياگرايي شد. مدعا و توان خود را هيچ موقع ابراز نكرد و زبانش را براي يك بار بر ستايش از خود نچرخاند. عطش جناحي نداشت و در مقابل زايش‌هاي جامعه روحانيت مبارز يك بار هم اعتراض نكرد. با اينكه سن بيشتري از مقام معظم رهبري داشت اما يك لحظه از سربازي وي خارج نشد. اهداف حيات خود را فراتر از حيات ظاهري مي‌ديد و به همين لحاظ معماري دانشگاه امام صادق را از جهت مقطع تحصيلي و محتواي علمي بنيان گذاشت. براي علم‌آموزي شاگردانش درب دانشگاه را به روي اساتيد ناهمسو نبست و از همه آنان بهره برد.

ورود وي به رياست مجلس خبرگان از جنس حركت سلماني بود. نهايت ادب را نسبت به آيت‌الله هاشمي ابراز نمود اما از تكليف خود بازنگشت و در عين حال هيچ سوژه‌اي به دست دشمنان و فرصت‌طلبان نداد. در دوران تفكيك مجمع روحانيون از جامعه روحانيت مبارز هيچ موضع رسانه‌اي اعلام نكرد. مانند دبير مجمع روحانيون تحرك و پويايي سياسي در عرصه عملي و اجرايي نداشت اما با حاكميت اخلاق بر خود، كفه ترازويش قابل قياس با رقيب نبود. هيچ موقع مدعاي ولايت‌پذيري نداشت اما به آن مقيد بود. 

در منازعات سياسي علاقه‌اي به حال گيري از رقيب در فضاي رسانه‌اي نداشت و به كلي از هياهوي سياسي به دور بود. بدون ترديد آن مرحوم يكي از نمادها، الگوها و استوانه‌هاي عمل سياسي در عالم تشيع خواهد ماند و جزو صحابه حقيقي امام خميني در تاريخ انقلاب ثبت خواهد شد. در كنار امام بود و از كنار مرقد امام به بستر بيماري رفت و عاقبت به خير شد.

تشييع جنازه وي و حضور ملت جايگاه اجتماعي وي را نشان خواهد داد كه دور بودن از هواي نفس در عين سياست‌ورزي چه سرمايه‌ بزرگي است كه خداوند بر قامت او پوشيد.

ميراث گرانسنگ او يعني دانشگاه امام صادق(ع) سلسله جنبان باقيات الصالحات وي خواهد شد و جوشش علم و اخلاق در آن دانشگاه ذخيره عالم برزخ و تقويت‌كننده اعمال الهي وي در عالم قيامت خواهد بود. ان‌شاءالله